چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۱
پاییز و حکایت عشق چهل‌ساله

«پاییز آمد» یکی از تازه‌های انتشارات سوره مهر است که این روزها و در هفته دفاع مقدس وارد بازار کتاب شده است. این کتاب، ششم مهرماه با حضور راوی کتاب فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی؛ فرمانده بسیج زنجان، گلستان جعفریان نویسنده کتاب و حجت‌الاسلام علی یوسفی پسر شهید رونمایی شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در ابتدای این نشست، موسوی به بیان توضیحاتی درباره دلیل انتشار خاطراتش پرداخت و گفت: سال‌های زیادی از شهادت همسرم می‌گذرد و خاطرات تلخ و شیرینی زیادی دارم که همه این سال‌ها از یادم نرفته‌اند و با آن‌ها زندگی کرده‌ام. همیشه دوست داشتم خاطراتم را از روزهای انقلاب و جنگ تحمیلی بگویم و جایی ثبت شوند. این کار می‌تواند به نسل جوان الگوهایی واقعی ارائه کرده و نشان دهد روزگار بر نسل‌های قبل چگونه گذشته و ازچه چیزهای عزیزی گذشته‌اند تا پای اعتقاداتشان و وطنشان بایستند.
 
همسر شهید یوسفی با تأکید بر این‌که جنگ تمام شده اما خاطرات تلخ و شیرین خانواده شهدا هیچ‌وقت از یادشان نخواهد رفت، اظهار کرد: درست است که جنگ فروکش کرده اما همچنان آتش این فراق در دل همسران و فرزندان شهدا شعله‌ور است اما این امید را دارند که عزیزشان در راه درستی حرکت کرده و جانش را در دفاع از وطن و عقیده از دست داده و شهید شده است.
 
وی درباره دلیل نام‌گذاری کتاب هم توضیحاتی ارائه کرده و گفت: چون آشنایی من با شهید در پاییز صورت گرفت و زمان شهادت ایشان هم مصادف شد با پاییز و ششم مهر هم سالگرد شهادتشان است، نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتیم.
 
در ادامه گلستان جعفریان به بیان نکاتی درباره شرایط روحی همسران شهدا پرداخت و عنوان کرد: همسران شهدا عشق را مکرر کرده‌اند و برای همین است که بعد از چهل سال همچنان با خاطراتشان و یاد شهید درگیر هستند و همچنان این دوری برایشان رنج‌آور است. کتاب «پاییز آمد»، کتاب فخرالسادات موسوی است، کسی که عشق را مکرر نموده و بعد از چهل سال گذشتن از آن هنوز هم عاشق مانده است.
 
وی اظهار کرد: اولین نشستی با فخرالسادات خانم داشتم، دو و نیم ساعت طول کشید. وقتی از کودکی و خانه پدری و حال و هوای آن می‌گفت لبریز از شوق بود، اما همه چیز به این خوشی پیش نرفت و زمانی که روایت به همسرش می‌رسید همه چیز تغییر می‌کرد، از شادترین لحظاتش با احمد هم می‌گفت فقط اشک می‌ریخت و این روند ادامه داشت، آنقدر گریه می‌کردند که تمرکزم را از دست داده بودم و نمی‌دانستم مصاحبه را چگونه پیش ببرم و می‌ترسیدم از این مصاحبه‌ها زخم تازه‌ای بر وجودش بنشیند. قبل از یکی از سفرهایم به زنجان با پسر بزرگشان علی آقا تماس گرفتم و گفتم اگر اگر قرار باشد حاج خانم این‌قدر در طول روایت اشک بریزد این کار را ادامه نمی‌دهم! البته خودم هم می‌دانستم نمی‌توانم بی‌خیال این کار بشوم، دلم مانده بود پیش کتاب و وقایعش، پیش آدم‌‎هایی که زندگی را طور دیگری زیسته بودند و شیوه‌شان برایم هزار سوال و معما داشت.
 


این نویسنده همچنین ادامه داد: من نگارنده‌ خاطرات دفاع مقدس هستم و بعد از بیست سال کار و تجربه هنوز هم خیلی‌ها می‌پرسند مگر روایت‌های جنگ تمام نشده و به تکرار نرسیده؟ و من همیشه پاسخم این است که پیچیدگی آدم‌های جنگ و انتخاب‌هایشان و چرایی این نوع نگرش آن‌قدر متلاطم است که هرگز تمام نشود. این کتاب هم روایت عاشقی احمد یوسفی و فخرالسادات موسوی است، عشقی که چهل سال است زنده مانده و آتش آن در غیاب یار مکرر شده و به نظرم حالا با تولد «پاییز آمد» این عشق جاودانه خواهد شد.
 
در کتاب به زندگی خصوصی خانم موسوی و شهید یوسفی، آشنایی و عشق آن‌ها پرداخته می‌شود، اتفاقی که در کتاب‌های مشابه کمتر رخ می‌دهد. موسوی دراین‌باره هم توضیحاتی ارائه کرده و گفت: شهدا را همیشه کلیشه‌ای معرفی کرده‌اند و هروقت حرف از خاطرات زندگی آن‌ها می‌شود توقع می‌رود یک موجود خیالی، دست‌نیافتنی و ازآسمان‌آمده معرفی شود که انگار هیچ‌وقت زندگی عادی و روزمره نداشته است، برای همین تصور جامعه از شهید یک شخص معصوم عاری از هر گناه و اشتباه است، درحالی‌که چنین نیست و شهدا هم مثل سایر آدم‌های شهر زندگی عادی داشته و در روزمرگی کاملاً معمولی به سر می‌بردند، شاید خیلی‌هایشان حتی اهل نماز شب یا مستحبات نبودند و در همین کوچه‌وبازار زندگی می‌کردند، آرزوهایی داشته‌و اشخاصی بریده از دنیا و مادیات نبوده‌اند.
 
 وی ادامه داد: نکته اینجاست که وقتی ماجرای جنگ پیش آمد شهدا انتخاب درستی داشتند و برایشان مسیر حق مهم‌تر از زندگی خودشان شد. پس برای حفظ کیان و دفاع از مقدسات بار سفر بستند، ولی عده‌ای همیشه تأکیدشان بر جنبه عرفانی و ملکوتی شخصیت شهداست و تصور می‌کنند اگر از زندگی عادی و خصوصی‌‌ گفته شود از قداست شهدا کاسته می‌شود، درحالی‌که این‌طور نیست و چنین دیدگاه‌هایی اجازه نمی‌دهد جوان امروز از شهید الگوبرداری کند و بخواهد مثل او زندگی کند.
 
حجت‌الاسلام علی یوسفی، فرزند ارشد شهید هم که در نشست حضور داشت، گفت: همیشه دوست داشتم از خاطرات مادرم کتابی منتشر شود و انگیزه‌ام بیشتر پرداختن به شخصیت مادرم بود، زنی که در میان هم‌نسلان خود جسور بوده و در هفده سالگی و فضای بسته آن دوره برای زنان، فعالیت‌های انقلابی و آرمان‌گرایانه داشته و وارد حوزه نظامی و رزمی می‌شود. به‌نظرم معرفی و پرداختن به چنین زن‌هایی می‌تواند الگوی خوبی برای دختران نسل جدید باشد.
 
وی اظهار کرد: همیشه تمایل داشتم مادرم معرفی شود و جامعه به خود یادآوری کند در کشور ما زنانی زندگی کرده‌اند با شخصیتی والا و بزرگ که در مقاطعی از خود شهدا هم بیشتر زحمت کشیده و در زمان زندگی و پس از شهادت همسرانشان بار سنگینی را به جان خریده‌اند. این تصویری است که جامعه امروز به ارائه و معرفی‌اش نیاز دارد و الگویی است که جایش خالی است. امیدوارم متولیان به سمت معرفی این چهره‌ها بروند و زنانی را معرفی کنند که علاوه بر عشق به خانواده و همسر و فرزند، عاشق آرمان‌هایشان هم بودند و پای این آرمان‌ها ماندند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها