كتاب «زمان در فلسفه صدرالمتألهين و سنت آگوستين» به قلم حجتالاسلام والمسلمين دكتر مهدي منفرد و با مقدمه حجتالاسلام والمسلمين دكتر احمد عابدي، از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد._
امروزه اهميت زمان چنان است كه برخي از فلاسفه غرب، آن را همطراز «وجود» دانسته و در مسائل فلسفي و بشري ارتباط ناگسستني دارد. در ميان فيلسوفان ايران، حكيم ملاصدراي شيرازي و در ميان فيلسوفان غربي «سنت آگوستين» توجه ويژهاي به موضوع زمان داشتهاند.
زمان، يكي از شوون وجودي انسان است كه ارتباط وثيق با حركت و تغير دارد و فيلسوفان ايراني و يوناني از روزگاران كهن بدان پرداختهاند. اين موضوع با ژرفكاويها و تاملات عميق فيلسوف بزرگ اسلامي، صدرالمتالهين، برجستگي خاصي يافت.
از آن روزگار به بعد، شرح و تفسيرهايي بر ديدگاه اين فيلسوف بزرگ اسلامي، صورت گرفته است، اما خلأ اثري كه آراء فيلسوفان بزرگ شرق و غرب را بهصورت تطبيقي، بررسي كند احساس ميشد، لذا كتاب حاضر تاليف شد كه بررسي تطبيقي زمان از منظر پديدارشناسي را بهعهده دارد كه آراي صدرالمتالهين و سنت آگوستين را شرح و توضيح داده و عمق تفكر ميان دو فيلسوف را نشان ميدهد.
استاد دكتر احمد عابدي در مقدمه خود بر كتاب حاضر مينويسد: «بحث از "زمان" يكي از دغدغههاي فكري انديشمندان در طول تاريخ تفكر بشر بوده است. چيستي زمان، وجود زمان، حدوث يا قدم آن، اختصاص زمان به ماديات و كيفيت تصور ظرف زماني بر مبدعات و مجردات، زمان و مكان خداوند و در نهايت مباحث تطبيقي زمان و ميزان تاثير و تاثر فيلسوفان، در اين مبحث هر كدام به تنهايي موضوع مهمي براي مبحث و كاوش است.
در منطق، گفته شده كه بايد ترتيب و تنظيم مطالب اينگونه باشد كه مطلب "هل" بسيطه مقدم بر مطلب "ماء" حقيقيه است. ابتدا بايد اصل و بود يك شيء ثابت شود و سپس از ماهيت آن بحث نمود. اما در بحث از زمان چون اثبات وجود زمان مشكلي نداشته و آنچه مهم است ماهيت و چيستي و حقيقت زمان است غالبا بحث از ماهيت زمان را مقدم ميدارند. ابنسينا عنوان فصل اثبات وجود زمان را "تنبيه" و عنوان فصل ماهيت زمان را "اشاره" قرار داده تا اشارهاي لطيف و ظريف به همين نكته داشته باشد.»
نويسنده كتاب حاضر نيز در مقدمه خود يادآور ميشود: «اين كتاب در صدد بررسي تطبيقي مساله زمان در فلسفه سنت آگوستين و صدرالمتالهين است، از اينرو به اختصار درباره فلسفه تطبيقي پرداخته و مرادمان را از آن در اين جا يادآور ميشويم.
عدهاي بر آنند كه فلسفه تطبيقي ترتيب فهرست آراي مشترك فيلسوفان است. از اينرو، چيزي كه از شنيدن و ديدن لفظ فلسفه تطيبقي به ذهن متبادر ميشود، آن است كه آراي فلاسفه را با هم قياس كنند و بفهمند هريك در هر باب چه گفته و در اين گفتهها چه اختلاف و مشابهتهايي وجود دارد. اگر فلسفه تطبيقي اين است، بسياري از كتابهاي تاريخ فلسفه، و يا دست كم بسياري از صفحات اين كتابها، فلسفه تطبيقي خواهد بود. بنابراين، فلسفه تطبيقي اگر به مقايسه نظرهايي كه فلاسفه در بسياري از موارد كردهاند، بپردازد و بدان اكتفا كند، شايسته نام فلسفه نيست و تنها يك تتبع و پژوهش است. پژوهشي كه براي يافتن وجوه مشابهت و اختلاف آراي دو يا چند فيلسوف باشد، فلسفه تطبيقي نيست.
بنابراين، فلسفه تطبيقي چيست و چگونه تطبيقي است؟ مفهوم فلسفه تطبيقي براي نخستينبار در اوايل 1920 ميلادي در رساله دكتري "پل ماسون اورسل" كه همين عنوان را داشت، مطرح شد. به نظر هانري كربن، فلسفه تطبيقي در آغاز راه قرار دارد. روشي كه كربن به واسطه آن، فلسفه تطبيقي را امكانپذير ميدانست، همان روش پديدارشناسي است. وي مخالف تاريخانگاري بود.»
اين اثر در سه بخش و 9 فصل سامان يافته است؛ پيشينه تاريخي، حقيقت و ماهيت زمان، وجود زمان.
در انتهاي اين اثر، نمايهاي از اعلام و موضوعات نيز درج شده است.
چاپ دوم كتاب «زمان در فلسفه صدرالمتألهين و سنت آگوستين»، در شمارگان 1000 نسخه، 320 صفحه و بهاي 70000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما