یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۴
سازوکارهای هنرهای خلاق و نقش زیربنایی آن در توسعه شهری

بخش خلاقیت و نقش‌ سازمان‌های هنری خلاق باعث توسعه و تعامل با جوامع محلی یا مناطقی در پروژه‌های بازآفرینی می‌شود که اشتغال و آموزش و همچنین تعامل اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. زیربنای این پروژه‌ها سازوکارهای حکمرانی از طریق تحویل بودجه و مشارکت است.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «هنرهای خلاق در حکمروایی نوسازی و توسعه شهری» تالیف روری شاند به ترجمه مسعود بهزادی راد دانشجوی دکترای برنامه‌ریزی شهری دانشگاه تهران اثری است که بر نقش و مفهوم بخش خلاق در اداره نوآوری شهری و گروه‌های اقتصادی در حکمروایی پروژه‌های توسعه اقتصادی تمرکز دارد. همچنین در بخش خلاق و سازمان‌های هنری خلاق باعث توسعه و تعامل با جوامع محلی در پروژه‌های بازآفرینی می‌شود که اشتغال و آموزش را هدف قرار می‌دهد. زیربنای این پروژه‌ها ساز و کارهای حکمرانی از طریق تحویل، بودجه و مشارکت است. این اثر با استفاده از مطالعات موردی از سه کشور انگلستان، آلمان و کانادا، سیاست‌های ملی بخش خلاق و نهادهای هنری خلاق که در مدیریت برنامه‌های نوسازی و توسعه شهری فعالیت می‌کنند را در یک فضا و نمای کلی مقایسه ای قرار می‌دهد. علت انتخاب این سه کشور این بوده که هر کدام از آنها نماینده یک طرح ابتکاری منجر به توسعه اقتصادی چشمگیر بوده اند و محرک آنها، هنرهای خلاق و اقتصاد خلاق بوده است. در ادامه نیز می‌توان به بررسی و مطالعه تطبیقی در سطح ملی بین کشورهای انگلستان، آلمان و کانادا اشاره کرد. مقایسه موردی پروژه‌هایی که از طریق قیاس بین آنها، بهترین و ضعیف ترین عملکردها از نظر تحقق اهداف و پروژه‌ها مشخص می‌شود. نکته حائز اهمیت این است که پایداری از نکات محوری در این کتاب است. همچنین در نقش سازمان‌های هنرهای خلاق در پروژه‌های اجتماعی و نوسازی شهری به عنوان بخشی از حکمروایی بر پروژه‌های عنوان شده تاکید شده است. در ادامه، پایداری در اقتصاد سیاسی و سیاست عمومی‌و جغرافیایی از دیگر محورهای مورد توجه این کتاب است. درباره این کتاب با مسعود بهزادی راد، گفت وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

نقش بخش خلاق در اداره نوآوری شهری چیست؟
در این کتاب به بررسی بخش خلاقیت و سازمان‌های هنری خلاق پرداخته شده است که باعث توسعه و تعامل با جوامع محلی یا مناطقی در پروژه‌های بازآفرینی می‌شود که در نتیجه اشتغال و آموزش هدف قرار می‌گیرد. همچنین در این کتاب با استفاده از مطالعات موردی از انگلستان، آلمان و کانادا سیاست‌های ملی بخش خلاق و نهادهای هنری خلاق که در مدیریت برنامه‌های نوسازی و توسعه شهری فعالیت می‌کنند در یک فضا و نمای کلی مقایسه‌ای قرار گیرد. علت انتخاب این سه کشور این بوده است که هرکدام از آنها نماینده یک طرح ابتکاری منجر به توسعه اقتصادی چشمگیر بوده‌اند و محرک آن‌ها هنرهای خلاق و اقتصاد خلاق بوده است.

در آلمان تعریف وسیعی در مورد بخش خلاق وجود دارد که ابعاد صنایع خلاق -مثل صنعت بازی، میراث فرهنگی، نقش صادرات و سرمایه‌گذاری در صنایع دیجیتال- را پوشش می‌دهد. در برلین برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰ برای شهر تدوین شده است. این برنامه درواقع یک راهبرد متمرکز بر تقویت نقاط قوت موجود در بخش خلاق در برلین و در پی گسترش این فعالیت‌ها در جوامع بزرگ‌تر است.

در انگلستان هنرهای خلاق در بازتولید و مشارکت جامعه در پروژه‌های نوسازی شهری بررسی می‌شود. همچنین به مضمون‌های نهادی و حکمروایی در این کشور توجه دارد که خود از نظر سیاست‌گذاری، جزو مطالعات در سطح ملی است و تمرکز آن معطوف راهبرد صنعتی انگلستان برای بخش خلاق است.

در کانادا شبکه شهر خلاق پروژه‌ای است که اخیراً گزارش جامعی را در مورد ظرفیت نهادی پشتیبانی از هنرها و صنایع خلاق ارائه کرده است. این گزارش با تشریح جزئیات اهمیت اقتصادی و اثرات بلندمدت هنرها و صنایع خلاق در نواحی روستایی، بر اهمیت پشتیبانی صنایع خلاق از توسعه و نقش حیاتی اقتصاد در امر تحرک توسعه اقتصادی روستایی تاکید می‌کند.

نهادهای هنری خلاق که در مدیریت برنامه‌های نوسازی و توسعه شهری فعالیت می‌کنند چه نهادهایی هستند؟
در این اثر مولف روش‌هایی را بررسی می‌کند که در آن هم بخش خلاقیت و هم نقش‌های سازمان‌های هنری خلاق باعث توسعه و تعامل با جوامع محلی یا مناطقی در پروژه‌های بازآفرینی می‌شود که اشتغال و آموزش و همچنین تعامل اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. زیربنای این پروژه‌ها سازوکارهای حکمرانی از طریق تحویل بودجه و مشارکت است. مثلاً در انگلستان تیک‌آپارت را معرفی می‌کند که در آن به نقش‌پذیری سازمان‌های هنرهای خلاق در انگلستان پرداخته می‌شود و آن را به سازمان‌های هنرهای خلاق در امور برنامه بازآفرینی یا بازتولید و مشارکت با مجامع حکمروایی منطقه‌ای و ملی مرتبط می‌سازد.

در آلمان نیز از صنایع فرهنگی و خلاق تا آشپزخانه پناه‌جویان به بررسی نقش برنامه نوسازی خلاق در آلمان پرداخته و آن را به سازمان‌های هنرهای‌خلاق در برنامه‌های باز تولید ارتباط می‌دهد. سپس روی نوسازی خلاق و نقش آن در حکمروایی تمرکز کرده و عملکرد آن را درقالب مشارکت با نهادهای حکمروایی ملی و منطقه‌ای ارزیابی می‌کند. همچنین به‌بررسی مسائل این بازیگران در رویدادها، کار با جوامع و کسب‌وکارها و ایفای نقش حکمروایی در سطح کشور می‌پردازد. پروژه‌ها روی ارتباط و هماهنگی پروژه‌های مختلف بازتولید هنرهای خلاق متمرکز می‌شوند و عملکرد آن‌ها معطوف حکمروایی و هدایت مشارکت‌ها به سوی بخش هنرهای‌خلاق در بخش عرضه می‌شود.

درکانادا نیز شبکه بین شهری‌خلاق را بررسی و به کنکاش در نقش شبکه شهرهای خلاق می‌پردازد که با سازمان‌های هنرهای خلاق و محرک‌های حکمروایی منطقه‌ای و ملی کار می‌کنند. اساس کار در این اثر را نگرش رفتارگرایانه تشکیل می‌دهد و با همین نگاه، نقش‌های سازمان‌های هنرهای‌خلاق در حکمروایی این پروژه‌های بازتولیدی را آشکار می‌کند و در نهایت به‌بررسی نقش‌های هردو محرک حکمروایی و جوامع در پروژه‌ها پرداخته و روابط بین این بازیگران و نقش اقتصاد خلاق را به عنوان عامل پیشران پروژه‌های توسعه اقتصادی مورد تفحص قرار می‌دهد.

نهادها، محصول مباحثات و مشاجرات و چانه‌زنی‌های طولانی است که فرآیندهای بین بازیگران نقش‌ها را محدود کرده یا محدودیت‌های قبلی را از بین برده‌اند. این معماری‌های نهادی به عنوان محصولات درحال پیشرفت تعاملات نوظهور، در تغییر عضویت در بازی یا قواعد آن بسیار منعطف هستند. اما از نقش‌ها می‌توان در قالب محرک‌های یکپارچه‌سازی و چانه‌زنی در عرصه‌های مختلف مفهوم‌سازی کرد. این مضامین، تعیین کننده الویت‌های اهداف سیاست و تشکیل صندوق برای بخش خلاق در مطالعات موردی بوده‌اند.

همینطور نقش سازمان‌های هنرهای خلاق در پروژه‌های اجتماعی و نوسازی شهری به عنوان بخشی از حکمروایی بر این پروژه‌ها تأکید دار و روی شیوه‌های مداخله این سازمان‌ها در جوامع برای تسهیل توسعه اقتصادی و نوسازی متمرکز است.

سازوکارهای هنرهای خلاق و نقش زیربنایی آن در توسعه شهری


از نظر مولف، چالش‌های اساسی ایجاد شده توسط ساز و کارهای حاکمیت در برنامه‌های نوسازی و توسعه شهری فعالیت می‌کنند چه نهادهایی هستند؟
در موارد مذکور در این اثر چالش‌های متفاوتی بیان شده است چراکه از نظر موقعیت‌های مختلف جغرافیایی، حاکمیتی، قانونی و … شرایط کشورها، متفاوت است. به عنوان مثال یک چالش اساسی دولت در چشم‌انداز پسابرگزیت، حصول اطمینان از این موضوع است که زیرساخت و پروژه‌های بخش خلاق مانند توسعه کسب‌وکار، استارت‌آپ‌های دیجیتالی یا بازی‌های رایانه‌ای همچنان مورد حمایت صندوق‌ها هستند. در چینن چالش بزرگی، سه جنبه مهم قابل طرح است: نخست نیاز به سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی که جوامع از نظر تصمیم‌گیری و تشکیل صندوق، خویش را سهیم و برخوردار نمی‌یابند، حتی اگر در بالاترین سطوح حمایتی صندوق‌های اروپایی را به خود اختصاص داده باشند. دوم، نیاز به اطمینان از توزیع عادلانه صندوق‌ها بین نواحی شهری و روستایی در حوزه اقتصاد خلاق است و سوم نیاز به مداخله جوامع در بخش خلاق از طریق مشارکت در مهارت‌ها، آموزش و هنرها و با هدف به تحرک واداشتن فرآیند توسعه اقتصادی و مشخص نمودن اولویت‌های بیشتر برای توسعه و هزینه‌کرد.

از نظر مفهومی‌چالش‌های سیاسی هم مطرح هستند. یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها، پتانسیل لاینحل ماندن تنش‌های بین سطح ملی رسمی حکمروایی است که درپی ایجاد توسعه اقتصادی، از طریق سرمایه‌گذاری روی طیف وسیعی از بخش‌های فعالیت‌های خلاق و گروه‌های هنرهای خلاق رودررو با جامعه است.

در موردی دیگر می‌توان به گستره جغرافیایی به عنوان یک چالش اشاره کرد مانند کانادا برای شبکه شهر خلاق که رسیدن به توسعه اقتصادی را با دشواری‌هایی مواجه می‌سازد. اگر بخواهیم این چالش‌ها را مطرح کنیم، باید میراث فرهنگی و سنت‌های متفاوت مردم کانادا را مورد اشاره قرار دهیم که زیربنای طرح ابتکاری تشکیل صندوق و شیوه‌های حکمروایی است. اهمیت توسعه اقتصادی خلاق در نواحی روستایی را مسایل اجتماعی قدیمی‌آشکار می‌سازند. مثلاً کاهش و پیری جمعیت، امتناع جوانان، فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی محدود، کاهش منابع طبیعی، زیان‌دهی خدمات محلی و هزینه‌های بالای زندگی.. این چالش‌ها فقط در اشتغال‌زایی، توسعه مهارت‌ها یا ارتباطات بیشتر خلاصه نمی‌شوند. بلکه ریشه‌های عمیقی در نیازهای ارتباطی جوامع با هنرهای خلاق، زندگی اجتماعی و تقویت مهارت‌های موجود در این نواحی دارند.

همچنین در جایی دیگر نقش رفتار در بخش خلاق، کلید نیل به موفقیت و توسعه اقتصادی پایدار است. پیچیدگی‌های تغییر رفتار به تغییرات فیزیکی محدود نمی‌شود، بلکه در دخالت افراد و جوامع در برخی چالش‌های موجود بر سر راه طرح‌های توسعه اقتصادی، خودنمایی می‌کنند که زمان و نحوه مداخله و تصمیم‌سازی برای رفتار جدید، از برجسته‌ترین آن‌ها هستند.

نقش اقتصاد خلاق در بررسی در برنامه‌های نوسازی و توسعه شهری چیست و چه تاثیراتی در نقش فرهنگ و صنایع جوامع دارد؟
براساس مستندات موجود، اقتصادخلاق چتری است گسترده که حوزه‌هایی چون گالری‌ها، هنرهای نمایشی و جشنواره‌ها را تحت پوشش خود دارد و اغلب با سایر ابعاد اقتصادی از جمله اقتصاد گردشگری، ورزش و دانش و دیجیتال همپوشانی دارد. همچنین اقتصاد خلاق میانبری به‌سوی بخش‌های بزرگ و متفاوتی چون شرکت‌های متوسط و کوچک و بخش فرهنگی است. به ویژه فضای گالری‌ها و موزه‌ها و اماکن سنتی که در آن‌ها فعالیت اقتصادی صورت می‌گیرد. مانند مکان‌های تولید محصولات صنایع‌دستی و میراثی. مباحث مطرح شده دراین حوزه‌ها روشنگر نقش فرهنگ و میراث در اقتصادخلاق بوده و تمایز بین صنایع‌خلاق و مشاغل‌خلاق را روشن می‌سازد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها