گفتوگو با مصطفی جمشیدی به بهانه چاپ «شاهنامه به زبان ساده برای جوانان»
پهلوانان شاهنامه دارای همه خصایص انسانیاند؛ هم نیک و هم اهریمنی
مصطفی جمشیدی میگوید: نسخه ژول مول یکی از سالمترین نسخ شاهنامه است که البته به معنای کاملترین آن نیست و پس از این نسخه تصحیحهای بهتری هم منتشر شده است.
زندگینامه شما را که بررسی میکنیم متوجه میشویم که در رشتههای متنوعی همچون بازرگانی، مدیریت، ریاضی و ... تحصیل کردهاید که هیچکدام در پیوند با ادبیات نبودهاند. با توجه به اینکه در حوزهای به جز ادبیات درس خواندهاید، چه شد که به ادبیات فارسی، به ویژه، شاهنامه فردوسی علاقمند شدید؟
من در جوانی به خواندن کتابهایی به غیر از کتابهای درسی، به ویژه رمانهای تاریخی نویسندگان مشهور دنیا، علاقهمند بودم. هر زمان پولی به دستم میرسید کتابی تهیه میکردم. اگر هم توان خرید رمانهای بزرگِ گرانقیمت را نداشتم، روزها میرفتم به ساختمان قدیم کتابخانهی ملی آن زمان که در خیابان سی تیر و بالای موزهی ایران باستان مستقر بود، کتاب به امانت میگرفتم و ساعتها مطالعه میکردم. در سالهای 1344 یا 45 حکومت وقت برای تشویق جوانان به خواندن کتاب، سازمانی را تأسیس کرد به نام سازمان کتابهای جیبی که این سازمان آثار نویسندگان بزرگ دنیا را ترجمه میکرد و به صورت قطع جیبی و با قیمتهای بسیار مناسب (در حد 20 یا 25 ریال یا حداکثر 30 ریال) به مخاطبان عرضه میکرد.
من هم با توجه به امکاناتم بسیاری از این کتابها میخریدم. از جمله کتابهایی که خریدم یک دورهی هفت جلدی شاهنامهی فردوسی بود. یک دورهی هفت جلدی شاهنامهی فردوسی را به قیمت سی تومان خریدم. اما هیچگاه این فرصت پیش نیامد که این کتاب را بخوانم. تا اینکه رسیدیم به سالهای 1390 که ما به قول معروف دیگر آردمان را الک کرده بودیم و الکمان را هم آویخته. تصمیم گرفتم که این شاهنامهی فردوسی را که آنقدر دربارهاش صحبت میکنند، بخوانم تا ببینم فردوسی چه چیزی در چنتهاش داشته است. وقتی یک دور به طور کامل روخوانی کردم، بار دیگر با تعمق بیشتر خواندم. بار دوم تازه دریافتم که این مرد چه خدمتی برای زبان فارسی و فرهنگ ایران انجام داده است و چه هزینهای از زندگیاش برای رسیدن به این هدف پرداخت کرده است. فردوسی بیتی دارد که نشان میدهد این مرد با چه وقاری از تنگدستیاش سخن میگوید: هوا پرخروش و زمین پُر ز جوش/ خوشا آن که دل شاد دارد به نوش/ درم دارد و نان و نقل و نبید/ سر گوسپندی تواند برید/ مرا نیست این، خّرم آن را که هست./ ببخشای بر مردم تنگدست.
این بود که به این نتیجه رسیدم که باید به کتابی که سراسر درس زندگی، استقامت و پایداری در برابر مشکلات و سختیهاست بیشتر پرداخت و آن را بیشتر به نسل امروز شناساند.
از دید شما شاهنامه فردوسی در این دوران که روزگار دگرگونیهای پرشتاب در حوزههای گوناگون است چه رهآوردی برای جامعه فرهنگی ایران و به ویژه جوانان خواهد داشت؟
متأسفانه امروزه به علت فراگیری موبایل و تبلب و شبکههای اجتماعی و ... شما اگر در خیابانها توجه کنید، میبینید که جوانان همگی سرگرم موبایلها و تبلتها هستند. درگیر فضایی هستند که این شتاب و دگرگونیای را که شما از آن یاد کردید تشدید میکند. خوب، طبیعی است که جوانان این دوره و زمانه با اشتغالاتی از این دست که دارند کمتر علاقهمندند به خواندن متونی همچون شاهنامه که خوانشش کمی هم سخت مینماید و تأمل و تمرکز بیشتری میطلبد. یکی از انگیزههایی که باعث شد من روی شاهنامه کار کنم و این شاهنامه را به زبان ساده برای جوانان در سه جلد تدوین کنم، همین بود که این جوانان را تشویق کنم به خواندن مستمر شاهنامه. اگر به ساختار این کتاب توجه داشته باشید، میبینید که چهار پنج بیت آمده و در پی آن، بیتها به نثر سادۀ فارسی توضیح داده شده است و مشکلات فهمی آن برطرف شده است؛ یعنی هر جوانی هر چقدر هم دیر فهم و کمسواد باشد، وقتی بیتها را با آن توضیحات میخواند به راحتی با این متن ارتباط بایسته را برقرار میکند و همین سبب میشود با جهانی متفاوتتر از دنیای گوشیها و فضای مجازی آشنا شده و هویت انسانی عمیقتری پیدا کند. من فکر میکنم این یکی از رهآوردهایی است که پرداختن به شاهنامهی فردوسی میتواند در این روزگار به ارمغان بیاورد.
زمانی که سرگرم تدوین این کتاب بودید، هنگام پژوهش و بررسی شاهنامه فردوسی این متن برای شما چه مشخصهها و ویژگیهای بنیادینی داشت؟
من هنگام پژوهش بر شاهنامه به چند ویژگی بنیادین در این اثر برخورد کردم: نخست اینکه فردوسی در این حدودِ پنجاه هزار بیتی که سروده باورمند به بزرگی پروردگار بوده است. برای نمونه، در سراسر داستانها، هر گاه پادشاهی نامههایی برای فرماندهان خود میفرستد یا کسانی گزارش پیروزیهای خود را به شاهان میدهند، در آغاز هر نامه یا داستان، به وصف خداوند یکتا پرداخته میشود و جالب اینکه اشعاری که در این زمینه در بُرهههای مختلف داستان در یگانگیِ پروردگار سروده شده است، در عین زیبایی اشعار، بدون مفاهیم تکراری بوده و فردوسی هر بار با قدرت سحرانگیزِ خود خداوند را با جملاتی گونهگون وصف کرده است. دومین ویژگیای که میتوان به آن اشاره کرد، توجه و تأکید فردوسی به خردورزی و هوشیار کردن خواننده برای استفاده از دانش و خِرَد در تصمیمگیریها است که در جایجای این شعرها به چشم میخورد. سومین ویژگی هم پند دادن به خواننده به این نکته است که نه شادی و نه غم، هیچگاه، در این دنیا پایدار نیست؛ بنابراین، مردم نباید هنگام بروز مشکل زانوی غم در بر بگیرند یا در رویدادی خوش، از فزونیِ شادمانی از خود بی خود بشوند؛ زیرا هر دوی این رویدادها، پس از اندک زمانی، رنگ میبازند یا جای خود را با یکدیگر عوض میکنند. یکی دیگر از مشخصههای شایستهی اشاره در این متن، توجه فردوسی به سرور و شادمانی است. برای نمونه، قهرمانان فردوسی هر چند که مردِ پیکار و نبرد هستند، ولی هرگاه که فرصتی مییابند از گستردن خوان شادی و تفریح غفلت نمیکنند و ... این ویژگیهای بنیادین تا آن جایی که حافظهام یاری میکند هنگام پژوهش در شاهنامه برای من برجسته بود.
آیا قهرمانان شاهنامه میتوانند الگوی کاملی برای منش و کنش و کردار جوانان امروز ایرانی باشند؟
اگر جوانان امروز ایران به این کتاب توجه کنند، میبینند که الگوهای بسیاری هست. ببینید برای مثال، در داستان سیاوش، خودِ سیاوش یکی از کسانی است که حتی زمانی که در اسارت قرار میگیرد و او را در چاهی میاندازند و لقمه نانی برای او پرت میکنند، باز هم از منشِ راستی و درستی و کردار خوب یعنی همان چیزی که ایرانیان در ادوار باستان زیر عبارتِ گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک به کار میبستند، رویگردان نمیشود. او در لحظه لحظه زندگیاش نوعی نرمی عارفانه که با پرهیز از خشونت نمود پیدا میکند، از خود نشان میدهد. یا نمونهای دیگر، یکی دیگر از این قهرمانان که قهرمانِ قهرمانان ماست؛ یعنی رستم را اگر در نبردی که با اسفندیار میکند در نظر بگیرید، همواره در هر نبردی ستایش میکند پروردگار را و از درگاه خدا طلب یاری میکند. حتی هنگامی که رستم در یکی از نبردها به شدت زخمی میشود از سوی اسفندیار روئینتن و اجازه میخواهد که ادامه نبرد را به فردا موکول کنند، به درگاه پروردگار ناله میکند که چگونه این مرد پهلوان را بتوانم از پا بیندازم و یکی از پرهای سیمرغ معروف را که به رستم داده بودند آتش میزند و پس از ظاهر شدن سیمرغ، چارهی کار را از او میخواهد و سیمرغ میگوید که تو باید بروی و چند چوب مخصوص را در جنگل پیدا کنی و به صورت تیر آن را به چشم اسفندیار پرتاب کنی و... البته همه قهرمانان شاهنامه خصایص نیک نداشتهاند و کسانی همچون سودابه هم در داستانها داشتهایم. پهلوانان شاهنامه دارای همه خصایص انسانیاند. هم ویژگیهای نیک و مثبت داشتهاند هم خصایص اهریمنی و تاریک.
دقیقا این شخصیتها به هویت واقعی انسان نزدیکترند؛ به گونهای خاکستریاند. در شاهنامه تدوین شده شما، برخلاف دیگر شاهنامههایی که به نثر برگردانده شده است، بیتهای منظوم بسیاری در آن گنجانده شده، علت چه بوده است؟
دو علت داشته است. یکی اینکه بیان یک بیت شعر، مرا از توضیح چندین سطر بینیاز کرده است، ضمن اینکه توضیحات برای شعر، هیچگاه نمیتواند زیبایی کلام و انسجام اشعار را نمایان سازد؛ علت دوم هم این بود که شاید استفاده از اشعار در جایجای متن بتواند جوانان را به خواندن و مطالعه متن اصلی شاهنامه علاقهمند کند. چون خواندن یکبارهی شاهنامه برای جوانان این روزگار که انسی با متون ادب کلاسیک ما ندارند، دشوار است. البته من با این کتاب ترفندی هم به کار بردهام. تقریبا یکسوم بیتهای شاهنامه در این کتاب هست؛ یعنی اگر جوانی همین کتاب را تمام و کمال بخواند، یک سوم شاهنامهی اصلی را هم خوانده است.
برای استفاده از بیتهای شاهنامه چه نسخهای را اساس کار خود قرار دادهاید؟
شاهنامهای که من مبنای کارم قرار دادهام یک دوره هفت جلدیای بود که ژول مول دانشمند فرانسویِ آلمانیالاصل کار تصحیح آن را به انجام رسانده بود. البته میدانیم که از صدها سال پیش تاکنون دهها دستنویس و نسخه از شاهنامه به دست دادهاند. ژول مول اما سی سال زحمت کشیده تا این نسخه را به فرانسه ترجمه کند و همچنین تصحیحی از آن به دست دهد. این نسخه مبنای همین کتاب هفت جلدیای بود که سازمان کتابهای جیبی در دههی چهل منتشر کرده بود. نسخه ژول مول یکی از سالمترین نسخ شاهنامه است که البته به معنای کاملترینِ آن نیست و پس از این نسخه تصحیحهای بهتری هم منتشر شده است. اما با مطالعهای که درباره ژول کرده بودم این متن را برای شاهنامه انتخاب کرده بودم. از لحاظ ساختار کلی کتاب هم، من این هفت جلد را در سه مجلد آوردهام و در مقدمه اینگونه توضیح دادهام که جلد اول شامل کتابهای اول و دوم و سوم است. جلد دوم هم شامل کتابهای چهارم و پنجم است و جلد سوم هم کتابهای ششم و هفتم را در بر دارد. البته به نظر میرسید اگر پافشاری بر کتاب هفت جلدی سازمان کتابهای جیبی نمیکردید، میتوانستید از نسخههای بهتری هم استفاده کنید؛ چون نسخهی ژول مول تا پیش از تحقیقات قرن بیستم مهمترین نسخهی پژوهشی دربارهی شاهنامه بوده است.
با اینکه هدف اصلی شاهنامه برای جوانان این بوده است که با زبان قابل فهمتری برای جوانان یا نوجوانان کاربرد داشته باشد ولی ویرایش و تعلیقات بسیاری هم به آن افزوده شده است. این تعلیقات با چه هدفی به این کتاب افزوده شده است؟
این تعلیقات به پیشنهاد سامان اصفهانی، شاعر و پژوهشگر خوب کشورمان، که کار ویرایش این کتاب را هم بر عهده داشت، توسط وی افزوده شد و اصفهانی از 25 منبع برای این تعلیقات استفاده کرد. این افزودهها با هدفِ برطرف کردن ابهاماتی که دربارهی اشخاص، جایها و مکانها وجود داشت، ضمیمه کتاب شد. ضمن اینکه با این کار مخاطبان کتاب از نوجوانان و جوانان علاقمند به دانشجویان رشتههای دیگر که میخواهند دادههای علمی بیشتری از شاهنامه داشته باشند، گسترهی بیشتری پیدا کرد.
در آینده کتاب دیگری در ارتباط یا در ادامهی این کتاب شاهنامه به نثر در دست چاپ دارید؟
یک طرحی در ذهنم دارم که از میان این سه جلدی که انتخاب کردم بتوانم یک جلد به صورت داستانهای شاهنامه با نثری متفاوتتر منتشر کنم که امیدوارم عمرم کفاف بدهد و این پروژه را هم عملی کنم.
به عنوان سخن پایانی اگر نکتهای برای مخاطبان دارید، علاقهمندیم شنوندهی آن باشیم.
برای پایان سخنم باید عرض کنم که تدوین این کتاب در اوایل سال 1390 آغاز شد و در اوایل اسفند ماه 1397 منتشر شد. من در طول این هفت سال خیلی وقت گذاشتم برای این کار و هنگامی که میبینم حاصل عمر من این سه جلد کتابی است که سرانجام منتشر شده است، احساس میکنم که نخست، خستگیِ این هفت سال از تنم بیرون آمده و سپس در جایگاه فردی ایرانی به فردوسی، این مرد بزرگ فرهنگمان، که زبانی را که امروز سخن میگویم مدیون او هستم، به سهم خودم دین خود را هر چند اندک، ادا کردهام.
نظر شما