یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
اندیشه‌ورزی بدون گفت‌وگوی روشنفکران دینی و اسلام‌گرایان سنتی نتیجه نمی‌دهد

دکتر سید عبدالحمید ضیایی، دانش‌آموخته فلسفه و عرفان تطبیقی و مؤلف کتاب‌هایی در شناخت تحریفات، می‌گوید: تحقیقات نشان داده است که عرفان عملی یا عرفان خراسان متأثر از عرفان بودایی است. او معتقد است که روشنفکران دینی و اسلام‌گرایان سنتی در ایران با یکدیگر گفت‌وگو برقرار نمی‌کنند و تا روزی که این اتفاق نیفتد نمی‌توان به اندیشه‌ورزی در ایران امیدوار بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ دکتر سید عبدالحمید ضیایی، در سال 1354 در ایل بختیاری به دنیا آمد. علاوه بر سرودن شعر، تحصیلات خود را در رشته فلسفه و در حوزه عرفان تطبیقی به پایان برد. او سال‌ها در آکادمی علوم تاجیکستان و هندوستان به پژوهش و تحقیق اشتغال داشته و هم‌اینک به تدریس فلسفه در دانشگاه اصفهان مشغول است. از ضیایی تاکنون کتاب‌های «در تناسخ کلمات»، «لیلی‌های لیبرال»، «همین معجزه‌های معمولی»، «در غیاب عقل»، «تصحیح منظومه رامایانا»، «عاشقانه‌های یک یاغی»، «نگرشی انتقادی ـ تاریخی به ادبیات عاشورا»، «جامعه‌شناسی تحریفات عاشورا» و مجموعه شعر‌های «تردید» و «ازدحام تنهایان»  به چاپ رسیده است.

«بودیسم و صوفیسم: بررسی شباهتها و پیوندهای آیین بودا و تصوف ایرانی» تازه‌ترین تألیف‌ ضیایی است که در سال‌ جاری از سوی نشر «هزاره ققنوس» منتشر شده است. این کتاب 6 فصل و یک ضمیمه دارد. «هرمنوتیک رنج و رهایی»، «عرفان ایرانی و سرچشمه‌های آن»، «آیین بودا و تصوف ایرانی؛ معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی تطبیقی»، «بودیسم در آسیای مرکزی و خراسان قدیم» و «ردپای اندیشه‌های بودا در فرهنگ و ادب پارسی» در کنار «سلوک و منازل عرفان؛ بحث تطبیقی در شباهت‌ها و پیوندهای دو مدرسه عرفانی» فصل‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند. ترجمه فارسی و متن انگلیسی سخنرانی «بورخس» درباره بودا نیز ضمیمه این کتاب است.

ضیایی درباره موضوع کتاب خود و وجوه تفاوت و شباهت بودیسم و صوفیسم می‌گوید: این کتاب آخرین تألیفم در حوزه عرفان تطبیقی است که در آن به بررسی آیین بودا و تصوف ایرانی پرداخته‌ام.


 
وی توضیح می‌دهد: عرفان اسلامی دارای دو شعبه است؛ عرفان نظری یا عرفان ابن‌عربی که در مراکش و بغداد و شام رواج پیدا کرد و عرفان عملی یا عرفان خراسان که در خراسان قدیم(ماوراء‌النهر) گسترش یافت.

ضیایی می‌افزاید: تحقیقات نشان داده است که عرفان عملی یا عرفان خراسان متأثر از عرفان بودایی است زیرا به لحاظ جغرافیایی، خراسان قدیم تحت سلطه بودا بوده است و هنوز تندیس بوداییان در بامیان افغانستان وجود دارد و در تاجیکستان نیز بودای خفته هنوز باقی مانده است. براساس تحقیقات، آسیای میانه محل سکونت بودا بوده است. وی بعدها به شرق دور کشانده شده است. اگر آسیای میانه را درگاه نفوذ بودیسم بدانیم، عارفان ایرانی دیار خراسان مانند ابراهیم ادهم، ابوالحسن خرقانی و فریدالدین عطار از جمله نخستین عارفان متأثر از بودا هستند.

این پژوهشگر به مستندات و نسخه‌های موجود این عارفان نیز اشاره می‌کند: در آثار عطار و نیز در «کلیله و دمنه» تأثیرهای بودا به وضوح دیده می‌شود. این تأثیرها از عرفان بودا را در دو بخش می‌توان دید. بخشی مربوط به مناسکی مانند پوشیدن خرقه، سفر، دریوزگی و روزه‌های طولانی است که تمام آنها از بودییسم وارد عرفان ایرانی شده‌اند.

وی با بیان این که عارفان خراسانی از پیشگامان عرفان در ایران هستند، در توضیح بخش دوم موارد اثرپذیری عرفان ایرانی از عرفان بودایی می‌افزاید: برخی مفاهیم در عرفان ایرانی نیز نشان از این تأثر دارند. برای مثال، مفهوم «فناء فی‌ الله» مانند مفهوم «نیروانا»ست. همچنین «وحدت وجود» ذن که در بودیسم بازتولید می‌شود، به عرفان ایرانی ورود می‌یابد.

نقد کارکردهای روشنفکری دینی
«جامعه‌‌شناسی تحریفات عاشورا»، «نگرشی انتقادی ـ‌ تاریخی به ادبیات عاشورا» و «لیلی‌های لیبرال» از جمله آثار و پژوهش‌های عبدالحمید ضیایی در راستای نواندیشی دینی هستند.

ضیایی درباره دیدگاه خود نسبت به نواندیشی دینی و روشنفکری دینی توضیح می‌دهد: گاهی ایراد گرفته می‌شود که روشنفکری دینی عبارتی پارادوکسیکال است؛ در حالی‌که بهترین دلیل وجود شیء، وقوع آن است. با این تفسیر، ما با روشنفکری دینی مواجه هستیم و نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، البته به نظر من تعبیر «نواندیشی دینی» دقیق‌تر است ولی مشکل اینجاست که روشنفکران ما باهم دیالوگ ندارند. عبدالکریم سروش، سید‌حسین نصر، مصطفی ملکیان و محمد مجتهد شبستری از جمله سردمداران مسائل دینی در دو وجه روشنفکری و سنت‌گرایی هستند اما گفت‌وگویی با هم ندارند و اندیشه‌ورزی آنها نتیجه‌ای به دست نمی‌دهد. به اعتقاد من باید در گفت‌و‌گوها به یک جمع‌بندی رسید.

لزوم همسویی مباحث فلسفی با وضعیت ایران
مؤلف «لیلی‌‌های لیبرال» درباره دیگر مساله مهم تفکر در ایران می‌گوید: مساله مهم در تفکر ایران این است که اولویت‌ها و نیازسنجی‌ها چندان مورد توجه متفکران نیستند. مسائلی که از سوی متفکران مطرح می‌شوند، پرسش نیستند بلکه شبه‌مساله‌اند که پرداختن و نپرداختن به آنها یکی است و به هیچ عنوان تأثیری در زندگی عملی افراد پدید نمی‌آورند.

ضیایی ادامه می‌دهد: پرداختن به بخش‌هایی از فلسفه در ایران ضرورتی ندارد. نقد مدرنیته و فلسفه تخصصی متفکرانی مانند هایدگر در ایران چندان مهم نیست. ما باید ببینیم کجا ایستاده‌ایم. نقد مدرن و تخصصی مدرنیته، کاربردی برای کشوری در حال گذار مانند ایران ندارد. 

ضیایی می‌افزاید: مخالف نشر اندیشه نیستم اما بحثم این است که این موضوع‌ها تا چه میزان در زندگی و احوال ایرانیان مؤثر است. در حال حاضر متفکران ایرانی به‌شدت در حال پیگیری موضوع نقد عقل مدرن هستند در حالی‌که در مبحثی مانند «عقلانیت» در ابتدای راه هستیم. این موضوع‌ها در سطح مطالعاتی محض مفید است اما طرح آنها در حیطه عملی چندان به صلاح نیست.

وی پرسش از سنت و مدرنتیه را موضوعی می‌داند که از یکصد سال پیش در ایران مطرح شده است و هنوز جای کار دارد.

دکتر سیدعبدالحمید ضیایی این‌ روزها در حال بررسی و نقد دیدگاه‌های عرفانی در ایران است و قصد دارد پروژه عرفان ایرانی را به اتمام برساند.

«بودیسم و صوفیسم: بررسی شباهتها و پیوندهای آیین بودا و تصوف ایرانی» در 282 صفحه با شمارگان هزار و 100 نسخه به بهای 250 هزار ریال در قطع رقعی از سوی نشر هزاره ققنوس اردیبهشت 1394 منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها