زینب امامینیا با پرداختن به سازمان وکالت و با محوریت نوجوانی به نام «رضاداد»، به اتفاقات و حوادث سالهای آخر امامت امام حسن عسکری (ع) میپردازد.
رضاداد، پسر نوجوانی است که برای رساندن وجوهات و امانات مردم به امام حسن عسکری (ع) و نیز در پی یافتن خبری از پدر گمشدهاش که از وکلای امام بوده، راه سفر از قم به سامرا را پیش میگیرد. رضاداد و همراهانش وقتی به سامرا میرسند که امام حسن عسکری (ع) به شهادت رسیده و آنان سرگشته و حیران به دنبال جانشین امام و امام زمان خویش میگردند.
این کتاب با قلمی روان و ماجراهایی جذاب در قالب رمان، نوجوانان را با فضای سراسر اختناق و ظلم و جور خلفا نسبت به امام (ع) و یارانش آشنا میسازد و مخاطب را با حال و هوای پادگان نظامی سامرا و تدابیر شدید امنیتی نسبت به امام حسن عسکری (ع)، ارتباط شیعیان با امام (ع) از طریق مکاتبات و توقیعات وکلا و آغاز امامت حضرت حجت عجل الله همراه میسازد.
بریدهای از کتاب:
رضا هم دست به کمر طول عرض کوچه را میپیمود و با خودش حرف میزد و حرفهایی را که باید به جانشین امام میگفت، با خودش تکرار میکرد. برای لحظهایی مکث کرد. انگار که چیزی یادش بیاید سری تکان داد و بعد پیش امان رفت و از او خواست که منتظرش بماند تا او به جایی برود و برگردد. رضاداد مسیر راهی را که آمده بود و در آن مسیر مردی لنگان و بیچاره را دیده بود رفت به امید اینکه مرد سلیمان باشد. تمام کوچههایی که به منزل امام منتهی میشد را گشت. اثری از سلیمان یا همان مرد بیچاره نبود. برگشت. هنوز به کوچه جعفر نرسیده بود که مردی با هیکلی درشت و محاسنی جو گندمی راه رضاداد را سد کرد. رنگ از چهره رضاداد پرید. بدنش سرد شد. مثل تکهایی یخ که روی آب شناور است. احساس بی وزنی میکرد و ...
سفیر دوازدهم در 190 صفحه و با قیمت 38 هزار تومان در انتشارات کتاب جمکران چاپ و منتشر شده است.
نظر شما