به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، کتاب‌های «خانه شکلاتی»، «جوجه‌های جورواجور»، «یک سبد انجیر بچین»، «از مورچه تا دایناسورها» و «سه سوته» عناوین پنج جلد مجموعه «فرهنگ وقف» هستند که برای آشنایی کودکان با مفهوم وقف منتشر شده است.

«فرهنگ وقف» مجموعه‌ای 5 جلدی به قلم حجت‌الاسلام سیدمحمد مهاجرانی و با تصویرگری مجید صابری‌نژاد است که با قلمی روان و شیرین و به زبان ساده داستان‌هایی جذاب برای آشنایی کودکان با فرهنگ وقف را روایت می‌کند.

یکی از کارهایی که خدای مهربان خیلی دوست دارد، وقف کردن است. وقف یعنی اینکه بخشی از زمین یا سرمایه‌مان را برای همیشه به دیگران تقدیم کنیم یا یکی از وسایلمان را برای همیشه در اختیار دیگران بگذاریم. بسیاری از مسجدها، مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها، کتابخانه‌هاو … وقفی هستند، یعنی کسی آنها را ساخته و به همه تقدیم کرده است.
 

 

سیدمحمد مهاجرانی متولد ۱۳۴۸ در شهر مهاجران اراک است. او دانش‌آموخته‌ حوزه علمیه‌ی قم و از شاعران آیینی کودک به شمار می‌رود. کتاب‌های زیادی در حوزه مذهبی در قالب شعر و داستان برای سه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان به قلم وی چاپ و منتشر شده است.
 

 

مهاجرانی که به عنوان کارشناس مذهبی در حوزه ادبیات دینی کودکان نیز فعالیت دارد، معتقد است: پرداختن به موضوع خداشناسی برای گروه سنی کودک و نوجوان دارای اهمیت است. با توجه به حافظه قوی کودکان از ابتدا باید آنها را با مفاهیم دینی به زبان ساده آشنا کرد. کودکانی که از ابتدا با مفاهیم دینی آشنا می‌شوند، نوع نگاه شان به جهان تغییر می‌کند و با کودکانی که با این مفاهیم آشنا نیستند، تفاوت دارند.
 

 

از همین رو اکثر آثار وی با محوریت خداشناسی برای کودکان به چاپ رسیده است که مجموعه 20 جلدی «خدای ما چه جوریه»، مجموعه 20 جلدی «خداشناسی خردسالان»، مجموعه 6 جلدی «خدای خوب من»، مجموعه 2 جلدی «از همه مهربانتر» ازجمله آن‌هاست.
 

 

مجموعه «فرهنگ وقف» او نیز که توسط انتشارات به‌نشر در حال انتشار است، یک مجموعه 10 جلدی که تاکنون پنج جلد آن با عناوین «خانه شکلاتی»،«جوجه‌های جورواجور»، «یک سبد انجیر بچین»، «از مورچه تا دایناسورها» و «سه سوته» منتشر شده است.
 

 

هر جلد از این کتاب‌ها در 24 صفحه  به بیان ویژگی‌های وقف می‌پردازد. یکی از جلدهای «فرهنگ وقف» با عنوان «سه سوته» در مورد فردی است که زمین خالی دارد و بچه‌ها در آن بازی می‌کنند. روزی بچه‌ها متوجه می‌شوند که کامیونی خاک همراه لودر آمده است و زمین را صاف می‌کند. بچه‌ها ناراحت می‌شوند که دیگر زمین بازی ندارند اما بعد از چند روز متوجه می‌شوند که این زمین صاف و چمن کاری شده است و تبدیل به زمین بازی شده است، متوجه می‌شوند که صاحب زمین آن را برای ورزشگاه وقف کرده است.