سورن كييركهگور در يادداشتهاي روزانه خود ضمن اينكه ميخواهد ايمان را از زير يوغ مناسك بيروح كليساي رسمي بيرون بياورد، تلاش مجدانهاي براي آغاز مجدد ايمان بيواسطه به خداوند ميكند._
ظاهرا حدس فيلسوف گوژپشت دانماركي كه به مستعارانديشي شهره است درست از آب درآمده بود كه «اگر اين نسل به حرفهايم گوش نسپارند، نسل ديگري پس از اين نسل خواهد آمد كه احتمالا حرفهاي مرا خواهد شنيد.» و اينگونه بود كه فيلسوف فردگراي دانمارك كه از زخمزبانهاي مطبوعات دوران خويش نياسوده بود در اوايل قرن بيستم جاي خود را به عنوان بنيادگذار اگزيستانسياليسم تثبيت كرد.
در مجالي كه پيش آمده طبعا نميتوان نگاه دكتر مهتاب مستعان را به اين تفكر تاثيرگذار در كتاب «كييركهگور؛ متفكر عارفپيشه» مورد بررسی نقادانه قرار داد، از اين رو تنها به بازخواني شمهاي از انديشههاي او بسنده ميكنيم.
نميتوان در يك يا چند صفحه لبّ كلام و انديشههاي او را گفت، زيرا در عين حالي كه كي يركهگور دغدغه ايمان دارد، مسائل بسيار تهديدآميزي چون انتخابهاي اصيل، تفرد و ... را پيش ميكشد.
البته نميتوان منكر اين واقعيت بود كه در اين كتاب نيز به مانند ديگر آثاري كه با پشتنويس «مجموعه فرديديه» از سوي نشر پرسش منتشر ميشوند ميتوان ردپايي بسيار برجسته (يا فرورفته) از سيداحمدفرديد را ديد كه در جايجاي كتاب و نوع برداشت مستعان خودنمايي ميكند.
اما تاويلي كه در اين كتاب ارائه شده فارغ از نگاه بيوگرافيك، تحليلي و شرقي است كه احوالات او را به شكلي شورمندانه روايت ميكند؛ تاويلي سرتاسر عشق به هست شدن از دريچه ايمان.
باري به باور بسياري از دانشآموختگان فلسفه، خواندن اين كتاب چهرهاي نامأنوستر و به يادماندنيتر از بزرگ گوژپشت كپنهاك كه عزم خود را جزم كرده بود تا مانند شاگرد خلفش يعني نيچه تمامي بنيادهاي يكسونگرانه مسيحيت كليسايي را ـ كه با مناسكي ساختگي ايمان فردي را كمرنگ كرده بود ـ زير سوال ببرد و حاصل اين شورش چيزي نيست جز سلوك به سمت شهسوار شدن در وادي ايمان.
كتاب حاضر كه پيشتر از سوي نشر روايت (در سال 1375) منتشر شده بود،امسال با ويرايش جديد از سوي نشر پرسش روانه بازار نشر شدهاست.
نظر شما