سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶ - ۱۵:۲۲
بچه رزمري ؛ اقتباس خونين

شايد اگر رومن پولانسكي مي‌دانست كه با ساختن فيلم بچه رزمري، همسر و فرزندش را غرق در خون مي‌بيند، به يقين هرگز كتاب ايرالوين را نمي‌خواند. اين فيلم سالها به عنوان يكي از آثار كلاسيك ژانر وحشت نمو نه‌اي موفق خوانده مي شد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، اين فيلم در سال 1967 به كارگرداني "رومن پولانسكي" لهستاني تبار و با هدف ساخت فيلمي در ژانر وحشت و با نقش آفريني بازيگراني چون "ميافارو" و "جان كاساويتس" ساخته شد. 

اين فيلم اقتباسي است از كتاب محبوب و پرفروش ايرالوين امريكايي كه در دهه 40 و 50 داستان‌ها و ترانه‌هايش از آثار مورد بحث و پرطرفدار جامعه امريكايي بود. 

لوين در دانشگاه نيويورك فلسفه و ادبيات انگليسي را آموخت و سپس بعد از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه، شروع به نوشتن فيلمنامه و سناريوهاي برنامه‌هاي تلويزيوني كرد. 

اولين رمان لوين با نام «يك بوسه قبل از مردن» با تحسين منتقدان و كارشناسان سينمايي روبه‌رو شد و جايزه "ادگار" را براي اولين رمان يك نويسنده برايش به ارمغان آورد: اين داستان دو بار در سال هاي 91 و 56 به فيلم بازگردانده شد. 

محبوب‌ترين و به تعبير بسياري از آنان كه ادبيات را به خوبي مي‌شناسند بهترين اثر لوين رمان «بچه رزمري» است. فيلمي كه پولانسكي آن را هم اقتباس كرد و هم آن را كارگرداني نمود. 

اثري وحشتناك و دردآور درباره زني كه به تدريج به تسخير شيطان در مي‌آيد و با جدايي از ايمانش  لحظات مرگباري را براي خانواده‌اش خلق مي‌كند. 

از ديگر آثار مطرح ايرالوين مي‌توان به كتاب هاي "روز كامل"، "موج‌هاي استيفورد"، "پسري از برزيل" و "نقره" اشاره كرد. 

اين فيلم همواره به عنوان يكي از آثار كلاسيك سينماي وحشت شناخته مي‌شود. فيلمي مملو از هراس و لحظات تكان دهنده كه به علت رابطه عميق آن با انسان و اعتقاداتش نفوذ عميقي را در ذهن بيننده و مخاطب ايجاد مي‌كند.

 پولانسكي پس از تثبيت موقعيت هنري‌اش در سينماي لهستان با ساختن فيلم «چاقو در آب» به انگلستان مهاجرت گرفت. سپس فيلم «نفرت» را در لندن با بازي "كاترين دونوو" ساخت كه فيلمي هراس‌آور با مايه‌هاي رواشناسانه بود. به دنبال آن فيلم گانگستري طنزآميز «cul -de-sas» را ساخت و در نهايت با مهاجرت به هاليوود و ساخت فيلم‌هايي چون "محله چيني‌ها"، "ديوانه" و "بچه رزمري" مكتب سينماي پولانسكي را كه عناصر مهم آن جنون، ديوانگي و شيطان ستيزي است را بنا كرد. 


بچه رزمري به نوعي اولين فيلم است كه در سينما درباره تولد ضد مسيح سخن مي‌گويد. دقيقا بعد از اين فيلم بود كه آثاري در ژانر وحشت با محوريت شخصيت‌هاي ضد مذهب مانند "جن‌گير" و "طالع نحس" كه بسيار هم مهم و تاثيرگذار هستند ساخته شد. 

پولانسكي در هياهويي كه ضد مسيح‌ها و پيروان آيين‌هاي انحرافي در امريكا به راه انداخته بودند ناگهان با ساختن فيلم بچه رزمري موجوديت شيطان و راه‌هاي نابودي آن و نيز بي‌هويتي آيين‌هاي ترويج يافته در جامعه را زير سوال مي‌برد و آن‌ها را تحقير مي‌كند. 

اين فيلم موفقيت خود را در قصه جذاب و تكنيك بالاي كارگرداني خود دارد و برخلاف بسياري ديگر از فيلم‌هاي ترسناك، هيچ چهره وحشتناك و چندش‌آوري را نمي‌بينيم. 

خلاصه داستان او را شايد بايد در چند جمله زير خلاصه كرد:
"گاي وودهاوز (جان كاساوتيس) و همسرش رزمري (ميافارو) به آپارتمان شيك و قديمي در منطقه منهتن نيويورك نقل مكان مي‌كنند. گاي هنرپيشه بدشانسي است كه روح خود و جسم همسرش را به شيطان مي‌فروشد تا او بچه شيطان را به دنيا بياورد. "

پولانسكي كه در دوران كودكي خود وحشت از نازيسم و جنگ و مرگ مادر را تجربه كرده بود با خلق شخصيت‌هايي كه گرفتار و دچار تنهايي و جنون، كه‌ايمان سستي هم  دارند، تاثير اين سال‌ها را در فيلم خود به خوبي نمايش داده است. 

به طور يقين اين فيلم در رسته فيلم‌هاي كلاسيك دلهره‌آور قرار مي‌گيرد كه بدون توسل به هيچ‌گونه تكنيك تصويري و سينمايي بلكه با بهره‌گيري از قصه‌اي جذاب كه ذهن هر انساني را با خود درگير مي‌كند ، او را از لحاظ ذهني دستخوش تشويش، اضطراب و وحشت مي‌كند. 

"ايرالوين" كه در داستانش هميشه مساله ايمان و پاكي و برتري آن را به نيروهاي شيطاني و شر مطرح مي‌كند، اين بار هم مضمون قديمي را مورد توجه قرار داده و قصه‌اي را در اختيار پولانسكي قرار داده است تا او با فراغ بال نگاه جنون‌آميز و وحشت آور خود را نمايش دهد. به واقع پولانسكي در خلق صحنه‌هاي ماليخويايي و وحشتناك بدون حيله سينمايي يك استاد تمام عيار است. 

"كاساويتس" و "فارو" نيز از خود يك بازي بي‌نظير ارايه مي‌دهند و جالب اين كه براي نقش مرد قصه بازيگراني چون "جك نيكلسن"، "وارن بيتي"، "برت ريولدز" و "رابرت ردفورد" نامزد بودند كه در نهايت اين كاساويتس بود كه انتخاب شد. 

ساختماني كه در فيلم خانه رزمري و همسرش نشان داده مي شود همان ساختمان معروف داكوتاست كه بعدها خانه "جان لنون" خواننده معروف شد و دوازده سال بعد از اكران فيلم "رزمري" او در جلوي همان ساختمان به قتل رسيد. 

اما ماجراي غم‌انگيز داستان اقتباس اين‌جا بود كه يك سال بعد از ساخته شدن فيلم "شارون تيت" همسر پولانسكي و بچه‌اي كه در شكمش داشت و چند تن ديگر از دوستانش در خانه خود پولانسكي به دست پيروان "چارلز منسون" از رهبران آيين‌هاي ضد مسيح و شيطان پرستي به طرز فجيعي به قتل رسيدند.
 
ماجرايي دردناك كه نشان از رسوخ آيين‌هاي انحرافي مذهبي در لايه‌هاي زيرين جامعه امريكايي داشت. شايد شكنجه و مرگ شارون قابل مقايسه با مراسم آييني نمايش داده شده در فيلم باشد،اما به راستي تاثير اين اتفاق در پولانسكي بسيار زياد بود و او از آن به بعد هم دست از ساختن فيلم‌هايي با مضمون شيطان‌‌ستيزي بر نداشت كه از مهم‌ترين نمونه‌هاي آن در سال هاي اخير بايد از فيلم «دروازه نهم» با بازي "جاني دپ" نام برد.
 
از ديگر نكات فيلم اقتباس وفادارانه پولانسكي به قصه اصلي است كه حتي در ديالوگ‌هاي رنگ اشياء و لباس‌ها نيز ديده مي شد، شايد  به اين دليل بود كه اين اولين اقتباس سينماي پولانسكي است. 

پوستر اين فيلم نيز به عنوان بيست و يكمين پوستر ابدي تاريخ سينما از ميان 25 فيلم انتخابي است. 

شايد در پايان و بعد از مرگ همسر پولانسكي او نيز ديالوگ معروف فيلم را كه نامه‌اي در دست پيرزن مرده فيلم است را بيان كند؛«ديگر نمي‌توانم به خودم كمك كنم»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط