شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۳
بنایی که خلبان شد / «ننه زهرا» عباس را سر به هوا صدا می‌زد

قم - نویسنده «سر به هوا» با اشاره به اینکه عباس اکبری شخصیتی بود که در یکی از محله‌های محروم زندگی می‌کرد، کارش بنایی بود اما در آینده یکی از فرماندهان مهم خلبان ارتش شد، گفت: این نوع کاراکتر پتانسیل بسیار خوبی برای معرفی قهرمانان سرزمین‌مان دارد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): دفاع مقدس به عنوان سند مقاومت مردم ایران در خاطره تاریخ ثبت شده است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از مهم‌ترین و طولانی‌ترین جنگ‌های معاصر بود و پس از ۸ سال، با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به پایان رسید.

نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس نقش برجسته و تعیین کننده‌ای داشته و شهیدان بسیاری را تقدیم به ایران اسلامی کرده است. از جمله شهدای ارتش که از محله‌های قدیمی و در خانواده‌ای کم بضاعت با سختی و مشقت رشد کردند و جوهر اسلامی– ایرانی خود را در دفاع از میهن به منصه ظهور رساندند، شهید عباس اکبری بود. خلبان شهیدی که از بنایی شروع کرد، خلبان شد و به مقام شهادت نائل آمد.

اکرم الف‌خانی نویسنده جوان قُمی سراغ روایت روزگار این شهید رفته است و زندگی و زمانه او را روایت کرده و از قضا کتابش با عنوان «سر به هوا» نامزد دریافت جایزه ملی کتاب سال جوانان نیز شده است. با او درباره کتاب و مسائل پیرامونی‌اش گفت‌وگو کردیم.

-از نگارش اولین کار بلندتان کتاب «سر به هوا» که نامزد دریافت جایزه ملی کتاب سال جوانان شد، بگویید؟ چه شد که این سوژه را انتخاب کردید؟

اولین بار این سوژه را کارگردان پیشکسوت قم جناب آقای سید امیر طباطبایی که قصد ساخت فیلم این خلبان را داشتند برای نوشتن کتاب به من پیشنهاد دادند. یادم است جزوه‌ای از خاطره خلبان شهید به من داده شد تا بر اساس آن کار را شروع کنم اما برای خلق شخصیت داستانم آن اطلاعات کافی نبود و از طرفی تمایل داشتم برای خلق شخصیت داستان مستقیم در فضای زندگی ایشان قرار بگیرم و از نزدیک با خانواده و دوستانش ارتباط بگیرم.

تصمیم گرفتم تحقیق و پژوهش کاملی انجام بدهم. با وجود تمام سختی‌هایی که شیرین بود با بیش از چهل نفر مصاحبه کردم. به تهران، کرج و روستای ابرجس سفر کردم. محدودیت‌ها و هماهنگی‌های سختی نیز وجود داشت اما با این حال موفق شدم دو بار حضوری به نیروی هوایی ارتش بروم و با امیران ارتش از جمله امیر برات پور، امیر ونک و…گفت‌وگو کنم.

به محله قدیمی و مغازه‌های دوستان شهید، خانه قدیمی شهید رفتم و با همه آن‌ها مصاحبه کردم. بخشی از گفت‌وگو را نیز به صورت تلفنی پیش بردم. یکی از گفت‌وگوهای تلفنی را نیز با برادر شهید در سوئد داشتم. از جمله کارهای سخت، انتخاب خاطره‌ها و خط سیر داستانی برای خاطرات پراکنده بود. اکنون یکی از موارد جالب توجه برای مخاطبان کتاب شیوه نگارش، ترسیم سه دهه متفاوت و به کار گرفتن گویش قمی در داستان است. برای ترسیم فضای قم در این سه دهه و استفاده از اصطلاحات قمی از افراد مختلف اطلاعات کسب کردم و کتاب‌هایی در این زمینه خواندم. نزدیک سه سال نیز تحقیقات و نگارش کتاب طول کشید.‌

بنایی که خلبان شد / «ننه زهرا» عباس را سر به هوا صدا می‌زد

-قالب روایت و داستان چه تاثیری در انتقال فرهنگ مقاومت و آشنایی جامعه به قهرمانانش دارد؟

سال‌هاست در این حوزه و موضوعات کار می‌شود اما زاویه دید، زبان و روایت به گونه‌ای کلیشه صورت می‌گرفت که مخاطبان زیادی جذب این نوع داستان‌ها نمی‌شدند و نمی‌توانستند با کار ارتباط برقرار کنند. یکی از موضوعات مورد توجه مخاطبان به کتاب «سر به هوا» نوع روایت است که در هر فصل صحنه‌های کودکی و جوانی شهید خلبان کنار هم روایت می شود و روایت خطی نیست. از طرفی هم از زاویه دید دختر خلبان و هم با زاویه دید سوم شخص خرده روایت‌ها صورت می‌گیرد.

البته این را بگویم با توجه به اینکه کار، مستند داستانی بود و از طرفی باید به خاطرات زندگی در نوشتن متعهد می‌ماندم می‌گفتند این نوع روایت کار سختی است و بهتر است سمت این نوع شیوه نروید اما تصمیم گرفتم که انجام بدهم. فقط آن چیزی که بهتر بود در این کار اتفاق بیفتد انتخاب ویراستارهایی بود که زبان و جهان داستان را خوب بشناسند و همچنین در مستند داستانی زندگی شهدا ممیزی و سانسورها کمتر شود؛ چرا که دقیقاً آن بخش‌هایی از داستان دچار سانسور می‌شود که بخش اثرگذار و جذب مخاطب به اثر است و متاسفانه در این داستان این ممیزی بدون اطلاع بنده اتفاق افتاد.

مدتی پیش صحبتی با دختر خلبان عباس اکبری از ناگفته‌هایی داشتم که اگر بتوان به داستان زندگی فرزندان پس از شهادت پدرشان پرداخت و روایت بسیار جذاب از مسائلی که پنهان مانده است بیان شود که پرداخت به آن‌ها جسارت می‌خواهد و کار متفاوتی خواهد شد. شاید روزی این کار را انجام دادم.

-یکی از موضوعاتی که باعث استقبال مخاطبان از کتاب شده است، عنوان آن است. از انتخاب «سر به هوا» برایمان بگویید.

یادم است پس از اتمام کار سه عنوان پیشنهاد دادم و عنوان «سر به هوا» به دلیل ایهامی که داشت و همچنین با بن‌مایه داستان هم در ارتباط بود، باعث استقبال دوستان و کارشناسان شد. موضوع بدین صورت است که ننه زهرا مادر عباس اکبری، او را به دلیل شیطنت و کارهایی که انجام می‌داد سر به هوا صدا می‌زد و از طرف دیگری عباس اکبری در کودکی خیلی به آسمان و عبور هواپیما نگاه می‌کرد و همیشه سرش سمت آسمان بود. مفهوم مستتر دیگری نیز در این عنوان وجود دارد که در کتاب به آن پرداختم و آن عدم تعلق و وابستگی خلبان به دنیا بود، گویی روی زمین زندگی نمی‌کرد. در تقدیم نامه این کتاب آمده است: «تقدیم به کسانی که روی زمین قدم می‌زنند اما سر به هوا هستند.»

-مستندی هم به کارگردانی آقای مسعود امامی با همین عنوان و شخصیت ساخته شده است که در جشنواره سینما حقیقت هم اکران شد، روند ساخت مستند با نوشتن کتاب در یک زمان بوده است؟

خیر، ابتدا کتاب در اسفند سال ۱۴۰۱ چاپ شد و بعد مستند در مهر ماه سال ۱۴۰۲ اکران شد. حقیقتاً من اطلاع نداشتم که عنوان کتابم را روی مستند گذاشته‌اند، به هر حال خوشحالم که نام و محتوای کار آن قدر جذاب بوده که مورد توجه قرار گرفته است؛ هرچند که به لحاظ قانونی، اخلاقی و حرفه‌ای لازم است در چنین مواردی از مولف و پدیدآورنده کسب تکلیف کنیم و یا در مستند و گفت‌وگوها از کتاب نام ببریم که متاسفانه کسی متعهد به رفتارهای اخلاقی در کار فرهنگی و هنری نیست و از طرفی نیز کسی پیگیر این مسائل برای جلوگیری از کارهای غیرحرفه‌ای نمی‌شود.

-خودتان مستند را دیده‌اید؟ علاوه بر عنوان چقدر از داستان کتاب در مستند استفاده شده است؟

حقیقتاً من مستند را ندیده‌ام و در این مورد اطلاعی ندارم. خانم آرزو اکبری دختر خلبان نیز لطف داشتند، برای تماشای مستند در جشنواره سینما حقیقت از بنده دعوت کردند که همراه ایشان بروم ولی متاسفانه شرایط و فرصت برایم فراهم نشد؛ اما چند وقت پیش گفت‌وگویی درباره مستند خواندم که برایم جالب بود. عنوان شده بود که مطلب قابل توجهی که در این مستند وجود دارد این است که، نمی‌دانیم چرا همه مردها در این مستند اسمشان عباس است، عباس اکبری، عباس بابایی و عباس دوران و این نگاهی بود که بنده قبل از نوشتن کتابم در جلسات کارشناسی کتاب و کنگره شهدا با مسئولین و دوستان این موضوع را مطرح کردم و در کتاب به حضور شخصیت‌های مختلف عباس پرداخته‌ام و آنقدر این نگاه در کتاب مورد توجه واقع شده بود که روز رونمایی کتاب هم آقای سید میثم موسویان که به عنوان مهمان منتقد دعوت شده بودند درباره حضور عباس‌ها در کتاب صحبت کردند و در مصاحبه‌ها نیز منتشر شده است. در صفحه اول می‌خوانیم که کتاب «سر به هوا» به حضرت عباس تقدیم شده است و گفتنی است که این کتاب در کتابخانه بین‌الحرمین نیز قرار گرفته است.

بنایی که خلبان شد / «ننه زهرا» عباس را سر به هوا صدا می‌زد

-با توجه به شخصیت این خلبان و سوژهای جذابی که در زندگی او وجود دارد و همچنین در ابتدای صحبت‌تان اشاره‌ای به ساخت فیلم توسط یکی از کارگردان‌ها کردید، آیا این اتفاق افتاده است؟

فعلاً خیر، آن زمان امکاناتش فراهم نشد اما پیشنهادهایی درباره نگارش فیلمنامه کتاب نیز توسط برخی هنرمندان داشته‌ام و خودم نیز قصد دارم در آینده فیلمنامه‌ای بر اساس کتابم بنویسم. به هر طریقی که این اتفاق بیفتد، استقبال می‌کنم و پیشنهاد می‌کنم مسئولین این حوزه به فکر ساخت فیلم این شخصیت باشند. عباس اکبری شخصیتی بود که در یکی از محله‌های محروم زندگی می‌کرد، کارش بنایی بود اما در آینده یکی از فرماندهان مهم خلبان ارتش شد و این کارکتر پتانسیل بسیار خوبی از نظر سوژه و فضا در بخش فیلم برای معرفی قهرمانان سرزمین‌مان دارد.

بخشی از روند تحقیق و مصاحبه‌هایم نیز به صورت فیلم موجود است. از طرفی به خاطر وجود کتاب، منابع تحقیقات جامعی که هم به صورت فیلم، فایل صوتی و مصاحبه‌های مکتوب و معرفی افرادهای زیاد و مختلفی که دارم، برای این اتفاق آماده همکاری هستم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها