جمعه ۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۸
کولاک غم بردشتِ خونرنگ خیابان

هرمزگان- یکصدویازدهمین روز خون، آتش و عزای غزه، تعداد شهدای این باریکه مظلوم، را به مرز ۲۵ هزار نفر رساند که یک آمار دردآور، شرم‌آور و وحشتناک است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ابعاد غصه غزه هر روز از دیروز آن گسترده‌تر می‌شود و بی‌رحمی ها، پلشتی ها و خوی پلید رژیم صهیونیستی، برای جهانیان آشکار و آشکارتر می‌شود اما اراده‌ای آن را مجبور نمی‌کند تا نسل کُشی هایش را متوقف سازد. ولیکن در جای جای کره پهناور خاکی، هنرمندانی هستند که به شکل‌های مختلف، ظلم رژیم بی هویت صهیونیستی را محکوم می‌کنند. شاعران هرمزگانی نیز از آغاز طوفان الاقصی، پشتیبانی اهالی ستمدیده غزه و کرانه باختری و جغرافیای گستره فلسطین بودند، هستند و خواهند بود. بنابراین مظلومیت آن‌ها را شعر می‌کنند و از راه دور برای مقاومت بیشتر آن‌ها انرژی می فرستند. در ادامه نیز اندیشه‌های شاعرانه شان را مطالعه خواهید کرد.

حیدر رضائی گشوئیه - شاعر آئینی:

یخ بسته جانِ حنجره از سوز فریاد

رقص خیابان ها امانش را بریده ست
حتی نفس از کودکانش را بریده ست

یخ بسته جانِ حنجره از سوز فریاد
داسِ ستم چون ارغوانش را بریده ست

کولاک غم بردشتِ خونرنگ خیابان
بی شک امان از داستانش را بریده ست

تیغِ رذالت پیشه در انظار مردم
از ریشه باغ و بوستانش را بریده ست

بازویِ نیرنگ ودغل از گوش تا گوش
حق تمام مردمانش را بریده ست

مظفر علیمرادی - شاعر:

فلسطین نیستی تنها

چو اسراییل به لطف حق شود امحا
فلسطین نیستی تنها

دمادم مهر تو افزون شود بر جمله دلها
فلسطین نیستی تنها

فدای قدس شود این جسم وجان ما
فلسطین نیستی تنها

مخور غصه که اسراییل شود اندر جهان رسوا
فلسطین نیستی تنها

بود قدس شریف محبوب این دلها
فلسطین نیستی تنها

نوار غزه بیت اللحم بماند قرص و پا بر جا
فلسطین نیستی تنها

مسلمانان تو را یاری کنند در کل این دنیا
فلسطین نیستی تنها

تو اسراییل کودک کُش که طفلان می‌کُشی آزاد وبی پروا
فلسطین نیستی تنها

بکن آویزه گوشت کلام رهبر ما ها
فلسطین نیستی تنها

که اسراییل شود معدوم همین امروز ویا فردا
فلسطین نیستی تنها

شعر آمنه صفت زاده- شاعر آئینی:

ازین گرگان درعالم زیادست

ازاین شوری که درغزه بپا شد
تمام خلق عالم درعزا شد

شده عالم همه یکسر خبردار
زظلم صهیونیسم شوم غدار

ولی شُکر خدا زین ظلم و بیداد
که دشمن آبرویش رفت برباد

ستمهایی که کرد این قوم کافر
زشمر و خولی و ضحاک بدتر

چرا مردم همه ساکت نشستید
مگر که درخیال و خواب هستید

چرا هر کس به کُنجی آرمیده
مگر که صوراسرافیل دمیده

اگر چه جان زغصه ریش باشید
ولی هر کس به فکرخویش باشد

عجایب قصه‌ای آمد بیادم
که آتش اوفتاده درنهادم

همانهایی که بودند کینه پرور
چه کردند با برادر ای برادر

کسی دور و بر یوسف ندیدند
به تن پیراهن او را دریدند

ازین گرگان درعالم زیادست
مرا هم قصه‌ی یوسف بیادست

شما آزادگان و هم مسلمان
در این مورد ببندید عهد و پیمان

تمام کل عالم برعلیه
فرانسه انگلیسو دیگر آلمان

دگر هر کشوری در کل عالم
رها سازید غزه را ازین غم

سلاح گرم و سرد و هر چه دارید
ز توپ و تانک و موشک جمله آرید

چه رعد و برق بر دشمن بتازید
فلسطین را همه آزاد سازید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها