چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۳
وجاخ(چراغ) و جامال(میراث‌دار) کیومرث مرادی

ایلام- غزل، دختر کیومرث مرادی شاعر نام‌آشنا و خوش‌ذوق اهل دهلران، نماد و نماینده‌ نسلی است که زندگی‌خواه است، بیش و پیش از آنکه مرگ‌‌طلب باشد. چه زیباست که زندگی را و عشق و امید و آگاهی را در واژه، در شعر و در غزل جست‌وجو می‌کند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)–عمران خودآموز، فعال فرهنگی و رسانه‌ای: غزل مرادی تنها فرزند روان‌شاد کیومرث مرادی، در مراسم تشییع پیکر پدرش در دهلران این‌گونه سرود: تنها خداست که می‌ماند / روزگارا! مخند، که خنده‌ات سپر صبرمان نمی‌شود / دیروز دردی از رشد را در تک‌تک استخوان‌هایم حس کردم / و امروز، نه غزلِ کیومرث / که کیومرث را زنده‌ام / انفجار کلمات در مغزم /هجوم پی‌ در پی واژگان در بدنم / دریایی از پدرم در من است / به شعر قسم /به تک‌تک ابیات زمزمه شده در لب‌های‌تان قسم / پدرم هست! / پدرم درد نیست / غم نیست / بیمار نیست / جسمی سپرده شده به خاک نیست / او واژه است / شعر است / ترانه است / غزل عاشقانه است / و شعر هرگز نمی‌میرد / پدرم زنده‌تر از ماست / چرا که نامش بر زبان‌هاست / شعرش حکاکی عمیقی بر دل‌هاست/ سعدی معاصر من! / پدرم! / نبض شعر پهله‌ای! / پرنده‌ پارسی‌سُرای عشق! / تولد دوباره‌ات پیروز دفن‌ات نمی‌کنم / به زمین‌ات نمی‌دهم / می‌کارم‌ات که باز برویی برای من!

اگر پرده‌ نازک احساس را از روی شعر غزل مرادی کنار بزنیم و لُب کلام او را فهم کنیم، درخواهیم یافت که در  تک‌تک واژه‌هایش امید، اراده، آگاهی، عشق، زندگی و اعتماد به نفس موج می‌زند.

غزل‌بانوی مرادی نماد و نماینده‌ نسلی است که زندگی‌خواه است، بیش و پیش از آنکه مرگ‌‌طلب باشد. و چه زیباست که زندگی را و عشق و امید و آگاهی را در واژه، در شعر و در غزل جست‌وجو می‌کند.

طعنه‌ غزل مرادی به نیشخند روزگار، رونمایی از صبر و صلابت نسلی است که با مرگ پدر، نه‌ تنها خود را نمی‌بازد، بلکه دردی از رشد را در تک‌تک استخوان‌هایش حس می‌کند.  

فرزند کیومرث، ایستاده بر بلندای شعر و شعور و آگاهی، بانگ برمی‌آورد که آی جماعت! «دریایی از پدرم در من است» و بی‌گمان، راز آرامش و استواری او، همین باورمندی و ایمان او به اعجاز کلام است. چرا که فوران کلمات در مغزش و هجوم پیاپی واژگان در بدنش، شاهدی زنده بر زنده بودن کیومرث مرادی است.

غزل که قصیده‌ بلند باباست، تشییع  و تولد دوباره‌ پدر را در هم می‌آمیزد و تابوت‌اش را با شعر و ترانه و غزل عاشقانه آذین می‌بندد.

در زمانه‌ای که هنوز باور به خاموشی و کوری اجاق خانواده‌های بی‌پسر در خاطر نسل ما و پیش از ما سوسو می‌زند، غزل وجاخ و جامال پدر می‌شود، چرا که به قول کیومرث:
له هه‌ر حه‌وشی یه‌ی دوه‌ت پا وه به‌خته/هه‌ر یه‌کی ژو وجاخ و جامالیکه
(در هر خانه یک دختر بالغ است/هر یک از آنان چراغ خانه و میراث‌دار خاندانی است)
 
به گزارش ایبنا، کیومرث مرادی، شاعر نام‌آشنا و خوش‌ذوق اهل دهلران، صبح روز سه‌شنبه 24 مردادماه در بیمارستانی در اهواز پس از تحمل درد و رنج فراوان ناشی از بیماری به ملکوت اعلی پیوست. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها