جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۴
ادبیات کودک و نوجوان استان همدان در وضعیت خوبی است

مهین سمواتی نویسنده حوزه کودک و نوجوان در همدان، وضعیت آثار ادبی تولیدی برای این گروه سنی را در استان متبوعش خوب ارزیابی کرد اما گفت: در استانی با این ظرفیت غنی از استعداد، متاسفانه یک ناشر تخصصی حوزه کودک هم نداریم!

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ فاطمه نعمتی- مهین سمواتی متولد ۱۳۴۲ در استان همدان است. شروع نوشتن او سال 1378 با شعر بوده و بعد با داستان آن را ادامه داده است. این نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز بوده است. آثار متعددی تاکنون منتشر کرده است که می‌توان به «ماجراهای پسرم و من»، «دوماشال»، «بدون ریش و سبیل مرد شدم»، «عشق یک لبخند نیم‌سانتی» و «سنگ‌های لق روی دیوار» اشاره کرد.

مجموعه داستان کوتاه «سنگ‌های لق روی دیوار» تازه‌ترین اثر سمواتی است که در 88 صفحه و دو نسخه الکترونیکی و کاغذی به همت نشر صاد برای نوجوانان منتشر شده است. این اثر داستان‌هایی را روایت می‌کند که شخصیت اصلی هر کدام پسران نوجوان با دغدغه‌های مخصوص به خود هستند. فضای داستان‌ها با طبیعت گره خورده است. مطالعه این کتاب می‌تواند برای نوجوانان شهرنشین مانند یک سفر کوتاه به دل طبیعت لذت‌بخش باشد.

در ادامه گفت‌وگوی ایبنا با مهین سمواتی را می‌خوانید.
 
مجموعه داستان «سنگ‌های لق روی دیوار» فضایی پسرانه دارد. چه شد که تصمیم گرفتید همه شخصیت‌ها پسران نوجوان باشند؟

من سال‌های زیادی در کلاس‌های نوشتن خلاق و کارگاه داستان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار کردم. هم کلاس دخترها را داشتم و هم پسرها. یکی از دغدغه‌های من سر کلاس‌ها با بچه‌ها، علاقه‌مند کردن آن‌ها به مطالعه بود. خوشبختانه با دخترها زیاد مشکل نداشتم و آن‌ها خیلی زودتر با انواع و اقسام کتاب‌های رمان و مجموعه داستان و شعر ارتباط برقرار می‌کردند، اما کمتر کتابی پیدا می‌شد که پسرها را جذب کند، غرق داستان شوند و لحظاتی دست از بازیگوشی‌های پسرانه بردارند. از همه این‌ها مهم‌تر اینکه علاوه بر سرگرم‌ شدن، تأثیرگذار هم باشد. این موضوع باعث شد به فکر بیفتم که خودم برای پسرها بنویسم. قبل از این هم من چندین کتاب نوشته بودم، ولی با این نیت نبود.
 
در زمان مطالعه کتاب، با نوعی صمیمیت در بیان دغدغه‌ها مواجه می‌شویم. پسران قصه‌ها با بیانی قابل درک، ساده و روان از خودشان و افکارشان می‌گویند. این سادگی و صمیمیت را به عمد در کلام و شخصیت پسران آورده‌اید؟ چه تأثیری در جذب مخاطبان نوجوان دارد؟

داشتن دغدغه نوشتن و تجربه‌ی داشتن سه فرزند پسر، و تدریس، به تنهایی کافی نبود. من باید دنیای نوجوان را به صورت عمیق‌تری می‌شناختم. به همین دلیل، قبل از نوشتن داستان، مطالعات زیادی را در مورد سن نوجوانی و مرحله بلوغ و ویژگی‌هایش داشتم و به این نتیجه رسیدم که تأثیری که یک داستان خوب بر ذهن و روح نوجوان می‌گذارد، بسیار فراتر از برنامه‌ها، سخنرانی‌ها، نصیحت‌ها و این‌هاست.

نوجوانی و بلوغ یکی از نقاط عطف زندگی ماست که همه از این مرحله عبور می‌کنیم. نوجوان در این مرحله حس‌ها و چیزهایی را تجربه می‌کند که شبیه کودکی و بزرگسالی نیست. نوجوانی نشانه‌هایی از هر دو را در خودش دارد. صمیمیت، سادگی، صفای صدق و اندیشه، همه از این ویژگی‌هاست. نوجوان از اینکه بخشی از یک اتفاق یا ماجرا باشد به هیجان می‌آید و لذت می‌برد. تصمیم گرفتم برای داستان‌هایم فضایی صمیمی و محسوس و قابل درک ایجاد کنم. راوی اول شخص را انتخاب کردم به دلیل اینکه مخاطب خودش را در کنار شخصیت احساس کند. انگار حوادثی که برای راوی اتفاق می‌افتد، برای او هم رخ داده است. این‌ها یکی از آن نتایج و توقعاتی است که از نوشتن داستان داشتم. یعنی نوجوان با خواندن داستانِ من تجربه کسب می‌کند.
 
داستان «روسری اسبی» از این مجموعه طنز دلنشینی دارد که ناخودآگاه بر چهره خواننده لبخند می‌نشاند. این شخصیت‌پردازی کاملا ساخته ذهنتان است یا در اطراف نمونه‌های آن را دیده‌اید؟

در رابطه با داستان «روسری اسبی» باید بگویم که در بازارهای قدیمی همدان، راسته بازارها هر کدام مخصوص شغل خاصی بود. مثل راسته قصاب‌ها، چاقوسازها، بزّازها و میوه‌فروش‌ها. ولی الان آن شکل یکدستی سابقش را از دست داده است. مغازه‌ها در هم و بر هم شده‌اند و همه‌جور صنفی هستند. بنابراین میان آن‌همه شلوغی‌ها شاگردها که اغلب نوجوان هم هستند برای جلب مشتری مجبورند با تمام قوا فریاد بزنند و با هر زبانی شده مشتری‌ها را تشویق به خرید کنند تا صاحب کار راضی باشد. گاهی این فریادها و تبلیغ‌ها طوری ادا می‌شود که باعث خنده یا خوشحالی و لبخند همه می‌شود. چه کاسب‌های آن اطراف، چه کسانی که برای خرید به آن راسته‌ی بازار آمده‌اند. حالا هرچه این تبلیغ‌ها با صدای قشنگ‌تری ادا شود و نوع بیانش خلاقانه‌تر باشد تأثیر بیشتری روی مشتری می‌گذارد و در نتیجه صاحب‌کار از آن پسر که این‌طوری دارد با تمام وجودش تلاش می‌کند راضی‌تر است و دستمزد بیشتری به او می‌دهد.

بچه‌ها در هر شغل و موقعیتی که باشند برای من جالب‌اند. من با دقت نگاه‌شان می‌کنم. برای نوشتن از کودک و نوجوان به نظرم باید آن‌ها را بلد باشیم. راه بلد‌ بودنشان درک همه‌جانبه‌ی آن‌هاست. می‌ایستم فوتبال پسرهای توی کوچه را نگاه می‌کنم، دعوا کردن‌ها، دوستی‌ها، شوخی‌ها، حرف‌ها و متلک‌هایی را که به هم می‌زنند، نگاه می‌کنم. همه را با دقت می‌بینم و می‌شنوم و وقتی به خانه برمی‌گردم، گاهی از این دیده‌ها و شنیده‌ها یادداشت می‌نویسم.

عرفان، شخصیت اصلی داستان «روسری اسبی» مابه‌ازای بیرونی ندارد و اتفاق‌ها کاملا ذهنی بودند. درواقع سعی کردم دست به خلق تصاویری عمدتا حقیقی و قابل تخیل بزنم.
 
دغدغه‌های درون هر داستان را شاید کوچک ببینیم، آن‌قدر که هر کس در روزمره‌ خود آن‌ها را تجربه می‌کند، اما در عین حال داستان‌ها با نوعی خیال‌پردازی آمیخته شده‌اند. خیال‌پردازی کاوه در نوع فرارش از سرویس بهداشتی مدرسه یا خیالپردازی علی در حمله زنبورها به سهراب. به‌نظرتان نوشتن از دغدغه‌های کوچک به این سبک، چقدر به ما کمک می‌کند تا به دنیای ذهنیِ نوجوانا‌ن‌مان نزدیک‌ شویم؟

خیال‌پردازی از ویژگی‌های بارز دوران نوجوانی است. نوجوان برای فرار از مشکلات موقتا در دنیای خیال آرامش پیدا می‌کند. با شناخت و نزدیک شدن به دغدغه‌های کوچک است که می‌توانیم به دنیای نوجوانان وارد شویم. نوجوان ناگهان با تغییرات هورمونی، عصبی، اجتماعی و فشارهای زندگی روبه‌رو می‌شود. تعادل شخصیتی دست‌خوش تغییراتی می‌شود، وظیفه‌شناسی‌اش کاهش پیدا می‌کند. با توجه به تفاوت‌های فردی و ژنتیکی و عواملی که در رفتار و احساسات نوجوان تأثیر دارند، هیچکس منکر این قضیه نیست. اما ما بحث‌مان درباره داستان کوتاه است، ما نویسندگان داستان کوتاه نباید فراموش کنیم که مجال زیادی برای شخصیت‌پردازی‌های عمیق و پرداخت روان‌شناختی نداریم. من سعی کردم با نشان‌دادن کنش‌های فیزیکی و گاهی دراماتیک پی به دنیای ذهنی و خیال‌پردازی‌هایشان ببریم.

دنیای کودکی و نوجوانی با خیال‌پردازی دنیای شادتری است. نوجوان در خیالش به جنگ همه مشکلات می‌رود، در خیالش قدرتمندترین آدم می‌شود، زرنگ‌ترین شاگرد کلاس می‌شود، قهرمان و اسطوره می‌شود، چیزهایی را در تصورش اختراع می‌کند که آرزویشان را دارد. خیال‌پردازی به پرورش خلاقیت کمک می‌کند. به ساختن آینده کمک می‌کند. البته بحث خیال‌پردازی در کودک و نوجوان فراتر و گسترده‌تر از این‌هاست. بحث کنترل و هدایت خیال‌پردازی را در پی دارد که بحث مفصل‌تری است. اتفاقا در کلاس‌های نوشتن خلاق وقتی با بچه‌های خیال‌پرداز روبه‌رو می‌شدم سعی می‌کردم خیال‌پردازی آن‌ها را سمت‌وسو بدهم و هدایت کنم. اتفاقا این بچه‌های خیال‌پرداز در امر نوشتن داستان و شعر خیلی موفق‌تر هستند و زودتر پیشرفت می‌کنند تا بچه‌های معمولی.

همچنین سعی کردم در بیان دغدغه‌ها از افراط و تفریط پرهیز کنم. جنس دغدغه‌ها عجیب و غریب یا زیادی معمولی و تکراری نیستند. شخصیت‌ها از جنس نوجوانِ خیلی خاصی نیستند، از جنس اکثریت هستند. ساده و بی شیله، پیله. در نوع افکارشان اغراقی صورت نگرفته است. باورپذیر و دوست‌داشتنی‌اند. و این‌ها همه کمک می‌کند تا هم‌ذات‌پنداری تحقق پیدا کند.
 
طبیعت در داستان‌های این مجموعه تبدیل به یکی از عناصر مهم شده است؛ نقش زنبورها، اسب و همچنین فضای روستایی و حضور حیوانات دیگر. چه دلایل بیرونی یا درونی باعث شد که نقش طبیعت را این‌طور پررنگ کنید؟

خانه‌ها، پنجره‌ها، کوچه‌ها و آدم‌های روستا همیشه به من انگیزه نوشتن می‌دهند. با اینکه تجربه زندگی کردن در فضای روستایی را نداشتم اما عاشق فضای روستا و حال و هوای مخصوصا بچه‌های توی کوچه محله‌های روستا هستم. وقتی قرار است داستانی بنویسم و با استفاده از زیبایی‌های ادبی لذت خوانش و حرف و پیامی را منتقل کنم، ترجیح می‌دهم که مکان داستانم، فضایی طبیعی و صمیمی باشد و برای همه ملموس. در فضای روستا مجال بیشتری برای پرداختن و الفت بین شخصیت‌هاست. عناصری مثل درخت و باغ و کلا طبیعت، وجود حیوانات و این هم‌زیستی‌های بدون حاشیه و مسالمت‌آمیز، این‌ها همه ابزاری‌ هستند که دست نویسنده را برای انتقال حسی که مورد نظرش است باز می‌گذارد. من غیر از این مجموعه که نوشتم، یک مجموعه داستان جدیدی هم نوشتم که همه راوی‌ها نوجوانِ پسر هستند و مکان داستان‌ها همچنان روستاست. اسم مجموعه داستان جدیدم «طرز تهیه آدم‌بزرگ» است که هنوز به چاپ نرسیده است.
 
چه بازخوردهایی تاکنون درباره آثارتان از نوجوانان دریافت کردید؟

نسبت به تبلیغات کمی که درباره کتاب‌ها صورت گرفته، بازخورد کتاب‌ها خوب بوده است. استقبال خوب بوده است. راضی هستم. البته بعد از چاپ یک کتاب، مهم‌ترین کار، تبلیغ برای آن اثر است که این امر بهتر است به دست ناشر یا کسانی به‌غیر از نویسنده صورت بگیرد. متأسفانه چاپ کتاب‌های نوجوان «عشقِ یک لبخند نیم‌سانتی» و «سنگ‌های لق روی دیوار» مصادف شد با وضعیت بغرنج کرونا و موفق نشدیم رونمایی یا مراسمی برای معرفی گسترده کتاب داشته باشیم.
 
لطفا کمی برایمان از وضعیت ادبیات داستانی در استان همدان بگویید. چقدر به ادبیات کودک و نوجوان توجه می‌شود؟ آیا برنامه‌های مستمر و مفیدی برای کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود؟

استان همدان نسبت به استان‌های دیگر به خاطر حضور شاعران و نویسندگان فعال در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در وضعیت خوبی به سر می‌برد. همچنین همدان پیشینه خوبی از نظر شاعران و نویسندگان دارد. استادانی چون مصطفی رحماندوست، جواد محقق، محمدرضا یوسفی، بابک نیک‌طلب، عزت‌الله الوندی و... همگی از همدان حرفه خود را شروع کرده‌اند.

ادبیات کودک و نوجوان استان هم از نظر کمیت و هم کیفیتِ آثار تولیدشده در وضعیت خوبی است. هر سال تعداد زیادی از شاعران و نویسندگان همدان آثار خود را در بهترین انتشارات چاپ می‌کنند. اما متاسفانه کمبود ناشر تخصصی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان و نیز فقدان یک مجله تخصصی در استانی با این ظرفیت غنی از استعداد، کاملا مشهود است.

کارگاه‌های شعر و داستان نوجوان از سال ۸۹ در حوزه هنری برگزار می‌شود و نیز هر سال به صورت محدود آثاری با محوریت کودک و نوجوان به همت حوزه هنری به چاپ می‌رسد؛ اما جای خالی یک ناشر تخصصی کودک و نوجوان کاملا مشهود است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها