چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۶
جلالی: علاقه‌مند کردن کودکان به ادبیات کهن سبب حفظ هویت و فرهنگ ایرانی می‌شود

مریم جلالی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، در همایش «هم‌اندیشی 170 سال کتابخوانی با هزار و یک شب» یکی از راه‌های کمک و هدایت کودکان به سمت حفظ هویت و فرهنگ ایرانی و التفات به نکات اخلاقی - تربیتی همسو با این فرهنگ را علاقه‌مند کردن آنها به ادبیات کهن و آثار ارزشمند پیشینیان، از جمله کتاب «هزار و یک شب» عنوان کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، همایش «۱۷۰ سال کتاب‌خوانی با هزار و یک شب» با حضور مجید غلامی جلیسه، پروفسور اولریش مارزلف، محمدجعفر قنواتی، دکتر بهروز بختیاری، اعظم حسن‌پور، علی بوذری، مریم جلالی و جمعی از نویسندگان و اندیشمندان، امروز چهارشنبه (۱۲ اسفندماه ۹۴) در سرای کتاب موسسه خانه کتاب برگزار شد.
 
مریم جلالی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، نخستین سخنران نشست سوم همایش «۱۷۰ سال کتاب‌خوانی با هزار و یک شب» بود که در آغاز سخنانش به تاریخچه ادبیات کودک در ایران پرداخت و گفت: رد پای مشارکت کودکان در استفاده از داستان‌های هزار و یک شب به 850 سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. در آن زمان، چون هنوز مرزهای کودکی و بزرگسالی مانند امروز مشخص نشده بود، کودکان در کنار بزرگترها به خواندن داستان‌های هزار و یک شب می‌پرداختند.

وی ادامه داد: در ایران در قرن 20و 21 داستان‌های هزار و یک شب وارد حوزه کودک و نوجوان شد و در دهه‌های 30 تا 80 و ابتدای دهه 90 به این مساله پرداخته شده است که اوج آن در دهه 80 و ابتدای دهه 90 است. «هزار و یک شب» با داشتن مضامین مختلف توانسته است، توجه نویسندگان و خالقان آثار کودک و نوجوان را به‌خود جلب کند و جایگاه قابل ملاحظه‌ای را در ادبیات کودک به‌دست آورد و افرادی مانند کاظم مزینانی، حسین فتاحی، زهرا حیدری، فاطمه فروزش به بازآفرینی آثاری از هزار و یک شب برای کودکان پرداختند.
 
ایجاد رابطه میان متون کهن و ادبیات امروزی یکی از مباحث جذاب است
این پژوهشگر نویسندگان حوزه کودک را به سه دسته تقسیم کرد و گفت: دسته نخست نویسندگانی هستند که در ناخودآگاه خود برای بچه‌ها می‌نویسند مانند محمدرضا شمس. دسته دوم نویسندگانی هستند که اراده می‌کنند برای بچه‌ها بنویسند مانند افرادی که به بازآفرینی می‌پردازند و دسته سوم خود کودکان و نوجوانانی هستند که به خلق اثر می پردازند.

به اعتقاد جلالی، ایجاد رابطه میان متون کهن و ادبیات امروزی، همواره یکی از مباحث پرکشش و جذاب بوده است، به گونه‌ای که بخشی از آثار روایی که در دوره‌های کهن توسط شاعران و نویسندگان فارس‌زبان و ایرانی خلق شده‌اند توسط داستان‌نویسان امروزی مورد توجه قرار گرفته‌اند. او در تشریح سخنش گفت: اقتباسات قلمرویی وسیع دارند. گروهی معتقدند که رابطه بین متون کهن و ادبیات امروزی یک‌سویه است و نباید ارزش متون کهن را با امروزی کردن آن از بین برد.
 
جلالی توضیح داد: مفهوم ادبیات کودک در معنای عام، از قرن هجدهم شروع و تعریف‌های متعددی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. ادبیات کودک، به‌کار گرفتن واژه‌های مناسب و هنری برای کودکان در آفرینش نوشته‌ها و سروده‌هایی است که بتواند در خور فهم و درک عواطف، نیازهای ذهنی، گفتاری و شنیداری کودکان باشد و زیبایی هنری را انتقال دهد. اگرچه به‌ظاهر ادبیات کودک نو پاست، نگاه به تاریخ ادبیات ایران نشان می‌دهد از دوران کهن، کودکان در شنیدن داستان‌ها و حکایات با بزرگسالان همراه بوده‌اند.
 
به گفته جلالی، استقبال نویسندگان امروز در اقتباس از آثار پیشینیان گوشزدی قابل‌تأمل در انجام این وظیفه خطیر و حساس است. دنیای تازه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم کودکانی با روحیات حساس و متفاوت نسبت به کودکان گذشته دارد و پرداختن به این موضوع لازم است که با نیازسنجی‌های متناسب با سنین آن در نظر گرفته شود.
 
وی در ادامه، به ارائه توضیحاتی درباره اقتباس پرداخت و گفت: اقتباس به‌طور کلی تبدیل یک متن ادبی یا روایت از قالبی به قالب دیگر است که در متون به صورت‌های مختلفِ منظوم، منثور و دراماتیک نمایان می‌شود. ممکن است هنرمند سینما با خواندن متن و یا داستان ادبی قدیمی از آن لذت ببرد و آن را در قالب فیلم یا تئاتر به نمایش بگذارد؛ مانند قصه‌های «هزار و یک شب» که برای سینما، رادیو و تئاتر، حتی برای کودکان اقتباس شده است. ادبیات به عنوان هنر اول در دیگر شاخه‌های هنری ریشه دوانده است و امر اقتباس تنها مربوط به متون نوشتاری ادبی نمی‌شود. یک اثر خوب از یک نویسنده می‌تواند توسط یک کارگردان هنری اقتباس شود و به شکل فیلم یا تئاتر مطرح شود. در واقع، اقتباس می‌تواند قبض و بسطی از یک فرم به فرم دیگر باشد.
 
جلالی درباره شیوه اجرای اقتباس نیز توضیح داد: در فرهنگ نظریه و نقد  ادبی، انتقال همراه با استفاده از مطلب، کلمه، درون‌مایه و یا هر چیزی که قبلاً کسی آن را نوشته تعریف شده که به آن انطباق، بازنگاری، بازنویسی و بومی‌کردن نیز افزوده شده است. از دیدگاه پژوهشگر، اقتباس برگرفتن و نقل کردن پیش‌اثر به اثر جدید به هر شیوه ممکن است. 

نویسنده در اقتباس برای کودکان باید به احتیاجات آنها توجه کند

این استاد دانشگاه درباره اقتباس برای کودکان نیز گفت: اقتباس‌کننده برای کودکان باید همواره کودکِ مخاطب را در نظر داشته باشد. احتیاجات او را بفهمد و در دنیای او زندگی کند تا بتواند نقش خود را در ادای دین نسبت به پیشینیان و انتقال مطلب به کودکان خوب ایفا کند. 

به گفته این پژوهشگر، کودکان امروزی خوانندگان ساده و بی‌تفاوتی نیستند. بنابراین به زبان آنها و برای آنها نوشتن کار ساده‌ای نیست. هزار و یک شب و کتاب‌های دیگری از این دست مانند قابوسنامه، مثنوی و کلیه و دمنه، از منابع خوب اقتباس به شیوه بازنویسی و بازآفرینی برای کودکان و نوجوان محسوب می‌شوند. اقتباس‌کنندگان توانسته‌اند با الهام از این حکایات و متون، آنها را به زبان امروزی و به شیوه مناسب با درک و فهم نوجوان امروزی بازنویسی کنند و بدین‌وسیله مفاهیم مهم ملی، تاریخی، تربیتی و اخلاقی را به کودک و نوجوان انتقال دهند و آنان را با کتاب‌ها و آثار بزرگان ادبیات و فرهنگ ایرانی آشنا کنند. نکته مهم و طلایی در این امر، توجه و دقت اقتباس‌کنندگان در انجام رسالت مهم انتقال پیام بزرگان به این شیوه است. اقتباس‌کنندگان باید در اقتباس از آثار گذشتگان، چه به شکل نظم و چه به شکل نثر از خلاقیت فوق‌العاده‌ای برخوردار باشند و اثری از خود به‌جا بگذارند که ضمن حفظ محتوا و پیام پیش اثر، تمام خصوصیات یک اثر خوب را داشته باشد. به تعبیری این انتقال باید مانند یک اثر جدید و نو با همان حساسیتی که در ابداع یک اثر برای بزرگسالان دیده می‌شود انجام شود.

جلالی در ادامه سخنانش به پژوهش‌های انجام شده در بررسی آثار اقتباسی از هزار و یک شب  پرداخت و به ارائه توضیحاتی درباره مقاله «بررسی چند دهه بازنویسی از هزار و یک شب»  نوشته پایور در سال 1380، مقاله «نگاهی بر بازنویسی‌های هزار و یک شب  برای کودکان و نوجوانان» نوشته اخوت در سال 1386، پایان‌نامه «نقد و بررسی آثار بازنویسی از هزار و یک شب، کلیله‌ودمنه، مرزبان‌نامه، منطق‌الطیر، هزار و یک شب و گلستان برای کودکان و نوجوانان» نوشته سنجری در سال 1384 و  کتاب‌های «شیخ در بوته» نوشته پایور، «تاریخ ادبیات کودکان ایران» نوشته محمدی قایینی پرداخت و گفت: هرچه این کتب ویراسته‌تر و سالم‌تر باشند، متون ادبی فارسی و پیامدهای تعلیمی آن ماندگارتر خواهد شد.

وی همچنین چگونگی توجه به این اثر در مناسب‌سازی برای کودکان و نوجوانان امروز و چگونگی و کیفیت بازنمایی این متن کهن ادبی را از جمله ضروریات پرداختن به آثار اقتباس‌شده از هزار و یک شب عنوان کرد.
 
جلالی در پایان به عنوان نمونه، به بررسی بخشی از بازنویسی «هزار و یک شب» توسط کاظم مزینانی پرداخت و درباره جنبه‌های مختلف آن سخن گفت.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها