مترجم رمان «روزی مثل امروز» معتقد است که این اثر جدای از اینکه یک رمان رازآلود و معمایی است و خواننده را در خط سیر پرفراز و نشیبش با خود همراه میکند، یک رمان الهامبخش و انگیزشی نیز هست که او را به تامل درباره داشتهها و نداشتههای زندگیاش وادار کرده و باعث میشود داشتههای زندگی خود را بسیار بیشتر قدر بداند.
مترجم رمان «ما شروعش میکنیم» نوشته کالین هوور درباره شاخصههای داستاننویسی این نویسنده میگوید: مهمترین ویژگی داستانهای هوور، ریزبینی و توصیف حسهایی است که خواننده پیشتر تجربه کرده؛ اما شاید ترجیح داده است آنها را در جایی مدفون کند.
مترجم رمان «خانه پیش از تاریکی» میگوید که داستان این کتاب حول محور دختری است که در جستوجوی حقیقتی که بیستوپنج سال پیش در خانهشان رخ داده کنجکاوی میکند. قطعاً عناصر ماوراطبیعه جنبه ترسناک کار را پررنگتر میکنند؛ اما نویسنده در خلال این داستانِ مهیج مفاهیم دیگری را نیز چاشنی کارش میکند.
رمان «خدمتکار» نوشته کاترین استاکت، درباره زنان شجاعیست که در برابر رفتارها و باورهای نادرست ایستادند و نویسنده با احترامی عمیق و حس همدردی از آنها و آنچه بر آنها گذشت، میگوید.
محدثه احمدی معتقد است که هارلن کوبن توانسته ضدقهرمانی(شخصیت وین) خلق کند که مخاطب دوست دارد داستانش را بشنود. شاید دلیلش این باشد که این شخصیت آینهای است که حقیقت وجودِ هر یک از ما را نشان میدهد.
مترجم رمان «به خانه بیا» میگوید: این کتاب از میراث و هویت تاریخی و فرهنگیِ آفریقایی و آفریقایی-آمریکایی طی چند قرن میگوید، از بردهداری، نژادپرستی و ظلم سیستماتیک، از استعمار، تبعیض جنسیتی و خشونت.
مترجم رمان «باکرهها» معتقد است؛ ترجمه آثار مایکلیدس همزیستی بیشتری نسبت به سایر آثار میطلبند؛ یعنی مترجم باید خود را جای هریک از شخصیتها بگذارد و تمام جوانب و حدسیات را هم در نظر بگیرد.
مترجم رمان «آتش پنهان» نوشته پائولا هاوکینز میگوید: «این کتاب درباره زنهاست ولی به صرف زن بودن بیشتر شخصیتهای اصلی کتاب، نمیتوانیم اسم زنانه بودن روی این کتاب بگذاریم.»
مترجم نخستین اثر داستانی میراندا کاولیهلر میگوید: در «کاخ کاغذی» به خوبی میتوان احساسات سه شخصیت اصلی و تفاوتهای وجودیشان را حس کرد؛ چرا که نویسنده از واژگان و حتی نحوه بیان متفاوتی برای هر یک استفاده میکند.
هدیه گرامیمقدم درباره رمان جنایی، حقوقی «آرامش ابدی سارا» که بیشتر در دادگاه روایت میشود، میگوید: در صحنههای مربوط به دادگاه شاهد سوال و جوابهای هوشمندانه وکیلِ تریسی هستیم. بازی زیرکانه او با قوانین سیستم حقوقی آمریکا، کتاب را جذابتر کرده و عامل پیشبرندهای در داستان است.
نویسنده کتاب «سرود و سوگ» میگوید؛ بخش زیادی از آیینهایی که در این کتاب آمده، به فراموشی سپرده شده است. به نظر میرسد مردم رگههای طلا را پیدا کردهاند و آنچه اضافه بوده به فراموشی سپردهاند.
ضرباهنگ تند، صحنههای اکشن و حضور قهرمانهای توانمند از ویژگیهای رمانهای هیجانی است که در رمان «آخرین چیزی که او به من گفت» با ابزارهای تعلیق، گنجاندن نکات انحرافی و موقعیتهای دلهرهآور به وفور یافت میشود.
سارا نجمآبادی معتقد است که در آثار کری لانزدیل ضمن تمرکز بر روابط آدمها با همدیگر، یکمقدار نگاه انفرادی همچون فردگرایی وجود دارد. به غیر از آن شاید بتوان گفت که پیام او در داستانهایش این است که جسور و شجاع باشید، دنبال آرزوهایتان بروید و نترسید.
علی شاهمرادی مترجم رمان «شکوفههای درخت گیلاس» میگوید: ال.جی.شن در این کتاب شخصیتهایی را خلق کرده که علیرغم اینکه همدیگر را نمیفهمند و درکی از هم ندارند، اما به واسطه درد مشترک انسان بودن، درنهایت انگار شبیه هم هستند.
رمان افسانهای اوگاوا به شدت یادآور تم ۱۹۸۴ جورج اورول و فارنهایت ۴۵۱ ریبردبری و صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز است اما با این حال صدا و قدرت خاص خود را دارد.