دوشنبه ۸ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۱
جورچین روایت در کتاب «فیلم‌های پازلی»

وارن باکلند در این اثر، به بررسی فیلم‌هایی می‌پردازد که به‌جای روایت کلاسیک علت‌ومعلولی، مخاطب را درگیر حل معما و بازسازی داستان می‌کنند.

سرویس خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی؛ کتاب «فیلم‌های پازلی» نوشته وارن باکلند، پژوهشی تحلیلی درباره یکی از مهم‌ترین جریان‌های سینمای معاصر است؛ جریانی که با روایت‌های غیرخطی، ساختارهای پیچیده و مشارکت فعال تماشاگر شناخته می‌شود.

آنچه مرا بر آن داشت تحلیلی از این کتاب و خلاصه‌ای از مهم‌ترین مباحث آن بیاورم شاید همین جمله مترجم کتاب، محمد شهبا در یادداشتش بود که می‌گفت: «در دو سه دهه اخیر شماری از فیلم‌های روایتی تولید شده‌اند که فهم آنها نیازمند تماشای چندباره است دلیل اصلی این نیاز روند روایتگری این فیلم‌ها است که شبیه پازل یا جورچین است این دسته از فیلم‌ها به فیلم‌های پازلی معروف شده‌اند.»

نکته مهم دیگر این کتاب توجه به سینمای آسیا و به ویژه سینمای جنوب شرقی آسیاست که در سه دهه اخیر آثار ممتاز و شایان توجهی در این کشورها تولید شده است این آثار به دلیل تخطی از چهارچوب‌های روایتگری کلاسیک مشهورند.

نویسنده کتاب وارن باکلند نیز در مقدمه کتاب گفته است: «فیلم‌های پازلی از دهه ۱۹۹۰ به این سو مطرح شده‌اند که فنون داستان‌گویی کلاسیک را نفی می‌کنند و داستان‌گویی پیچیده را جایگزین آن می‌سازند.»

باکلند در این اثر، به بررسی فیلم‌هایی می‌پردازد که به‌جای روایت کلاسیک علت‌ومعلولی، مخاطب را درگیر حل معما و بازسازی داستان می‌کنند.

نویسنده با تمرکز بر فیلم‌های چون یادگاری (Memento)، جاده مالهالند (Mulholland Drive)، دانی دارکو (Donnie Darko)، پرستیژ (The Prestige) و سرآغاز (Inception)، نشان می‌دهد که «فیلم پازلی» نه صرفاً ژانری مستقل، بلکه نوعی راهبرد روایی است که بر ابهام، چندمعنایی و گسست زمانی استوار است. به باور باکلند، این فیلم‌ها تماشاگر را از مصرف‌کننده منفعل به تحلیل‌گری فعال تبدیل می‌کنند.

یکی از جالب‌ترین نکات این کتاب بررسی الگوهای ساختاری این فیلم‌های پازلی است که شبیه یکدیگر هم نیستند. مثلاً در جایی از کتاب در فصل ششم وارن باکلند به بررسی ستون فقرات موسیقایی و زمانی فیلم «بدو لولا بدو» می‌پردازد و آن را در قالب نقطه، شبکه و مارپیچ تقسیم بندی می‌کند.

باکلند در چارچوب نظری خود، از مفاهیم روایت‌شناسی، سینمای شناختی و مطالعات فرمال بهره می‌گیرد و توضیح می‌دهد که پیچیدگی این آثار تصادفی یا صرفاً فرمال نیست، بلکه به‌دقت طراحی شده تا فرآیند ادراک و تفسیر مخاطب را به چالش بکشد. او تأکید می‌کند که فیلم‌های پازلی معمولاً در نهایت دارای انسجام درونی هستند، هرچند این انسجام به‌راحتی و در اولین تماشا قابل کشف نیست.

کتاب «فیلم‌های پازلی» با ارائه تحلیلی منسجم و مثال‌های دقیق، به منبعی مهم برای پژوهشگران سینما، منتقدان و علاقه‌مندان روایت‌های پیچیده تبدیل شده و نقش مهمی در فهم تحولات روایت در سینمای معاصر ایفا می‌کند.

وارن باکلند چهار فصل آخر کتاب خود را به بررسی سینمای جنوب شرق آسیا و بالاخص چین و کره جنوبی اختصاص می‌دهد و با مثال‌هایی چون فیلم «در حس و حال عشق»، «رودخانه سوژو» و «پروانه بنفش» «روزی که خوک در چاه افتاد» و «همکلاسی قدیمی» شکست روایت خطی زمانی و الگوهای قدیم و جدید روایت پیچیده را بررسی می‌کند.

در کل تفاوت روایت پازلی با روایت کلاسیک از نگاه وارن باکلند سیستماتیک و مفهومی است و این گونه تقسیم بندی می‌شود.

۱. ساختار علی–معلولی در سینمای کلاسیک، روایت بر زنجیره‌ای شفاف از علت و معلول استوار است؛ هر رویداد به‌طور مستقیم نتیجه رویداد قبلی است و در نهایت به یک پایان روشن منتهی می‌شود.

در مقابل، روایت پازلی این پیوند علی را پنهان، تعلیق‌شده یا چندلایه می‌کند. باکلند تأکید می‌کند که علت‌ها حذف نمی‌شوند، بلکه از مخاطب پنهان می‌مانند و باید بازسازی شوند.

۲. زمان‌بندی روایت سینمای کلاسیک عموماً از نظم خطی زمان پیروی می‌کند و اگر هم فلش‌بک داشته باشد، کارکردی توضیحی دارد.

در فیلم‌های پازلی، زمان گسسته، حلقوی یا وارونه است و به ابزار اصلی معناپردازی بدل می‌شود؛ تماشاگر باید ترتیب واقعی وقایع را خود کشف کند (یادگاری نمونه محوری باکلند است).

۳. جایگاه تماشاگر در روایت کلاسیک، تماشاگر در موقعیت دریافت‌کننده‌ای هدایت‌شده قرار دارد؛ فیلم او را به‌سمت فهم درست سوق می‌دهد.

اما در روایت پازلی، تماشاگر به یک تحلیل‌گر فعال تبدیل می‌شود. به تعبیر باکلند، معنا در این فیلم‌ها «ارائه» نمی‌شود، بلکه «تولید» می‌شود.

۴. وضوح معنا و پایان‌بندی سینمای کلاسیک معمولاً به‌دنبال وضوح، انسجام و بسته‌شدن روایت است.

در مقابل، فیلم‌های پازلی اغلب دارای پایان‌های باز یا چندتعبیری هستند. باکلند معتقد است این ابهام بخشی از راهبرد روایی است، نه نقص روایت.

۵. نقش ابهام و عدم قطعیت در روایت کلاسیک، ابهام موقتی است و در نهایت رفع می‌شود.

در روایت پازلی، ابهام پایدار و سازنده است؛ فیلم عمداً اطلاعات متناقض یا ناکامل ارائه می‌دهد تا فرآیند ادراک مخاطب را به چالش بکشد.

۶. نسبت با قواعد کلاسیک باکلند تأکید می‌کند که فیلم‌های پازلی کاملاً ضدکلاسیک نیستند.آن‌ها اغلب از عناصر سینمای کلاسیک (شخصیت‌محوری، هدف، تعلیق) استفاده می‌کنند، اما این عناصر را بازآرایی و پیچیده‌سازی می‌کنند، نه اینکه کنار بگذارند.

و در پایان و در کلیت جمع‌بندی نظرات و تحلیل‌های وارن باکلند در کتاب «فیلم‌های پازلی» می‌توان گفت تفاوت اصلی در این است که سینمای کلاسیک «روایت را برای تماشاگر حل می‌کند» اما روایت پازلی «حل روایت را به تماشاگر واگذار می‌کند» و به نظر من همین علت زیبایی و لذت بردن از روایت‌های پیچیده در سینمای پازلی معاصر است.

خواندن این کتاب ۳۳۲ صفحه‌ای از انتشارات هرمس برای علاقه‌مندان به روایت‌های پیچیده در زمینه فیلمنامه نویسی و فیلم توصیه می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها