سرویس دینواندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست «مسائل اجتماعی جهان اسلام؛ چالشها، فرصتها و راهبردها» با سخنرانی فرید اسحاق استاد مطالعات ادیان دانشگاه ژوهانسبورگ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
فرید اسحاق در ابتدای این نشست، یکی از مهمترین چالشهای فراروی اندیشه و عمل اجتماعی را لزوم تمییز قائل شدن میان پیامدها (عواقب) و عوامل ریشهای (علل) یک مسئله دانست و گفت: «تجربه نشان داده است که اغلب، تمایل عمومی و حتی ساختارهای امدادی، بهسمت حل مشکلات در لایه سطحی و پیامدی گرایش دارند؛ راهکاری که سهلالوصولتر بوده و تحسین عمومی را نیز به دنبال دارد، اما در نهایت تنها یک مُسَکّن موقتی بر پیکره یک بیماری مزمن اجتماعی است».
این نوشتار با طرح یک تمثیل بنیادین، به بررسی لزوم تغییر رویکرد از مدیریت بحران به حذف عامل بحران میپردازد و در ادامه، این مفهوم را با دکترین قرآنی «استضعاف» پیوند میزند و جلوههای آنرا در سیستمهای اقتصادی و اجتماعی معاصر تحلیل میکند.
تمثیل کوه، یتیمخانه و پارادوکس عمل خیر
تمثیلی روشنگر در این زمینه، حکایت بانویی نیکوکار است که مسئولیت نگهداری از کودکان رهاشده در پای کوه را برعهده دارد. توجیه ایشان برای عدم جستوجو در مورد منشأ این بلا، بر محور حفظ وظیفه فعلی و مراقبت از کودکان بیسرپرست قرار دارد؛ تصمیمی که در نگاه اول، کار «نمونهای از ایثار و تعهد اخلاقی تلقی میشود. این رویکرد که مصداق تمایل انسان به مورد تمجید واقع شدن است، مغایر با توصیف قرآن کریم در مورد دشواری پیمودن راه سخت آسانتر مانند «ما أدراکَ مَا العَقَبَة» تلقی میشود. با این حال، زمانی که سرانجام فردی تصمیم به صعود از کوه و کشف حقیقت میگیرد، با صحنهای شگفت مواجه میشود: مردی قدرتمند که کودکان را از بالادست به پایین پرتاب میکند. این کشف ریشهای، یک پارادوکس بزرگتر را آشکار میسازد: همان مردی که عامل سقوط کودکان و ایجاد معضل یتیمی است، در کمال هوشمندی، تأمین کننده مالی یتیمخانهها در پایین کوه نیز هست.
این تمثیل، این نکته حیاتی را گوشزد میکند که: در مواجهه با مسائل اجتماعی، تمرکز بر پیامدها (مانند فقر، بیکاری، اختلافات) نه تنها مسئله را حل نمیکند، بلکه عملاً عامل ریشهای را در پشت پرده اقدامات نیکوکارانه و کمکهای موقت پنهان میسازد.
دکترین استضعاف؛ از ضعف فردی تا استثمار ساختاری
در جهانبینی اسلامی بهطور خاص در آموزههای قرآنی تأکید بر تحلیل ریشهای مشکلات از اهمیت ویژهای برخوردار است. در حالیکه فقر و ناتوانی مالی، علمی یا رشدی انسانها (ضعف) یکی از مشکلات رایج در جهان اسلام است، قرآن کریم بر مفهومی عمیقتر تأکید دارد: استضعاف (به ضعف کشیده شدن توسط دیگری).
استضعاف، فراتر از یک ناتوانی فردی، یک فرایند ساختاری است که در آن، یک سیستم حاکم یا عاملی بیرونی، فرد یا جامعهای را به ورطه ضعف میکشاند. در این تحلیل، تمرکز نباید بر «مستضعف» (فرد ضعیفشده) بهعنوان یک قربانی صرف باشد، بلکه باید به سوی «مُستَضعِف» (عامل ضعیف کننده) معطوف گردد. عاملی که در بالای کوه قرار دارد و موجب سقوط قربانیان میشود، همان فرعون در ادبیات قرآنی است. فرعون نماد سیستمی استثماری است که نهتنها خود عمل ستم را انجام میدهد، بلکه از طریق جنود (یاران و عو امل خود) به تحکیم پایههای ظلم و استضعاف میپردازد. آیه شریفهای که به عزم الهی بر نابودی این ساختار اشاره دارد، بر نگریستن به فرعون، هامان و جنودشان تأکید میکند. اگر هدف، حل بنیادین مسئله است، باید فرعون و سیستم استضعافگر او را هدف قرار داد.
فرعون معاصر و سیستم های جهانی استثماری
در دنیای امروز، فرعون در قالب یک سیستم اقتصادی و ساختاری هوشمندانه ظاهر شده است. این سیستم، مبتنی بر:
- حرص و ولع بیپایان: که هدف آن نه تعالی انسانی، بلکه سودآوری و انباشت بیشتر است؛
- رقابت اجباری: که همهگان را وادار به مسابقهای دائمی برای کسب درآمد و کار بیشتر میکند.
این سیستم با هوشمندی کامل، خود را جذاب و مطلوب جلوه داده و انگیزۀ فعال شدن بیشتر در آن را به یک ارزش تبدیل کرده است.
مصادیق این استضعاف ساختاری در مسائل جهانی به وضوح قابل مشاهده است:
شبکههای جهانی آسیبهای اجتماعی: در پدیدههایی نظیر قاچاق انسان و شبکههای روسپیگری، مبارزه با افراد درگیر در خیابانها، صرفاً پرداختن به پیامد است. درحالیکه عامل اصلی، سیستمهای پیشرفته و سازمانیافتهای هستند که زنان را از مناطق مختلف جمعآوری و توزیع میکنند و پشت پرده پنهان ماندهاند.
بحران سلامت در جهان فقیر: شیوع بیماریهایی چون ایدز در کشورهای آفریقایی، سؤال اساسی را مطرح میکند که آیا این بیماری صرفاً نتیجۀ ضعف اخلاقی یا روابط جنسی بیرویه در این جوامع است، یا آنکه این جوامع هدف حملات سازمانیافته قرار گرفتهاند؟ جالب آنکه، همان بنیادهای خارجی که به توزیع دارو و کمک به این بیماران مشغولاند (نقش یتیمخانه)، در مقابل تلاش کشورهای آفریقایی برای تأسیس شرکتهای تولید دارو و استقلال تبدیل «بیگانه حامی» درمانی، شدیداً مقاومت میکنند. بدین ترتیب عامل ایجاد آسیب به خود شده و از تداوم بحران سود میبرد.
نتیجهگیری و راهبرد حل مسئله
سؤال اصلی آن است که چرا عمده مصائب و بحرانها، نظاممند و سیستماتیک، بر سر فقرا و مستضعفین جهان فرود میآید؟ پاسخ این است که این بلایا نه نتیجه دشمنی الهی با فقرا، بلکه نتیجه طراحی و اعمال سیستماتیک قدرتهای ثروتمند و استثمارگر (فرعون معاصر) است. بنابراین، راهبرد ما در مواجهه با مشکلات جهان اسلام و جوامع مستضعف باید از دو جنبه مورد بازنگری قرار گیرد:
- تغییر روششناسی: اجتناب از حلهای موقت و مُسَکّن. باید مستقیماً به سراغ سرمنشأهای اصلی و سیستماتیک که از خارج وارد میشوند، رفت و عامل استضعاف را هدف قرار داد.
- توجه به عوامل درونی: علاوه بر عوامل بیرونی، بخشی از مشکلات ناشی از باورهای غلط و روابط نادرست داخلی است که زمینه نفوذ عوامل خارجی را فراهم میآورد.
- مدیریت بزرگنمایی: در نهایت، باید آگاه بود که بسیاری از مسائل جهان اسلام، به دلیل قرار گرفتن در تیررس اهداف استثمارگران، بیش از حد بزرگنمایی رسانهای شده تا تمرکز از عامل اصلی منحرف گردد.
حل مسائل جهان اسلام، مستلزم تصمیمی دشوار و جسورانه برای صعود از کوه و رویارویی با فرعون است، حتی اگر این اقدام با اتهام سیاسیکاری، کنشگری منفی یا اخلال در نظم جامعه مواجه شود، زیرا بدون حذف عامل اصلی، هرگونه اقدام نیکوکارانه، تنها سهمی در پایداری سیستم استضعافگر خواهد داشت.
نظر شما