پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
 پرسش‌هایی جدی درباره صداقت در خاطره‌نویسی طبیعت

کتاب پرفروش «مسیر نمک» که با روایت سفرِ تحول‌آمیز نویسنده و همسر بیمارش در دل طبیعت به شهرت رسید، حالا با اتهام‌هایی جدی درباره صحت وقایع روبه‌رو شده است. این ماجرا نه‌تنها اعتبار نویسنده بلکه اعتماد مخاطبان به ژانر خاطره‌نویسی طبیعت را زیر سؤال برده است.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: «مسیر نمک» (The Salt Path)، اثری که در سال ۲۰۱۸ راهی بازار شد، تنها یک کتاب پرفروش نبود؛ بلکه موجی در ادبیات طبیعت‌نویسی به راه انداخت که فروشش از دو میلیون نسخه هم گذشت. کمتر کسی است که دست‌کم ماجرایش را نشنیده باشد: پیاده‌روی فرساینده و پرچالش رینور وین و همسر بیمارش، موث، در مسیر جنوب‌غربی انگلستان، پس از آنکه از هستی ساقط شدند و خانه‌شان را از دست دادند. کتابی که امید و رنج را لایه به لایه در هم پیچید و رینور وین را در جایگاه نویسنده‌ای صاحب‌نام نشاند؛ آنقدر که طی چند سال بعد، دو کتاب دیگر وین هم باز به موفقیت رسیدند و فیلمی با بازی جیلیان اندرسون و جیسون آیزاکس ساخته شد.

اما موفقیت «مسیر نمک» اتفاق تازه‌ای برای خاطره‌نویسی طبیعت نبود. سال ۲۰۱۲، «وحشی» (Wild) چریل استرید، ماجرای پیاده‌روی نویسنده پس از پایان تلخ ازدواج و مرگ مادرش در دل طبیعت آمریکا را روایت کرد و همین روایت به فیلمی با حضور ریس ویترسپون بدل شد. همان سال، «H یعنی شاه‌باز» هلن مک‌دونالد با روایت داغ سوگواری دختر و تربیت یک شاه‌باز بر صدر پرفروش‌ها نشست و بعدتر، «خط ساحلی» ایمی لیپتروت با قصه بازگشتش به ارکنی و نبردش با اعتیاد به کمک طبیعت، اقتباس سینمایی شد.

این موج نشان می‌دهد ترکیب شخصی‌نویسی و زیست بوم تا چه اندازه برای مخاطب ایرانی و جهانی جاذبه دارد؛ اینکه نویسنده یا یک زوج زندگی‌شان را به روی طبیعت می‌گشایند و پاسخی از جنس درمان و رستگاری می‌گیرند. اما چنین روایت‌هایی همواره از یک سو الهام‌بخش‌اند و از سوی دیگر، پرسش‌هایی جدی درباره حقیقت و صداقت خاطره‌ها به همراه می‌آورند پرسش‌هایی که رسوایی اخیر «مسیر نمک» دوباره فعالشان کرده است.

ما و حقیقت؛ مرز ناپیدا

خاطره‌نویسی، به‌ذات گرفتار محدودیت حافظه و فیلتر ذهن است. اما در پرونده «مسیر نمک»، دو اتهام سنگین جنجال‌آفرین شد: این‌که رینور وین پیش از سفر، مبلغ هنگفتی اختلاس کرده و میزان وخامت بیماری موث را بزرگنمایی کرده است. خود نویسنده همه موارد را رد می‌کند و می‌گوید هرگز قصد القای تاثیر معجزه‌آسا به خواننده نداشته. اما باید اذعان کرد کتاب به امید عمیق مخاطبان برای درمان از راه طبیعت پاسخ داده است.

ملیسا هریسون، نویسنده‌ای که هم در داستان و هم در غیرداستان طبیعت‌نویسی تجربه دارد، معتقد است این گونه آثار پلی به جهان طبیعی‌اند؛ امیدی برای آنهایی که فرصت یا آرزوی زندگی در دل طبیعت را دارند. مخاطب با خواندن، خود را جای نویسنده می‌گذارد انگار حضور در دشت یا جنگل واقعاً نصیبش شده است. هریسون اما هشدار می‌دهد به‌مرور، این روایت‌های «درمان» به الگو و فرم تکراری تبدیل می‌شوند و دیگر از زیست واقعی، فاصله می‌گیرند. به گفته او: «برای هر خاطره خوب، پنج تا هست که فقط تلاش کرده‌اند تجربه‌ای بسازند تا کتابی دربیاید. مخاطب سزاوار آثار جدی‌تر است و وظیفه ناشر هم سنگین است.»

اما انتقاد فقط به نویسندگان محدود نیست؛ پای ناشران هم به ماجرا باز شده. بعد از افشای حاشیه‌های «مسیر نمک»، برخی پنگوئن رندوم‌هاوس را متهم کردند که صحت ماجرا را نکاویده و بازار را با کارهای تقلیدی و تکراری اشباع ساخته است. آیا واقعی است که انتظار داشته باشیم ویراستارها کارآگاه باشند؟ شاید نه؛ اما همسان‌سازی و امید به تکرار موفقیت کتابی مثل «مسیر نمک»، ادبیات طبیعت‌نویسی را در خطر قرار داده است.

 پرسش‌هایی جدی درباره صداقت در خاطره‌نویسی طبیعت

از اشباع تا کمرنگ‌شدن صداها

مو حفیظ، ویراستار فابر، می‌گوید پس از دوران کرونا این ژانر همگن‌تر و ساده‌تر شده و تعداد نویسندگانش بیشتر. روندی که فرصت دیده‌شدن برای استعدادهای متفاوت را کم کرده است. او می‌گوید باید قالب‌ها را شکست و سراغ روایت‌هایی تازه رفت؛ وگرنه ادبیات طبیعتی که این روزها دموکراتیک‌تر شده، ممکن است خسته‌کننده و تکراری شود.

با این همه، نویسندگانی هم هستند که راه خود را می‌روند: نورین مسعود، پولی اتکین و ناتاشا کارت‌یو، کسانی که دغدغه‌هایشان فقط فروش نیست و سراغ زوایا و تجربیات دست‌نخورده می‌روند؛ گرچه خودشان به موفقیت رینور وین نمی‌رسند چون ایده و اجرا و زمانه، همگی باید دست در دست هم بدهد.

آنچه درباره «مسیر نمک» و بیماری موث حساسیت‌ها را به اوج رساند، تصویر کمابیش افسانه‌ای از تاثیر طبیعت بر درمان بود. به‌ویژه وقتی به خواننده القا می‌شود بیماری لاعلاج، با اراده و پیاده‌روی، رو به بهبود رفته—تصویری که، به گفته ریچل هویت نویسنده، بیش از اندازه ساده و به کار بازاریابی می‌آید، نه روایت انسانی. او تاکید می‌کند تجربه زیسته انسانی، آنقدر متنوع است که در قالب‌های ساده جا نمی‌گیرد و خطی کردن رنج، تحریف واقعیت است.

چهره بی‌نقاب طبیعت

نیک ویلسون، پژوهشگر این حوزه، هشدار می‌دهد که نباید به طبیعت صرفاً ابزار درمان و رستگاری نگاه کرد: ماجرا پیچیده‌تر از روایتی است که همه‌جا مشابه آن را می‌بینیم و تکرار این کلیشه‌ها، صدای روایت‌های متفاوت را خاموش می‌کند. به قولش، هرچه صدای بیشتری شنیده شود تجربه دست‌نخورده‌تری منتقل می‌شود.

در نهایت نیز بسیاری از کارشناسان بر این باورند که طبیعت فقط سرچشمه آرامش نیست. جیمز ریبنکس، نویسنده و کشاورز، از «مرگ، بیماری و زوال» طبیعت می‌گوید و معتقد است تصویر یکسره امیدبخش و رستگاری‌بخش از طبیعت، تصویر کاملی نیست. «گاهی طبیعت ساکت است، تاریک است یا حتی ملال‌آور، خودش هم در حال زوال است.»

هلن مک‌دونالد، نویسنده «H یعنی شاه‌باز»، یک نکته مهم دیگر طرح می‌کند: این‌که وجوه انسانی، اجتماعی و معناهای ساخته ما بر طبیعت تحمیل شده و نباید فکر کنیم حقیقت ناب و شفابخش را بیرون از خودمان، فقط در این قلمرو جست‌وجو کنیم.

این نویسنده اشاره می‌کند که سنت قدیم خاطره‌نویسی طبیعت ادبیات آوارگی بیشتر فردمحور بود و اهل تحلیلِ ساختار اجتماعی مخاصم، خود را به حاشیه می‌برد. اما حالا انتظار صداقت و صحت، تعریف ژانر را تغییر داده است.

بحران یا فرصتی برای تولد دوباره؟

جسیکا لی، نویسنده و سردبیر The Willowherb Review، معتقد است شاید همین جنجال‌ها فرصتی برای آشتی دوباره با روایت‌های سیال و غیرخطی باشد: «نمی‌توانیم خودمان را حذف کنیم، اما می‌توانیم اجازه بدهیم طبیعت شکل روایت‌مان را عوض کند؛ بی‌نظمی‌ها و چرخه‌ها را به رسمیت بشناسیم.»

سرانجام، همه این ماجراها تصویر روشن‌تری از واقعیت بازار ادبیات طبیعت نشان می‌دهند؛ جایی برای تجربه و روایت شخصی، نه لزوماً پرفروشی. اگر رسوایی «مسیر نمک» درسی برای ناشران و نویسندگان داشته باشد، آن است که نباید از پیچیدگی و تنوع روایت‌ها واماند. علاقه به طبیعت قرار نیست زیر سایه پرفروشی قربانی شود؛ اینجا جایی‌ست که هنوز برای نگاه مشتاق و ماجراجو، راه باز است.

منبع: گاردین، Sat 2 Aug 2025

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها