چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۰
سرنوشت غم‌انگیز کره‌ای‌های دور از وطن

این رمان، راز ناپدید شدن یک پدر را با سرنوشت غم‌انگیز کره‌ای‌های دور از وطن در هم می‌آمیزد و نشان می‌دهد چگونه تراژدی‌های شخصی، پژواکی از بحران‌های بزرگ تاریخی هستند. این اثر کاوشی است در باب رخنه بی‌رحمانه تاریخ به خصوصی‌ترین حوزه‌های زندگی یک خانواده ازهم‌پاشیده.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: جدیدترین اثر سوزان چوی، چراغ‌قوه ( Flashlight) که در ۳ ژوئن ۲۰۲۵ از سوی انتشارات فارار (Farrar) و استراوس و ژیرو (Straus and Giroux) بیش از آنکه صرفاً یک رمان رازآلود درباره ناپدید شدن یک مرد باشد، کاوشی عمیق و چندلایه در باب گسست، هویت و تأثیرات پنهان و آشکار نیروهای عظیم تاریخی بر شکننده‌ترین واحد اجتماعی، یعنی خانواده، است. رمان با یک صحنه کانونی آغاز می‌شود که همچون یک لایت‌موتیف در سراسر روایت تکرار می‌شود: یک شب تابستانی، لوئیزای ده‌ساله به همراه پدرش، کنار موج‌شکن قدم می‌زند. پدر چراغ‌قوه‌ای در دست دارد و شنا بلد نیست. ساعتی بعد، لوئیزا خیس و نیمه‌جان پیدا می‌شود و از پدر خبری نیست. این غیاب ناگهانی، حفره‌ای است که چوی با مهارتی مثال‌زدنی، روایت گسترده و پرپیچ‌وخم خود را پیرامون آن بنا می‌کند و خواننده را به سفری در دهلیزهای زمان، جغرافیا و حافظه می‌برد تا نشان دهد چگونه یک تراژدی شخصی می‌تواند پژواکی از بحران‌های بزرگ‌تر ژئوپلیتیک باشد.‌

ساختار و روایت در «چراغ قوه»

ساختار روایی «چراغ‌قوه» آینه‌ای تمام‌نما از مضامین اصلی آن یعنی حافظه مغشوش و هویت‌های تکه‌تکه شده است. چوی از یک خط زمانی مستقیم پرهیز می‌کند و در عوض، با جابه‌جایی‌های مداوم میان زمان‌ها، مکان‌ها و دیدگاه شخصیت‌های مختلف، پازل پیچیده داستان را قطعه‌قطعه در برابر خواننده می‌چیند. روایت بین گذشته و حال در نوسان است و مدام به آن شب سرنوشت‌ساز در کنار موج‌شکن بازمی‌گردد. این بازگشت‌های وسواس‌گونه، نه‌تنها تعلیق را افزایش می‌دهد، بلکه وضعیت روانی شخصیت‌ها، به‌ویژه لوئیزا و مادرش را به تصویر می‌کشد که در چنبره این خاطره و پرسش بی‌پاسخ «چه بر سر پدر آمد؟» گرفتار آمده‌اند.

شخصیت‌ها خود محصول گسست‌ها و رازها هستند. پدر، یک کره‌ای‌تبار متولد ژاپن است که خانواده‌اش در پی وعده‌های اتوپیایی پیونگ‌یانگ پس از جنگ، به کره شمالی مهاجرت کرده‌اند و ارتباط او با آن‌ها برای همیشه قطع شده است. این پیشینه، او را به شخصیتی معلق و بی‌ریشه بدل کرده که گذشته‌اش همواره در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. مادر، یک زن آمریکایی اهل غرب میانه است که پس از یک ماجراجویی بی‌پروا در جوانی، خود را از خانواده‌اش جدا کرده و نوع دیگری از تبعید خودخواسته را تجربه می‌کند. این دو روح سرگردان، خانواده‌ای را تشکیل می‌دهند که از همان ابتدا بر پایه‌هایی لرزان بنا شده است. با ناپدید شدن پدر، این شکاف‌ها عمیق‌تر می‌شود و رابطه مادر و لوئیزا در دریایی از اندوه مشترک و انزوای فردی شناور می‌ماند. ورود توبیاس، پسر مادر از مردی دیگر در گذشته، به داستان، لایه دیگری از پیچیدگی و اسرار را به این دینامیک خانوادگی می‌افزاید و نشان می‌دهد که گذشته هرگز به‌طور کامل مدفون نمی‌شود. گستره جغرافیایی رمان نیز—از ماساچوست و ایندیانا تا کره شمالی، ژاپن و پاریس—بر این پراکندگی و جستجوی مداوم برای یافتن معنای تعلق و خانه تأکید می‌کند.

از تراژدی شخصی تا ژئوپلیتیک جهانی: درهم‌تنیدگی تاریخ و سرنوشت

نقطه قوت اصلی و وجه تمایز چراغ‌قوه، توانایی آن در پیوند زدن یک فاجعه خانوادگی به یکی از تاریک‌ترین و پیچیده‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر است. ناپدید شدن پدر به‌تدریج از یک معمای صرفاً خانوادگی (آیا خودکشی کرده؟ آیا حادثه‌ای رخ داده؟) فراتر رفته و به روایتی از جاسوسی، بحران‌های بین‌المللی و سرنوشت غم‌انگیز کره‌ای‌های دور از وطن تبدیل می‌شود. پیشینه پدر به عنوان عضوی از جامعه زایینیچی (کره‌ای‌های مقیم ژاپن) و مهاجرت خانواده‌اش به کره شمالی، صرفاً یک پس‌زمینه داستانی نیست، بلکه موتور محرکه‌ای است که کل روایت را به سمت‌وسویی غیرمنتظره سوق می‌دهد.

چوی با مهارت نشان می‌دهد که چگونه آشوب‌های جهانی به خصوصی‌ترین حوزه‌های زندگی فردی رخنه می‌کنند. چنانکه یکی از منتقدان اشاره می‌کند، رمان «پرتره‌ای گسترده و ناآرام از خانواده‌ای گرفتار تغییر و فاجعه» است که بر زمینه ژئوپلیتیک بنا شده. عنوان کتاب، «چراغ‌قوه»، در این بستر معنایی چندگانه می‌یابد. این چراغ‌قوه نه‌تنها ابزاری در صحنه جرم / حادثه است، بلکه استعاره‌ای است از تلاش خود نویسنده برای روشن کردن «راهروهای تاریک واقعیت و تخیل». چوی با تاباندن این نور بر زندگی شخصیت‌هایش، نه فقط رازهای پنهان و عادات شخصی آن‌ها، بلکه ارتباط سرنوشت آن‌ها با تصمیمات سیاسی کلان و ایدئولوژی‌های ویرانگر را آشکار می‌سازد. به این ترتیب، رمان به کاوشی در باب این موضوع بدل می‌شود که چگونه تاریخ، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به مثابه نیرویی ملموس و گاه بی‌رحم، سرنوشت انسان‌ها را رقم می‌زند.

سوزان چوی: معمار روایت‌های پیچیده

جایگاه سوزان چوی به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر آمریکا، به‌ویژه پس از دریافت جایزه ملی کتاب در سال ۲۰۱۹ برای رمان تحسین‌شده‌اش تمرین اعتماد (Trust Exercise)، تثبیت شده است. کارنامه ادبی او نشان‌دهنده علاقه‌ای مداوم به مضامینی چون هویت، حافظه خطاپذیر و تلاقی زندگی شخصی با نیروهای سیاسی و اجتماعی است. رمان اول او، دانشجوی خارجی (The Foreign Student)، و رمان دومش، زن آمریکایی (American Woman) که به مرحله نهایی جایزه پولیتزر نیز راه یافت، هر دو به کاوش در تجربیات شخصیت‌هایی می‌پردازند که در مرزهای فرهنگی و هویتی سرگردانند.

تجربه چوی به عنوان راستی‌آزما (fact-checker) در نشریه نیویورکر، بی‌شک در دقت نظر و توجه او به جزئیات، که در نثر دقیق و هوشمندانه‌اش مشهود است، تأثیر داشته است. او استاد ساختن دنیاهایی است که در آن‌ها هیچ‌چیز آن‌گونه که در ابتدا به نظر می‌رسد نیست. همان‌طور که در تمرین اعتماد با دستکاری استادانه در زاویه دید و اعتبار راوی، مفهوم حقیقت را به چالش کشید، در چراغ‌قوه نیز با روایتی لغزنده و غیرقابل‌پیش‌بینی، خواننده را وادار به بازنگری مداوم در مفروضات خود می‌کند. چراغ‌قوه را می‌توان اوج بلوغ هنری چوی دانست؛ اثری که در آن، تمام دغدغه‌های پیشین او—از سیاست‌های هویتی و تاریخ فراموش‌شده تا روان‌شناسی پیچیده روابط خانوادگی—در یک کل منسجم، گسترده و جاه‌طلبانه به هم می‌پیوندند.

بازتاب کتاب در آینه نقد: اجماع بر یک شاهکار روایی

استقبال گسترده و کم‌نظیر منتقدان از چراغ‌قوه، جایگاه آن را به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار ادبی سال تثبیت کرده است. اجماع عمومی بر این است که این رمان، اثری «حماسی»، «گسترده» و «بلندپروازانه» است که سوزان چوی را «در اوج قدرت» نویسندگی‌اش به نمایش می‌گذارد. وال‌استریت ژورنال آن را «اولین رمان مهم آمریکایی که امسال منتشر شده» نامید و نیویورک تایمز چوی را «یکی از نویسندگان بزرگ معاصر جهانی» خواند.

تحسین‌ها بر چند محور کلیدی متمرکز است. نخست، نثر چوی که «سرشار از شاعرانگی و هوشمندی» توصیف شده و توانایی او در خلق شخصیت‌هایی «فراموش‌نشدنی» و فضایی «غوطه‌ورکننده» مورد ستایش قرار گرفته است. دوم، عمق عاطفی داستان است که با صفاتی چون «ویرانگر» (واشنگتن پست) و «تقریباً به طرز غیرممکنی دل‌شکن» (نیویورک مگزین) از آن یاد شده است. با این حال، همان‌طور که کرکس ریویو اشاره می‌کند، رمان «هرگز احساساتی یا قابل پیش‌بینی نیست».

اما شاید مهم‌ترین دلیل این تحسین‌ها، موفقیت چوی در تلفیق دو سطح روایی باشد. نویسندگان برجسته‌ای چون جنیفر ایگان و النور کتون بر این ویژگی انگشت گذاشته‌اند. ایگان آن را «تراژدی اسرارآمیز خانوادگی که راه‌حلش به فراسوی روان‌شناسی و به عرصه ژئوپلتیک می‌رسد» می‌خواند و کتون به هوشمندی چوی در قرار دادن «ژئوپلیتیک تنش‌آلود زندگی خانوادگی» در کنار تاریخ واقعی اشاره می‌کند. در نهایت، چراغ‌قوه به عنوان اثری معرفی می‌شود که هم یک «رمان بزرگ و حجیم برای غرق شدن» است و هم یک «تمرین فکری پاداش‌بخش» که خواننده را تا آخرین صفحه در تعلیق و حیرت نگه می‌دارد و بر جایگاه سوزان چوی به عنوان یک استاد مسلم داستان‌گویی صحه می‌گذارد.

منابع: نیویورکر، گودریدز و آمازون

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها