سید مهدی کتانفروش، مدرس دورهمی چهارشنبههای «منطق الطیر» عطار نیشابوری در حاشیه این دورهمی ادبی به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک گفت: استقبال از این گونه دورهمیهای ادبی در اراک نشان از گرایش علاقمندان به حوزه ادبیات به خصوص متون کلاسیک و کهن و غنی ایران زمین دارد.
وی افزود: بخشی از ابیات عذر مرغ جمال پرست و جواب هدهد به او و آوردن حکایت از مقاله بیست و پنجم که در این دورهمی ادبی خوانش و تفسیر شد در زیر میخوانید.
خسروی میرفت، در دشت شکار
گفت: ای سگبان! سگ تازی بیآر
بود خسرو را، سگی آموخته
جُلش از، آکسون و اطلس، دوخته
از گُهر، طوقی مُرصّع، ساخته
فخر را، در گردنش، انداخته
از زرش خلخال و دست اَبرَنجنش
رشته ی اَبریشمن، در گردنش
شاه آن سگ را، سگی بِخردَ گرفت
رشته ی آن سگ، به دست خود گرفت
شاه می شد، بر قفاش، آن سگ دوان
در رَهِ سگ بود، سختی استخوان
و...
وی بیان کرد: در این حکایت آورده شده خسروی میرفت در دشت شکار و… در حقیقت این حکایت ادامه همان جمال پرستی است. پادشاهی که قصد رفتن به شکار دارد و خیلی سگ تازی اش را دوست داشته و این نماد پادشاه، نمادی از حضرت حق است و آن سگ تازی آن سالک الی الله و آن سگی که تعلقات دنیوی سد راهش شده و دست و پایش را بسته و حالا به جای اینکه به پادشاه نگاه کند، دنبال پادشاه برود به استخوان نگاه میکند. در حقیقت میخواهد بگوید، شما به جای اینکه به حضرت حق توجه کنید به چیزهای دنیا تعلق نشان میدهید و در نتیجه از رفتن به دنبال پادشاه باز میمانید.
کتانفروش بیان کرد: در ادامه این حکایت و داستان، وزیر به پادشاه میگوید اجازه بدهید این سگ از درگاه پادشاه رانده شود. ما این سگ را رهایش می کنیم و چیزهای با ارزشی را که همراهش است از او جدا میکنیم. پادشاه میگوید نه اجازه بدهید این چیزها با او بماند! برای چه؟ برای اینکه خداوند همه درها را نمیبندد، بگذارید بماند شاید موقعی به ما راجع شود.
نظر شما