به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «مغالطههای پرکاربرد؛ ۴۴ ترفند کثیف رایج برای برنده شدن در بحثها» به قلم ریچارد پل و لیندا الر و بازنویسی مهدی خسروانی، از مجموعه سنجشگرایانهاندیشی (تفکر نقادانه) از تازههای نشر نایش با همکاری نشر کرگدن است که مولفان آن کوشیدهاند از شیوههایی عمیقتر برای تأثیر بر خواننده استفاده کنند.
در سخنی با خواننده آمده: «فریب» بخشی از زندگی روزمره انسانهاست. ما فریب میدهیم و فریب میخوریم؛ راست را دروغ و دروغ را راست جلوه میدهیم. جالب اینجاست که خیلی وقتها حتی خودمان را هم فریب میدهیم و حقیقت را برای خودمان هم واژگونه میکنیم. یکی از مهمترین ابزارهای ما برای این خودفریبیها و دیگرفریبیها «مغالطه» است. به استدلالهای درستی که برای اقناع خودمان و دیگران به کار میبریم «مغالطه» گفته میشود».
نویسندگان این کتاب در ظاهر میخواهند استفاده از مغالطهها را به خوانندگان بیاموزند، اما در واقع میکوشند او را با پرکاربردترین مغالطهها در دنیای سیاست، پروپاگاندا و … آشنا کنند تا هم در خودشان قربانی مغالطهها نشوند و هم از به کار بردن مغالطهها در مقابل دیگران بپرهیزند. در شیوه سنتی آموزش مغالطهها، صرفاً اسم و تعریف مغالطهها و مثالهایی از آنها را برای مخاطب بیان میکنند. پل و الر در این کتاب کوشیدهاند از شیوه عمیقتری استفاده کنند تا تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارند: ربطدادن مغالطهها به تلاش انسان برای تحقق منافع و امیال نامعقول.
درباره مجموعه «سنجشگرانهاندیشی»؛
مجموعه «سنجشگرانهاندیشی نشر نایش شامل چه نوع کتابهایی میشود؟
این مجموعه میکوشد طیف متنوعی از کتابها را در بر بگیرد: هم کتابهایی برای آشنایی با سنجشگرانهاندیشی و شروع یادگیری آن، هم کتابهایی برای یادگیری پیشرفته آن، و هم واژهنامههای سنجشگرانهاندیشی؛ هم کتابهایی برای کاربرد سنجشگرانهاندیشی در زندگی روزمره، هم کتابهایی برای کاربرد سنجشگرانهاندیشی در حیطههای مختلف علمی. از کتابهایی درباره فلسفه سنجشگرانهاندیشی و نقد ایده سنجشگرانهاندیشی نیز غفلت نشده، چرا که نگاه نقادانه به برداشت از سنجشگرانهاندیشی برای تبدیل نشدن آن به موضوعی سطحی ضروری است.
ویژگی دیگر مجموعه: بازنویسی و واژگان یک دست
یکی از دشواریهای مطالعه هر موضوع علمی به زبان فارسی، نبود واژگان یکدست در کتابهای فارسی است. از آنجا که مترجمان برای ترجمه اصطلاحات تخصصی از واژههای متفاوتی استفاده میکنند، دستیابی به واژگان یکدست در یک موضوع که نقش مهمی در فهم منسجم دارد برای خوانندگان فارسی زبان دشوار است. در این مجموعه کوشش شده این مشکل در مورد واژگان حوزه سنجشگرانهاندیشی حل شود و تا حد امکان برای ترجمه واژگان مهم، از معادلهای فارسی یکسان استفاده گردد.
ویژگی دیگر این مجموعه، «بازنویسی» برخی کتابها به جای «ترجمه» است. ناشر بر آن است برای آنکه کتابهای آموزشی آسانفهمتر باشند، بهتر است بازنویسی شوند، یعنی برخی بخشها بیشتر توضیح داده شوند، معنای برخی واژهها روشنتر شود، برخی مثالها تغییر کنند و...
«مغالطه» یکی از مفاهیم مهم در زندگی انسان است؛ زیرا بخش بزرگی از اندیشیدن انسان، خود فریبی یا دیگرفریبی است. انسان در حالت طبیعیاش به سمت حقیقت حرکت نمیکند و حتی دوستدار حقیقت نیست؛ خودش را دوست میدارد و چیزهایی را که به او خدمت میکنند و او را بهتر از آنچه هست نشان میدهند و خواستههایش را برآورده میکنند؛ چیزهایی را دوست میدارد که عاملهای تهدیدکننده او را شناسایی و نابود میکنند.
دست کم دو شیوه برای مطالعه مغالطهها وجود دارد. یکی شیوه سنتی است. در شیوه سنتی نشان میدهند که از چه راههایی میتوان استدلالهای ناصحیح را صحیح جلوه داد؛ این راهها را تعریف میکنند، درباره آنها توضیح میدهند و نمونههایی از آنها را ذکر میکنند. شیوه دیگری نیز وجود دارد که عمیقتر است؛ در این شیوه، ارتکاب مغالطه به تلاش انسان برای تحقق منافع و امیال نامعقولش ربط داده میشود. با شیوه نخست، دانشجویان صرفاً اسم و تعریف مغالطهها را به خاطر میسپرند و چیز زیادی یاد نمیگیرند. همان اسمها و تعریفها را هم بسیار زود فراموش میکنند. ذهنشان تا حد زیادی دستنخورده باقی میماند و بنابراین دگرگونی اساسیای در ذهنشان رخ نمیدهد، اما شیوه دوم کمک میکند تا دانشجویان بینشی ماندگار به شیوه کار ذهن در این زمینه پیدا کنند؛ اینکه ذهن انسان چگونه برای پیش بردن هدفهایش از استدلالهای ناصحیح و «ترفند» های فکری استفاده میکند.
وقتی با دقت به رفتارها و تصمیمهای انسانها نگاه میکنیم به آسانی متوجه میشویم که در زندگی انسانها، حقانیت محلی از اعراب ندارد. اینکه حق با کیست اهمیتی ندارد؛ مهم این است که چه کسی برنده است. برخی افراد صاحب قدرت (در شکل ثروت، دارایی یا سلاح) هستند و همان افراد مشخص میکنند کدام حقیقت در بوق و کرنا شود و به گوش همه جهانیان رسانده شود و کدام حقیقت به تمسخر گرفته شود، مسکوت بماند، یا سرکوب شود. رسانههای همگانی جهان جریانی بیوقفه و خفهکننده از پیام تولید میکنند که پیوسته حقیقت را در پای پیچش قربانی میکند. وقتی به عمق امور راه مییابیم متوجه میشویم که در جهان ما، واژههای «ارتباطات» و «فریب» تقریباً مترادفاند.
جهان ما جهانی است که رسانههای آن، گلهوار، به دنبال هم حرکت میکنند و مردم نیز به دنبال آنها. در چنین جهانی، دانشجویان باید از بینشها و ابزارهای فکری اساسی برخوردار باشند تا اولاً از قربانی شدن اندیشه خودشان جلوگیری کنند و ثانیاً از یک اتفاق بدتر جلوگیری کنند: اینکه خودشان به یکی از سردستههای این گلهها تبدیل شوند. دستیابی به این ابزارها و بینشها که مبنایشان صداقت و یکپارچگی است، باید هدف نهایی مطالعه مغالطهها باشد. هدف کتاب «مغالطههای پرکاربرد» نیز همین است.
بخش اول کتاب، مفهوم مغالطه را توضیح داده و دو گروه اصلی از استدلالها که کاربرد نادرستشان به مغالطه میانجامد معرفی میشود. بخش دوم در واقع بخش اصلی کتاب است: معرفی ۴۴ ترفند کثیف که افراد فریبکار برای پیروزی در بحثها به کار میبرند. در بخش سوم نیز چند نمونه سخنرانی که در آنها از مغالطه استفاده شده آورده میشود. خواننده باید بکوشد مغالطههای معرفی شده در بخش دوم را در این سخنرانیها پیدا کند.
ویراست دوم کتاب «مغالطههای پرکاربرد؛ بیستوچهار ترفند کثیف رایج برای برنده شدن در بحثها» در ۱۷۲ صفحه به همت نشر نایش با همکاری نشر کرگدن منتشر شده است.
نظر شما