سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۶
پذیرش گذرا بودن زندگی، تنها راه رهایی از این درد است

کالیان بردلی، نویسنده بریتانیایی-کامبوجی کتاب پرفروش «وزارت زمان» درباره اینکه چگونه قرنطینه، تری پرچت و میراث کامبوجی او شکل‌دهنده داستان سفر زمانی در قطب شمال شدند، صحبت می‌کند و معتقد است بودایی‌بودن در هسته اصلی رمان‌های او نقش کلیدی دارند.

سرویس جهان کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کالیان بردلی، ۳۶ ساله، که در شرق لندن زندگی می‌کند، ویراستاری در انتشارات پنگوئن کلاسیکز است. اولین رمان او، وزارت زمان (The Ministry of Time)، سال گذشته منتشر شد و با تحسین منتقدان روبه‌رو شد؛ این کتاب جایگاه خود را در لیست پرفروش‌ها تثبیت کرد و اکنون نسخه‌ی جلد کاغذی آن در دسترس است. این اثر، داستان سفر زمانی ستوان گراهام گور، عضو اکسپدیشن گمشده فرانکلین در قطب شمال در سال ۱۸۴۵ را روایت می‌کند؛ گور در یک آزمایش دولتی به قرن بیست‌ویکم بازمی‌گردد و رابطه‌ای غیرمنتظره با شخصیتی معاصر برقرار می‌کند که به او در سازگاری با دنیای مدرن کمک می‌کند. این رمان در لیست اولیه جایزه زنان برای داستان‌نویسی سال ۲۰۲۵ قرار گرفته است و بی‌بی‌سی ساخت اقتباس تلویزیونی از آن را سفارش داده است.

سال گذشته برای شما چگونه گذشت؟

خیلی خوب، اما گیج‌کننده. بین قدردانی شدید و احساس عدم شایستگی (سندروم فریب‌کار) به شدت در نوسان بودم. اما هنوز هم هفته‌ای ۴.۵ روز کار می‌کنم، بنابراین شغل و کارم مرا در حالت پایدار نگه می‌دارند.‌

ایده وزارت زمان چگونه شکل گرفت؟

در سال ۲۰۲۱ شروع به تماشای سریالی به نام The Terror کردم. چیزی درباره کاوش‌های قطبی نمی‌دانستم، اما در دوران قرنطینه که مدام در خانه پرسه می‌زدم، درباره اکسپدیشن فرانکلین (یکی از مشهورترین و تراژیک‌ترین مأموریت‌های اکتشافی قطب شمال) شروع به فکر کردن کردم. شخصیتی به نام گراهام گور را جستجو کردم و یک انجمن اینترنتی بسیار دوستانه پیدا کردم؛ برخی از اعضای آن طرفدار سریال بودند و برخی دیگر به طور کلی به کاوش‌های قطبی علاقه‌مند بودند. آن‌ها تحقیقات زیادی را با من به اشتراک گذاشتند. من نوشتن وزارت زمان را به عنوان هدیه‌ای برای آن‌ها شروع کردم.

چه چیزی شما را به شخصیت گراهام گور جذب کرد؟

عکس منتشرشده در کتاب واقعاً جذاب است؛ او خوش‌تیپ است، صادقانه بگویم. اما بسیاری مخالف هستند و من نمی‌دانم چرا آمریکایی‌ها آن عکس را از کتاب حذف کردند. همچنین، وقتی درباره گور مطالعه کردم، به نظر آمد که او مردی توانمند، مهربان و آرام بوده است. من کاملاً آدم آرامی نیستم، و این ویژگی برایم واقعاً جالب بود.

توصیف کدام اختراع مدرن برای کسی از زمان دیگر جالب‌تر است؟

اسپاتیفای. اینکه اکنون موسیقی را می‌توان به‌صورت بی‌پایان تنها برای خود پخش کرد کاملاً دیوانه‌کننده است. در بیشتر تاریخ بشر، موسیقی امری جمعی بود که باید با هم خلق می‌شد. اما اکنون دیگر لازم نیست با موسیقی مثل چیزی مقدس یا محترم رفتار کنید. تصور کنید که می‌توانید عظیم‌ترین سمفونی‌های تاریخ را هنگام ظرف‌شستن گوش کنید. این واقعاً احمقانه است.

راوی کتاب، «پل»، شخصیتی بریتانیایی-کامبوجی است و شما از سفر زمانی به‌عنوان استعاره‌ای برای تجربه مهاجرت استفاده کرده‌اید. این ایده چگونه شکل گرفت؟
این مفهوم از ابتدا همراه داستان نبود. داستان در ابتدا بسیار سرگرم‌کننده بود؛ برای مثال، اینکه اگر ماشین لباس‌شویی را به این شخصیت معرفی کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ اما یک کتاب رضایت‌بخش همان کتابی است که یک ایده ساده را جدی می‌گیرد و امکان‌های عاطفی آن را کشف می‌کند. هرچه بیشتر تصور می‌کردم که فردی جداشده از تاریخ چطور ممکن است زندگی در لندن قرن بیست‌ویکم را تجربه کند، بیشتر واضح شد که آنچه با آن روبه‌رو هستم تجربه پناهندگی است. این احتمالاً در ذهنم برجسته بود، چون کتاب قبلی‌ام که تلاش می‌کردم بنویسم، رمانی جدی درباره کامبوج، خمرهای سرخ، خانواده‌ام و مهاجرت بود.

چه رابطه‌ای با هویت کامبوجی خود دارید؟

این رابطه‌ای خانوادگی است؛ ارتباطی با مادرم و خانواده او. احساس می‌کنم نسخه‌های مختلفی از کامبوج وجود دارد که من با آن‌ها ارتباط دارم. یکی از آن‌ها کامبوج گذشته‌ای است که دیگر وجود ندارد؛ کامبوجی که مادرم آن را در داستان‌هایش تعریف می‌کند. اما حس درونی من نسبت به هویت قومی‌ام، در هر روز یا حتی هر ساعت تغییر می‌کند. با این حال، در حال حاضر به وضوح حس می‌کنم که یک نویسنده بریتانیایی-کامبوجی هستم و این موضوع تاثیر زیادی در سبک نوشتنم گذاشته است.

چگونه این هویت بر نوشتن شما تاثیر گذاشته است؟

در محیطی بودایی رشد کرده‌ام. بسیاری از مفاهیم بودایی مثل مفهوم «وابستگی» در نوشتنم نقش دارند: اینکه ما به چیزهایی وابسته می‌شویم که گذرا هستند. اما آن‌ها باید ما را ترک کنند، پس همیشه برای از دست دادنشان سوگوار خواهیم بود. پذیرش گذرا بودن زندگی، حتی خودمان، تنها راه رهایی از این درد است. اما نگرانم که چطور این مفهوم را می‌توان به همبستگی انسانی اعمال کرد. این موضوع در وزارت زمان هم دیده می‌شود: «پل» شخصیتی است که در نشان دادن همبستگی انسانی شکست می‌خورد و در عوض به سمت سازش و همکاری حرکت می‌کند.

چه کتابی شما را به کار با کتاب‌ها علاقه‌مند کرد؟

کتاب‌های مجموعه Discworld اثر تری پرچت. اولین کتابی که خواندم Interesting Times بود، که شاید برای شروع توصیه نکنم. اما خواندن آثار پرچت در دوران کودکی – زمانی که هنوز دندان شیری داشتم – مرا به امکانات ادبیات و نویسندگی علاقه‌مند کرد. او بیش از هر نویسنده‌ای بر کار من تاثیر گذاشته است.

آیا کتابی هست که مرتباً به آن بازگردید؟

هر پنج سال یک بار نمایشنامه شاه لیر را می‌خوانم؛ فکر می‌کنم بزرگ‌ترین نمایشنامه‌ای است که تاکنون نوشته شده. همچنین همیشه به کتاب Le Grand Meaulnes اثر آلن-فورنیه بازمی‌گردم. مفهوم اشتیاق و از دست‌دادن در این اثر مرا بسیار جذب می‌کند.

از کدام کتاب جدید هیجان‌زده هستید؟

کتاب Moderation از ایلین کاستیلو که قرار است در تیرماه منتشر شود. درباره مدیریت نظرات در شبکه‌های اجتماعی است. فکر می‌کنم این کتاب واقعاً مردم را شگفت‌زده خواهد کرد.

می‌توانید درباره رمان دوم خود بیشتر توضیح دهید؟

رمان دوم درباره یک فانوس دریایی است که مرزی بین دنیای زندگی و مرگ ایجاد می‌کند. کسی که مسئول فانوس دریایی است، هر زمستان یک شاگرد جدید می‌گیرد تا از عبور و مرور مراقبت کند. اما او شروع به تجربه پدیده‌هایی عجیب می‌کند. چیزی در مرز اشتباه است، و او باید آن را بررسی کند.

منبع: گاردین، شنبه، ۱۲ آوریل ۲۰۲۵

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها