به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نویسنده در این داستان اشاره کرده که همه ما در زندگی خویش یک گاو مش حسن داریم که از آن برای خود یک قبله عالم ساختهایم دریغ از اینکه گاو مش حسن بتی بیش نیست و ما به اشتباه تمام توجهمان را برای دریافت مقدرات الهی به آن معطوف داشتهایم. پس باید گاو مش حسن زندگی خویش را بیابیم.
پسری به نام مهیار امیدوار است که گاو مش حسن دوقلو بزاید تا برایش به خواستگاری دختر موردعلاقه برود. «مهیار اشکهایش را با پشت دست پاک کرد. پیشانی مش عباس را بوسید. خدا را شکر کرد و از گفتههای چند دقیقه قبلش پشیمان شد. فرصتی برای قدردانی و سپاسگزاری بیشتر نداشت. به همین خاطر بیدرنگ از خانه بیرون زد. طوری میدوید که انگار پاهایش از خودش نبودند. در راه چند بار تلوتلو خورد و چیزی نماند بر زمین بیفتد اما سریعتر دوید تا خود را به عمارت علیمردان خان رساند… توران خانم اطاعت کرد و نزدیکتر رفت، لبهای مینا میجنبید اما چیزی مفهوم نبود. توران خانم نگاهی به ماهتاج خانوم انداخت که با چشمغره به او اشاره میکرد حرف بزند. اوران خانم گفت عروس خانم میگه… در آن لحظه تنها یک صدا به گوش رسید. یکی بلند بلند فریاد زد: گاو مش حسن دوقلو زایید. گاو مش حسن دوقلو زایید.»
نشر اندیشمند اخیراً این کتاب را در ۲۱۵ صفحه و با بهای ۱۶۵ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما