پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۲
حمید هامون سالک دوران مدرن است/ نزدیکی مشهورترین فیلم مهرجویی با آموزه‌های عرفان نجف

سخنرانان در نشست «ردپای شعر و فلسفه در فیلم سینمایی هامون» ضمن بحث درباره مسئله سنت و مدرنیته در سینمای زنده‌یاد مهرجویی، شخصیت مشهورترین فیلم او را سالک دوران مدرن خواندند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نشست تخصصی «ردپای شعر و فلسفه در فیلم سینمایی هامون» چهارشنبه دهم آبان ۱۴۰۲ با حضور سیدمهدی ناظمی پژوهشگر فلسفه، مدرس دانشگاه و دانش آموخته مقطع دکتری فلسفه محض و عبدالحمید ضیایی شاعر، منتقد ادبی و دانش آموخته مقطع دکتری مطالعات عرفان تطبیقی در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

این فیلم در دهه ۶۰ ساختارشکن و تابوشکن است

ضیایی در این نشست درباره نگاه شاعرانه مرحوم مهرجویی در فیلم سینمایی هامون گفت: سینمای مهرجویی شاعرانه است و درهم‌تنیدگی‌ای در فیلم هامون وجود دارد که می‌توان آن را مصداق سینمای شاعرانه دانست. سینمای شاعرانه تنها به معنای استفاده از کلمات شاعرانه در فیلم نیست. وی ادامه داد: وقتی درباره سینمای ناب حرف می‌زنیم بدین معنی است که پیروزی سینما وقتی است که از ادبیات رهایی یافته و به تصویر برسد. از این جهت نیز موارد زیادی در فیلم سینمایی هامون است که به تصویر شاعرانه در آمده است به طور مثال آنجا که برگه‌های هامون در باد پراکنده می‌شود.

نویسنده کتاب «عرفان و مدرنیته» در ادامه با بیان اینکه وجه شاعرانه «هامون» نسبت به فیلم‌های دیگر مهرجویی مانند «درخت گلابی» کمتر است، گفت: میان آثار مهرجویی فیلم‌هایی چون «هامون» و «گاو» بیشتر وجه فلسفی دارند. با این وجود می‌توان به درهم‌تنیدگی شعر و فلسفه هم در آثار مهرجویی نگاه کرد.

ضیایی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه سه حلقه مخاطب، متن و فیلمساز در دریافت پیام‌های ادبی در سینما مهم است، عنوان کرد: در مطالعات سینمایی بیان می‌شود که نگاه فلسفی به آثار تصویری معرفت‌شناسانه و هستی شناسانه است. با رویکرد هستی شناسی در سه سطح به «هامون» می‌توان نگاه کرد؛ گاهی نگاه هستی‌شناسی فرمالیستی است. سطح دیگر نگاه ما به فیلم به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک است حالا این ایدئولوژی می‌تواند هر چیزی باشد. سطح سوم نیز نگاه ما به فیلم به عنوان یک متن گفتمانی است. به هر حال زیبایی‌شناسی و فهم معنا به ما کمک می‌کند درک کاملی از فیلم پیدا کنیم.

این منتقد در ادامه با اشاره به مصاحبه‌ها و گفته‌های داریوش مهرجویی درباره «هامون» گفت: این فیلم در دهه ۶۰ ساختارشکن و تابوشکن است و گویی می‌خواهد در برابر قرائت رسمی موجود قرائت تازه‌ای را ارائه کند. در این قرائت جدید ساختارشکنی در فرم، رفتار بازیگران، پیام‌های فیلم و… را می‌توان دید. از سوی دیگر در فیلم سلوک عرفانی دیده می‌شود. گرچه بسیاری معتقدند دوران عرفان به سر آمده و متافیزیک قدرتمندی پشت عرفان امروز وجود ندارد.

وی در ادامه با بیان اینکه ما امروز نیاز به آموزه‌هایی داریم که متافیزیک نحیفی پشتش باشد تاکید کرد: بخشی از ایرادهای گرفته شده به «هامون» پیش فرض مواجه شدن با فیلمی عرفانی بود، اما این پیش فرض غلط است. ما نباید از مهرجویی فیلمی بخواهیم که از دل آن شخصیت‌هایی همچون بزرگان سنتی عرفان بیرون بیایند. شخصیت‌های این فیلم در زیست بوم مدرن زندگی می‌کنند با این حال این فیلم ساختارشکن است.

«هامون» از پیشگامان پرداختن به شخصیت مستقل زن است

به گفته ضیایی، حمید هامون «ترس و لرز» را به زبان انگلیسی می‌خواند که به نوعی نماد روشنفکری است. هر فیلمسازی در اثرش یک حرف کانونی دارد مثلاً رندی در کلام حافظ حرف کانونی است. در سینمای مهرجویی و فیلم هامون هم باید حرف کانونی او را دریافت کنیم و بگوییم حمید هامون سالک مدرن است و بنابراین نیاز نیست به متافیزیک ستبر عرفان‌های کلاسیک تقید داشته باشد. وی افزود: حمید و مهشید در این فیلم بر خلاف عارفان که درونشان کم و بیش منزه است، در عین قهرمان بودن ضد قهرمان هستند. هامون در عین اینکه محتاج عشق و ایمان است و رساله دکتری‌اش هم درباره ایمان است اما آدمی شلخته است و در رفتار با زنش موفق نیست و در عشق ناکام است.

«هامون» جز نخستین فیلم‌هایی است که به شخصیت مستقل زن می‌پردازد. مهشید ساختارشکن است و در دهه ۶۰ سیگار و نقاشی می‌کشد، بنابراین سلوکی که مهرجویی می‌خواهد به ما نشان دهد خیلی شبیه سلوک عرفای کلاسیک نیست. پس به جای رفع و صعود عرفا به سوی حقیقت ما با عرفان افقی روبه‌رو هستیم که در آن فرد از خودش به سوی خویشتن حرکت می‌کند.

این عرفان پژوه با بیان اینکه حرف کانونی مهرجویی اشاره به عرفان افقی بوده که در آن سالک در بطن تناقض‌ها و پارادوکس‌ها تلاش می‌کند به آن برسد توضیح داد: به نحو پدیداری، اگر مهرجویی می‌خواست فیلم عرفانی بسازد نمی‌توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. اما با این شکل روایت مهرجویی، «هامون» سالک مدرن است که می‌خواهد به عشق و ایمان برسد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا هامون پاسخی به شرایط زمانه خودش بوده؟ عنوان کرد: در زمان اکران هامون، جنگ به تازگی تمام شده بود و کشور نیاز به فضای جدیدی داشت. از سوی دیگر نیاز مخاطب آن روز هم ساخت چنین فیلمی بود چون افراد شکست خورده می‌خواهند به عرفان پناه ببرند. پس هم شرایط پیرامونی و هم سیاست‌های فرهنگی و هم روحیات خود او ساخت هامون را رقم زد.

کاستن از متافیزیک ستبر یکی از اهداف آگاهانه یا ناآگاهانه مهرجویی است

صاحب کتاب «در تناسخ کلمات» در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا مهرجویی در هامون عرفان هندی را ترسیم می‌کند گفت: در بخشی از فیلم از کتاب شایگان نام برده می‌شود. گویی مهرجویی می‌خواسته شایگان متقدم را در فیلم تصویر کند، اما در عمل ما شایگان متاخر را می‌بینیم چون ما با یک سالک چهل تکه در هامون مواجهیم. او هر تکه‌ای از هویتش را از جایی کسب می‌کند. یک قسمتش کیرکگور است، یک قسمتش عرفان هندی است و… پری هم دقیقاً همین طور است و فیلم بسیار عرفانی‌تری است. در گاو هم ما با مسئله هویت از دست رفته مواجهیم که تلاش می‌شود این هویت زدودگی ترسیم شود اما مهرجویی در هامون می‌خواهد این هویت چهل تکه را به ما نشان دهد.

ضیایی گفت: مهرجویی در ادامه سینمایش مدام تلاش می‌کند این عرفان را نازک‌تر کند تا جایی که به فیلم «نارنجی پوش» می‌رسیم. گویی مهرجویی دست از آرمان‌گرایی و مفاهیم بلندی که حتی در هویت چهل تکه هامون داشته، بر می‌دارد و به مسایل ساده مانند محیط زیست و تفکیک زباله می‌پردازد. البته یکی از نقدها به عرفان اسلامی این است که نیازهای ابتدایی انسان را در نظر نمی‌گیرد. شاید یکی از اهداف مهرجویی این است که بگوید هامون درگیر همین معضلات ابتدایی انسان‌هاست.

وی همچنین درباره دغدغه‌های شخصیت‌های فیلم هامون اشاره کرد: مهشید هم دغدغه اگزیستانسیالیستی دارد، اما مهشید و هامون هر دو مشکلات و اضطراب‌های زیادی دارند و بنابراین چطور می‌توانند به فنا فی الله برسند؟ این شیفت پاردایمی در مهرجویی شاید نتیجه رسیدن او به این نگاه است که باید عرفان را نازک‌تر کرد و به نیازهای اولیه انسان رسید. کاستن از متافیزیک ستبر می‌تواند یکی از اهداف آگاهانه یا ناآگاهانه مهرجویی باشد. همواره تلاش شده تا عرفان را جا بیاندازند، من این فیلم را اما در رده تلاش‌های شکست خورده برای جا انداختن عرفان در جامعه می‌بینم. ارتباط ما با عالم خیال قطع شده است انسان سنتی اما در فضای وحی استماع می‌کرد. اگر پایان این فیلم هم کمیک به نظر می رسد به همین دلیل است. دغدغه فکری مهرجویی جستجوی ایمان است.

سینمای مهرجویی تقابل سلوک عرفانی را با زندگی عرفی نشان می‌دهد

در بخش دیگری از این نشست سیدمهدی ناظمی درباره نگاه و دغدغه مهرجویی به تقابل سنت و مدرنیته گفت: مهرجویی البته به این مسئله توجه داشته اما دغدغه اصلی‌اش از فیلم‌های اولیه تا آثار متاخرش، پرداختن به سنت و مدرنیته است. حتی در «مهمان مامان» نیز این دغدغه وجود ندارد. در هامون هم این دغدغه اصلی کارگردان نیست صرف نظر از اینکه با توجه به نظریه مولف، این دغدغه سنت و مدرنیته را در هامون ببینیم یا خیر. وی با بیان اینکه سینمای مهرجویی تقابل سلوک عرفانی را با زندگی عرفی نشان می‌دهد، یادآور شد: اینکه ما این را در وجوه زندگی شهری می‌بینیم به معنای زندگی مدرن نیست. سکانس ورود ژاپنی‌ها به شرکت نشان‌دهنده نوعی نگاه چپ در فیلم است و سویه‌های نظام سرمایه‌داری را نشان می‌دهد. در زندگی عرفی خانواده، کار و شغل وجود دارد و شما باید پول دربیاورید، اما در سلوک عرفانی به معنای عام آن زندگی عرفی در تقابل با عرفان است و نمی‌شود هر دو را انتخاب کرد. مسئله مهرجویی در هامون این است.

ناظمی ادامه داد: از کتاب‌های روی میز هامون می‌توان فهمید که دغدغه فکری مهرجویی گویی جست‌وجوی ایمان است و در سکانش پایانی هم تطهیر هامون رخ می‌دهد. وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مصادیق مختلف سلوک عرفانی شیعی گفت: به طور مثال عرفان تهران عرفان به شدت عمومی است و منبرشان حتی در بازار است. عرفان مشهد داریم که عرفان نظری را تکفیر می‌کند. ما نمی‌توانیم یک اثر هنری را با مکاتب عرفانی معادل سازی کنیم اما «هامون» به عرفان نجف نزدیک‌تر است. اگر قرار بود ادامه زندگی حمید را می‌دیدیم بازگشت به زندگی و تطهیر اوست. ناظمی در پاسخ به این سوال که آیا هامون پاسخی به شرایط زمانه بوده یا نیاز سیاست گذار فرهنگی، عنوان کرد: فضایی بعد از انقلاب برای ساخت فیلم‌های عرفانی وجود داشت، اما تمایلش به عرفان مدرن بود، چون در عرفان سنتی نوعی شریعت گریزی نه به معنای زیر پا گذاشتن دین بوده است. تلقی این بود که باید راهی پیدا کنیم که تا با استفاده از آن از تعارضات فقه سنتی با زندگی مدرن گذار داشته باشیم، در حالیکه این گزاره اساساً غلط است و عرفان به درونیات مرتبط است. بسیاری هم به پرداختن به عرفان علاقه دارند و من فکر می‌کنم این راهی بود که به اشتباه روشنفکری دینی به آن پرداخت.

آثار مهرجویی تعارض روحیه روشنفکری با اقتضائات جامعه را نشان می‌دهد

وی در پاسخ به این سوال که آیا مهرجویی در این فیلمش به دنبال نمایش دردسرهای زندگی روشنفکری است؟ گفت: اغلب آثار مهرجویی خود اوست و تعارض روحیه روشنفکری را با اقتضائات جامعه نشان می‌دهد و البته این موضوع باعث نوعی آشفتگی در برخی از آثار مهرجویی مانند هامون می‌شود. چون این روند باعث می‌شود ما در فیلم نه عرفان سنتی ببینیم علیرغم اینکه نمادهای زیادی از آن مشاهده می‌شود و نه عرفان دینی مدرن را، چون هامون «ترس و لرز» را می‌خواند.

این پژوهشگر حوزه اندیشه در بخش دیگری از سخنان خود به چرایی ادامه نیافتن تولید فیلم‌هایی چون هامون اشاره کرد و ادامه داد: ما نتوانستیم این نوع از سینما را ادامه بدهیم چون شاید به لحاظ اقتصادی و ایدئولوژیک پشتوانه ندارد. اگر مهرجویی چند فیلم دیگر در این سبک می‌ساخت، می‌شد فهمید که نگاه او به عرفان و مکتب عرفانی چیست؟ بنابراین ما در هامون به تنهایی نمی‌توانیم عناصری برای رسیدن به یک مکتب عرفانی خاص را ببینیم. مهرجویی در گذشته خود تعین طلب‌تر بود و می‌توانستیم سخنش را در اثرش بهتر ببینیم، اما از «مهمان مامان» به بعد فضای آثارش رقیق‌تر می‌شود.

ناظمی در پایان گفت: چندپارگی هویت انسان امروزی در بسیاری از آثار ادبی و هنری وجود دارد، اما به تصویر کشیدن این موضوع در قالب سینما بسیار مهم و تاثیرگذار است. من رویا را در این فیلم بیشتر پسندیدم و شاید این رویا برای مهرجویی مهم نباشد. او نشان می‌دهد رویا طرحی پیش روی انسان است که سرنوشت او را می‌سازد و او را به حرکت وا می‌دارد. با اینکه فرهنگ شرقی رویادوست است اما ما در فیلم‌های ایرانی رویا را کمتر می‌بینیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها