شرکت طراحان کتیبه ایرانیان منتشر کرد؛
«ژئوپولیتیک زیستجاهای ایران»؛ روایتی از شکاف و بحران در انتقال تجربه بین نسلها
مؤلف در کتاب «ژئوپولیتیک زیستجاهای ایران» رمز ماندگاری این تمدن را در این میداند که چگونه نیاکان این مرز و بوم توانستند از دل چنین تنگنایی، تمدن ایرانی را بنیاد نهند و باشندگان این دیار کهن را از تنشهای محیطی آن مصون دارند.
ایران به مثابه واقعیتی سرزمینی، با موجودیت اسلامی و دارای تاریخ و تمدنی باستانی و خشکی محور است. به عبارت روشنتر، این تمدن برخلاف بسیاری از تمدنهای دیگر نه در سواحل دریا بلکه از فلات خشک مرکزی ایران به بار نشسته است. این امر سؤالات بسیاری را مطرح میکند اما آنچه در پیوند با پژوهش حاضر بسیار پرمایه است، رمز ماندگاری این تمدن در چنین شرایطی است، اینکه چگونه نیاکان این مرز و بوم توانستند از دل چنین تنگنایی، تمدن ایرانی را بنیاد نهند و باشندگان این دیار کهن را از تنش های محیطی آن مصون دارند. پاسخ به این سوال پایداری و ماندگاری تمدن خشک موجود ایرانی را رمزگشایی میکند.
به زعم پژوهش انطباق و سازگاری باشنده ایرانی به انسان ایرانی یاد داده نیازهای خود را مطابق با توانایی و ضعف جغرافیایش تعریف کند و به جای بهرهبرداری و استثمار محیط در سازگاری با آن قدم بردارد. خلاقیت به خرج داده، آب انبار و قنات اختراع کند و در دل کویر با احداث باغ از جهنم، بهشتی تخیلی ترسیم کند و با این فلسفه، جغرافیاهای متفاوت ایران را به رسمیت بشناسد و مدیریت سیاسی کارا یا دموکراسی اکولوژیک را تعیین کند، اما نتایج و یافتهها از دوره مدرن که محل تمرکز پژوهش بوده تصویر کاملا معکوسی را نشان میدهد و خبر از نوعی شکاف و بحران در انتقال تجربه بین نسلها دارد.
عملکرد باشنده ایرانی در دوره مدرن، تمدن ایرانی را در سراشیب و نابودی تمدنی قرار داده و آز و حرصی بی پایان نسبت به صنعتی، تجاری و... شدن به هر بهایی، با مداراگری و خردورزی دیرینه ایرانیان در تقابل است. اکنون نیز باید بیش و پیش از هر زمان دیگری، با محیط زیست و اقلیم ایران مداراگری کرده و برای مدیریت آن، دانش و خرد را سرپیشه و سرلوح قرار دهیم؛ بدانگونه که حکیم فردوسی فرمود: مدارا را برادر بود/ خرد بر سر دانش، افسر بود.
نظر شما