علاقه ایرانیان به میزبانی از میهمانان در شبهای نوروز و رمضان مساله بسیار مهمی است؛ موضوعی که ردی پررنگ در بیشتر منابع سفرنامهای و خاطرهنگاریها دارد.
این شبنشینیها و مهمانیهای شبانه، برنامههایی در دل خود داشتند که موجب میشد توجه میهمانان به ویژه غیر ایرانیان کشیده شود و آنها را به خود جذب کنند. در واقع مقدمات و موخرات این مهمانیها است که آنها را به عنوان یک ویژگی ایرانی برجسته ساخته است. شام و چگونگی ترتیبات آن، خوراکیها و نوشیدنیها، ساز و آواز، بازیهای گوناگون، رقص و ترنم و داستانگویی و شعرها و آهنگهای رزمی و حماسی، بخشی از برنامههاییاند که به استناد منابع تاریخی، برنامه این شبنشینیها و مهمانیهای شبانه را تشکیل میدادهاند. ارنست اورسل در کتاب «سفرنامه قفقاز و ایران» از یک میهمانی در خانه ایرانی یاد میکند که میزبان برخلاف انتظار وی، به سبک اروپایی از او پذیرایی کرده اما پس از تماشای نارضایتی مهمان غیر ایرانی وعده کرده است که با «یک دسر مطبوع» قطعا دلخوری وی را خواهد زدود «بعد از پایان شام به اتاق دیگری رفتیم که در آن قبلا یک دسته نوازنده مرکب از یک ماندولینزن، یک دایرهزن و یک نیزن آماده نشسته بودند.
پیترو دلاواله نیز روایت خویش را از مراسم پس از شام یک میهمانی شبانه این گونه شکل داده است «خانمها نیز عینا به همان ترتیبی که از ما پذیرایی شده بود و همزمان با ما، در قسمت دیگری پذیرایی شدند؛ اولیویه جزییات شبنشینی کاروانسرا را اینگونه توصیف میکند «شروع به نواختن سازی کردند که به نظر ما بسیار خوش و بهتر از سازهای مملکت عثمانی آمد. 10 نفر از اهل طرب بودند که اول به آهنگ جنگ و اشعار رزم ابتدا کرده، و قدری رزمیات خوانده، به همان آهنگ ساز میزدند. پس از آن مسخره و تقلید به میان آمد که سبب تفریح و خنده بسیاری از تماشاچیان گردیده بود. سه نفر لال بازی میکردند. حرکات مضحکانه آنها نیز موجب مسرّت حاضران شد.
هانری رونه دالمانی به یک میهمانی در نزدیکی قوچان اشاره میکند که میزبان با نقل داستانهای سرگرمکننده، میهمانان را سرگرم کرده است. بخشی از چنین شبنشینیهایی به بازیهای گوناگون اختصاص مییافته است. آکیئو کازاما نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران در سفرنامهها و خاطرات خود تاکید میکند «ایرانیان پس از شام بیشتر شطرنجبازی میکنند.» دکتر فووریه پزشک ویژه ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب خاطرات خود «سه سال در دربار ایران» میهمانی شام اعتمادالسلطنه به افتخار امینالسلطنه را روایت میکند که پس از شام «بساط انواع بازی گسترده شد و مدعوین بعد از آن که غذای مختصر دیگری صرف کردند در حدود ساعت پنج صبح به منازل خود برگشتند.»
خاطرهبازی در شبهای نوروز و رمضان
شبنشینیها و میهمانیهای شبانه ایرانیان، گاه با برخی سنتهای ملی و آیینهای مذهبی پیوند میخورده است. شبهای چله، نوروز و ماه رمضان از آن جمله است. اهمیت شبنشینی در این مناسبتها برای ایرانیان به اندازهای بوده که برنامههای ویژه همان شبها در نظر گرفته میشده است. آنگونه که منابع تاریخی روایت کردهاند، مهمانیهای گرم و بانشاط به صرف زولبیا، بامیه و اصناف آن، کتابخوانی و قصهسراییها، افسانهپردازیها تا سحر، دورههای هیاتهای دینی، خواندن قرآن، تفسیر و دعاخوانی، نقل و نقالی در قهوهخانههای بزرگ و کوچک از شاهنامهخوانی و حسین کرد تا اسکندرنامهخوانی و سخنوری، ورزش زورخانهای و بازیها و تفریحات، بازیهای برد و باخت در میان برخی اقشار، مجالس وعظ در شبهای رمضان و پذیرایی با چای و قهوه و انواع تفریحات همچون شنیدن و خواندن داستانها و تواریخ و اشعار، کشیدن قلیان و چپق، نقالی شاهنامه، داستان رستم و سهراب، تماشای ستارهها و شنیدن موسیقی، گزیدهای از برنامههای شبهای یادشده به شمار میآمدهاند.
فرد ریچاردز در سفرنامه خود یک شبنشینی نوروزی در سی و سه پل اصفهان را به زیبایی توصیف کرده است «در نوروز شب زود فرا میرسد و ته سیگارهای مشتعل و سرخی آتش قلیان، کلاه فرنگیها را به غارهای اسرارآمیز مبدل میکند. در این موقع همه به نقال گوش فرا میدهند. باید داستان «رستم و سهراب» و رخش را برای پسران جوان نقل کرد، چه ایرانیان هرگز از شنیدن داستان قهرمانان افسانهای خود ملول نمیشوند. اکنون موقع تماشا کردن ستارهها و شنیدن موسیقی است. صدای موسیقی در تاریکی اتاقهای قوسی شکل مانند صدای «خارج» پسر بچهای است در دسته سرودخوانانی که مشغول تمرین هستند. صدا اوج میگیرد اما آهنگ چندان فرق نمیکند یک نوع «دلی دلی کردنی» است که فوقالعاده مورد پسند ایرانیان است. این موسیقی به دلایلی از جویهای روان الهام میگیرد. شاید نغمهای است که در ستایش پربهاترین هدایای طبیعت به ایران، یعنی آب، سروده میشود.»
نویسنده کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» درباره سنتهای ماه رمضان در میان ایرانیان چنین اشاره کرده است «ایرانیان عادت دارند که در ماه رمضان از یکدیگر مهمانی کنند. پس از خوردن شام بشبنشینی میپردازند و با انواع تفریحات خود را سرگرم میکنند، بهویژه با نهایت میل و اشتیاق بشنیدن و خواندن داستانها و تواریخ و اشعار میپردازند.»
برخی از جزییات شبنشینیهای رمضان را میتوان در نوشتههای جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» جست. به روایت وی «در این شبنشینیها بود که زولبیا، بامیا و اصناف آن به وسط میآمد و چون وقت بیشتری داشتند، کتابخوانی و قصهسراییها و افسانهپردازیها و داستانهای جنّ و پری و غول و آل و دیو و دد و امثال آن نیز نقل مجالس میگردید و تقریبا تا سحرها طول میکشید. از مشغولیات دیگر شبهای ماه رمضان هم دورههای هیئتهای دینی، قرائت قرآن و تفسیر و دعاخوانی بود که در هر گوشه و کنار برپا میشد و سر در خانهها بود که بیدقها و پارچه نوشتههای اوقات آنها بنظر میرسید.
نقل و نقالی قهوهخانههای بزرگ و کوچک که مشمول شاهنامهخوانی و حسین کرد و اسکندرنامهخوانی و (سخنوری) بود رونق زیادتر میگرفت و ورزش زورخانه و پادشاه وزیری، ... و دیگر بازیها و تفریحات مختلف، از قبیل ترناگل و (زنگ شیر) و (عمو زنجیرباف) و (مرد مرد من) که به احوال زیر شب زندهداریهای دیگر را تشکیل میدادند. ... بازیهای (گل یا پوچ) و (جرنگ جرنگ)، (اسب چه رنگ) و ... (ترنا گل) و (عمو زنجیرباف) هم که تقریبا بازی پسرها و جوانها در سر کوچهها و گذرها بود ... بازیهای «عمو زنجیرباف» و دیگر بازیها هم تقریبا صورتهای مشابه همین بازیها را داشت.»
آنچه از بررسی شبنشینیها و میهمانیهای شبانه ایرانیان با جزییات و برنامههای گوناگون آنها در سدههای گذشته میتوان دریافت، بخشی به شیفتگی مردمان این سرزمین به «گفتن» و «شنیدن» اشاره دارد. شعرخوانی و داستانگویی، برنامه همیشگی این میهمانیها به شمار میآمده است. بخشی دیگر، به نبود تفریحات و سرگرمیهای بیرون از خانه در دورههای گذشته، دستکم تا پایان قاجار، بازمیگردد. نبود مرکزها و مکانهایی برای تفریح و وقتگذرانیهای شبانه، البته به جز قهوهخانهها، موجب میشد بیشتر دورهمیها و میهمانیها در خانهها برگزار شود. سرانجام، آنچه بیشتر در این میانه خودنمایی دارد، علاقه ایرانیان به میزبانی از میهمانان است؛ موضوعی که ردی پررنگ در بیشتر منابع سفرنامهای و خاطرهنگاریها دارد.
نظر شما