دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۸
«دریا»؛ صدمین شاعر زن بوشهر

سیدقاسم یاحسینی، نویسنده، مورخ اجتماعی و پژوهشگر جنوبی درباره شعر صدمین شاعر زن صاحب کتاب بوشهر که نامش در کتاب شناختنامه شعر زنان بوشهر به‌دلیل انزوای شاعر قید نشده، را بررسی کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) در بوشهر، سیدقاسم یاحسنی، نویسنده و روزنامه‌نگار: چند شب پیش دوشنبه‌(16آبان‌ماه) در کتابخانه عمومی خلیج فارس، واقع در محله دواس بوشهر، در پایان مراسم نقد و بررسی کتاب «شناختنامه زنان شاعر بوشهر» اثر بشیر علوی، نویسنده و پژوهشگر بوشهری یک اتفاق جالب افتاد! درست پس از پایان این مراسم یک کامله خانم موقر و متین و در عین حال کم‌رو، جلو آمد و گفت: اسم من در این کتاب نیست!

علوی در کتاب مذکور، 99 شاعر زن بوشهری را شناسایی و 148 دفتر شعر آنان را معرفی کرده است اما من و او اطمینان داشتیم که با توجه به نبود یک مرکز و کتابخانه تخصصی در حوزه شعر زنان در بوشهر و پراکندگی انتشارات دفاتر شعر آن‌ها در چندین استان، شهر و روستا، حتما شاعران زن دیگری هم هستند که صاحب کتاب و دیوان شعر بوده و هنوز شناسایی و معرفی نشده‌اند! بنابراین من نام این خانم شاعر را پرسیدم. گفت: معصومه افکارآزاد دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و متخلص به «دریا» هستم.

اینجا مشخص شد که «دریا» صدمین شاعر زن بوشهری است که تا آن شب شناسایی نشده بود! افکار‌ آزاد، لطف کرد و همان شب سه دفتر شعری را که در فاصله سال‌های 1398 و 1399 منتشر کرده است، به من و آقای علوی هدیه دادند؛ چه هدیه ارزشمندی! همان شب که به خانه برگشتم تا پاسی از صبح، هر سه دفتر را با ولع و اشتیاق خواندم. آن وقت بود که متوجه یک اتفاق تاریخی مهم دیگر در تاریخ تحول و تکامل شعر زنان بوشهر شدم!

چند سال پیش‌ (1386) که استاد عبدالمجید زنگویی کتاب «دو سده رباعی در بوشهر» را از 56 شاعر بوشهری، چاپ و منتشر کردند. 52 شاعر این دفتر را شاعران مرد تشکیل می‌داد! و موجب اعتراض من به او شد که شما چرا به زنان و دوبیتی‌ها، رباعی و ترانه‌های آنان توجه چندانی نکرده و فقط شعر چهار شاعر زن بوشهری را آورده و بقیه کتاب را رباعی‌های شاعران مرد تشکیل می‌دهد؟

جوابی که او به من داد، چنین بود: «عجیب است زنان شاعر بوشهری برعکس غزل، در زمینه سرایش ترانه، دوبیتی و رباعی بسیار کم‌کار هستند. نشان به این نشان که ما تا امروز حتی یک زن شاعر که دفتر مستقل رباعی داشته باشد در بوشهر نداریم! باید از خانم ثریا باوری‌پور شاعرِ بوشهری که از اقوام ما در بندر ریگ و در تهران استاد دانشگاه است که به من در جمع‌آوری رباعیات زنان بوشهری کمک زیادی کرد، تشکر می‌کنم. خود او هم یک رباعی سروده بود که در دفتر شعرش با عنوان «تمام بهانه‌ام غزلی است» (1378) آمده است. من آن رباعی را در کتاب آوردم:
«در تاب و تب دعا تو را می‌جویم
در عالم بی‌ریا تو را می‌جویم
دیشب به سراغ خویش رفتم، دیدم
در خویش تو را، تو را، تو را می‌جویم» (نقل به مضمون).

آقای علوی نیز در تحقیق خود در باب «شناختنامه شعر زنان بوشهر» اشاره کرده که تا امروز زن شاعر رباعی‌سرا که صاحب کتابی مستقل در قلمرو ترانه یا رباعی باشند، در بوشهر شناسایی نشده‌است! نه اینکه زنان شاعر بوشهر ترانه، دوبیتی و رباعی نسروده‌اند، سروده‌اند؛ اما شاعر زنی که کتاب و دفتر شعر مستقلی به رباعی یا ترانه اختصاص دهد، نداشته‌ایم.

اما با کمال شگفتی متوجه شدم که صدمین شاعر زن بوشهر «دریا» تقریبا تخصص و مهارتش رباعی و در مرتبۀ بعد دوبیتی‌سرایی است! خانم معصومه افکارآزاد تاکنون سه دفتر شعر به ‌نام‌های«آفتاب بر شانه‌ی دریا» (انتشارات اورازان- سال 98)، «نغمه‌های یا کریم (دفتر رباعی)» (انتشارات اورازان- سال 98) و «رُزهای سفید من» (انتشارات اورازان – سال 99) منتشر کرده‌است.

حجم عظیمی از شعرهای این سه دفتر از رباعی، ترانه و دوبیتی تشکیل می‌شود. دفتر دوم او که «نغمه‌های یا کریم» نام دارد، سراسر به رباعی اختصاص دارد. بنابراین معصومه افکارآزاد از نظر تاریخ تکامل و تحول شعر زنان در استان بوشهر هم دارای مقامی منحصر‌به‌فرد هستند. او نخستین زن شاعر رباعی‌سرای بوشهری هستند که یک دفتر اختصاصی رباعی و دو دفتر شعر شامل ترانه و دوبیتی دارند.

معصومه افکارآزاد متولد 1352 هستند؛ اما پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش در سال 1398 و پس از 26 سال کار و تلاش، نخستین دفتر شعر خود را منتشر کرده. او «آفتاب بر شانه‌ی دریا» را در همان 1398 چاپ و راهی بازار کرد؛ یعنی زمانی که چهل و شش سال داشت و تازه از کار بازنشسته شده بود! از دید من، خیلی دیر و تقریباً در نیمه دوم عمر اقدام به چاپ آثارش به‌صورت کتاب کرد.

من دو بار کتاب «آفتاب بر شانه‌ی دریا» را خواندم. کتاب شامل 64 رباعی، 13 ترانه و دوبیتی، 30 شعر پراکنده، اغلب چهار مصراعی، چهار شعر هایکو و هفت غزل است. این شاعر از همان نخستین دفتر خود نشان داده که تخصص و توانایی اصلی‌اش سرودن رباعی و ترانه‌سرایی است.

من چون ادیب و منتقد ادبی نیستم و از وزن، قافیه و ردیف و آرایه‌های شعری چیز چندانی نمی‌دانم، درباره مبانی و محتوا و نقد ادبی این کتاب صلاحیت اظهار نظر ندارم؛ اما در ادامه تلاش دارم تا از منظر مطالعات زنان و جامعه‌شناسی تاریخی نگاهی به رباعیات این شاعر زن بوشهری داشته باشم.

از دید من، «دریا» زنی است عاشق زندگی. زندگی در همۀ قلمروهایش! زندگی، عشق، طبیعت، باران، آفتاب فرزندان (مریم و نرگس)، مذهب، کربلا، اعتراض، ناکامی، یاس، سرخوردگی و... درون‌مایۀ اغلب رباعیات اوست. او، زنی است که در فضا و دنیای مدرن زندگی می‌کند؛ اما همچنان گوشه چشمی به سنت، مذهب و مراسم آیینی دارد. در این دفتر از خود در روایت زندگی شخصی، عشق و احساسات فردی‌اش جسارت چندانی نشان نداده است. شاعری است نسبتاً محافظه‌کار؛ اما در مواردی و تا اندازه‌ای معترض!
 

قالب رباعی این استعداد، کشش و گُشایش را دارد که انسان مدرن امروزی، تقریبا در چارچوب کوتاه آن، درباب همه مقولات و قلمرو زندگی از درد، عشق و اروتیسم گرفته تا اعتراض، فلسفه و تجربه‌های خاکی و زمینی سخن بگوید. مثل خودِ زندگی، عرصه‌ای فراخ دارد. شاعر امروزی می‌تواند هرچه دل تنگش می‌خواهد، در همین قالب کوتاه به زیباترین وجه بگوید و بسراید. نمی‌دانم خوانندگان گرامی چه اندازه با رباعیات ایرج صف‌شکن آشنا هستند. او همین راه را در رباعی پیموده و به‌عنوان شاعری نوگرا و امروزی، هرچه خواسته و توانسته در قالب رباعی ریخته و به زیبایی بیان کرده است. گویی این قالب صددرصد ایرانی در شعر، ظرفیت بی‌نهایتی برای بیان و روایت خواسته‌ها، دردها، آرزوها و خودِ زندگی دارد. زندگی در عصر مدرن!

چنین به‌نظر می‌رسد که معصومه افکارآزاد نیز با چنین نگرشی، قالب رباعی را برگزیده است. نخستین رباعی دفترش یک شعر عاشورایی/ کربلایی است:

«فارغ زفریبِ محض ابلیس شود
 با دُردِ شرابِ کهنه تقدیس شود
در روز جزا حسین(ع) را خواهد دید
چشمی که به عشق کربلا خیس شود!» (ص 9).

همین یک رباعی کافی است که بدانیم شاعر ما مذهبی، کربلایی و پا در سنت مذهبی دارد. دین و مذهب و آیین را همان‌طور که از گذشتکان به او رسیده، روایت می‌کند. در این دفتر «دریا» چند شعر مذهبی دیگر، غالباً از نوع «شعر عاشورایی» دارد. مثل این شعر:

«چشم کربلا که دائماً تَر است
از جفای کوفیان به اصغر(ع) است
 التیام تشنگی غنچه‌ها
روز محشر آب حوض کوثر است» (ص 44).

کربلا، اصغر، امام حسین و عاشورای «دریا» ادامه همان نوحه‌ها و آیین‌های سنتی هستند و گاه بازتولید عاطفی آن مفاهیم در قالب شعر. شاعر در این زمینه نوآوری خاصی ندارد؛ اما دریا اگرچه پا در سنت و آیین دارد، زنی است امروزی و تنفس‌کننده در فضا و زندگی مدرن. لاجرم مدرنیسم و سبک زندگی امروزی، در رباعیات او ریزش دارد. نوعی زنانگی نیز در شعرش حضور قابل توجهی دارد، هر چند «زن» شعر او، بیشتر «زن زندگی» است و اهل صلح، مدارا، آرامش، صبر و خوردن چای و دمنوش آویشن و حضور در خانه!

«هر صبح کنار پنجره یادم کن
آویشن تازه‌ای برایم دَم کن
ای سرخ‌تر از شکوفه‌های بادام
روی غم و غصه‌های دل را کم کن» (ص 10)

و
«دلم خواهد که سرشار غزل باشی
پر از آرایه‌ی ضرب‌المثل باشی
کنار قهوه‌ام در کافه‌های شعر
مربا، پولکی، خرما، عسل باشی!» (ص 44)

یا
«باید به نگاه سبز تو زُل بزنم
بر عشق کبوترانه‌ات پُل بزنم
باید که به آرامش مطلق برسم
دستی به پر و بال تحول بزنم» (ص 24)

عشق و عاشقی در رباعیات «دریا» حضوری مستمر اما محافظه‌کارانه دارد. به‌دلیل همان پای در سنت، شاعر مرز برای خود می‌شناسد و تا حد خاصی به احساسات شخصی و عاطفی خود محل بروز و بیان می‌دهد:

«با کبکبه و شوکت و ناز آمده‌ای
از حسرت آن راه دراز آمده‌ای
برخیز بیاور دو سه پیمانه گناه
ای عشق به تسبیح و نماز آمده‌ای!» (ص 15)

و
»یک تکّه ذغال شعله‌ور سینه‌ی من
دلسوختگیست، سوءپیشینه‌ی من
تو رفتی و میراثِ به‌جا مانده زتو:
اندوه ستُرگ، یار دیرینه‌ی من!» (ص 16)

و این رباعی با تصویرهای زنانه و زیبا:
»با دامن چین‌دار، بهار آمده است
از خطّه‌ی باران و هزار آمده است
پرونده‌ی سبزی همه جا دارد و باز
پُر شور و شَر و سابقه‌دار آمده است» (ص 27)

«دریا» شیفتۀ طبیعت است. دریا، خورشید، آفتاب، باران، باد و ... حضور پُر رنگی در صُورخیال و رباعی‌های او دارند. این هم یک تصویر اکسپرسیونیتی و طبیعی زیبا:

«خورشید نشسته در غمی نارنجی
زانو به بغل گرفته با هر رنجی
دریا زغم غروب او اشک‌آلود
تصویر بُرنزِ چهره‌اش شطرنجی» (ص 19)

و
«در پَنج‌دَری نشسته خورشیدِ حیاط
آورده دو نان زعفرانی و نبات
اینگونه که چای با ولع می‌نوشد
دارد به‌یقین نشانی از رازِ حیات!» (ص 26)

«دریا» اما یک زن مدرن هم هست و زن مدرن نمی‌تواند و نباید زنی رام چون بره باشد. اگرچه «دریا» اهل آرامش و صلح است؛ اما زمین و زمانه نمی‌گذارند معترض نباشد! در دوران کنونی وضع چنان است که هر زن آرام و صلح‌دوستی نیز عاصی شدن و سر به اعتراض برمی‌دارد. این هم چند شعر اعتراضی از این شاعر:

«زندانی مردی انجمادی بودم
انگار که معشوق نمادی بودم
در پای تو این جان و دلم هی می‌سوخت
من از سرِ عشق تو زیادی بود!» (ص 11)

و
«بگذار هوایی بخورد زندگی‌ات
با عشق نگه‌دار سرزندگی‌ات
در راه شکوفایی دل گام بنه
بیرون بزن از دایره‌ی بندگی‌ات» (ص 25)

و
«از حادثه‌ی تلخ زمان حیرانم
از جمله‌ی عاقلان در خسرانم
شیریم ولی مُرده میان میدان
زنجیری دوران کر و کورانیم» (ص 25)

و
«دنیا! تو به ما امید واهی دادی
آن روز که تاج پادشاهی دادی
مظلوم به گوشه‌ای نشستی اما
هی نقشه‌ی راه، اشتباهی دادی!» (ص 28)

این اعتراض، در موارد بسیار معدود و نادر، رنگ و بومی قوی سیاسی نیز به‌خود می‌گیرد و «دریا» عملاً شعر اعتراضی و سیاسی می‌گوید:
«بی‌چتر منم به زیر بارانی که...
هم نغمه‌ی زرد روزگارانی که...
سامانه‌ی ابری دلم می‌گوید:
بحران‌زده‌ام شبیه ایرانی که...» (ص 22)

شاعر گاه به لحاظ فلسفی و خیام‌وار دَم را غنیمتی شمرده و چنین سروده است:

«دلگیر زمانه بودنت بی‌ثمر است
شادی و خوشی، حواله کردن، هنر است
اوقات جوانی‌ات بیا قدر بدان
هر ثانیه‌اش به ارزش صد گُهر است» (ص23)

اعتماد به نفس خوبی هم در زندگی و فلسفه حیات دارد:
«نازت نکشد جهان بی‌بنیادت
هرگز نرسد به داد این فریادت
باید که خودت بارِ خود را بکشی
با درس مضاعفی که دنیا، دادت!» (ص 22)

در غزل نیز گاهی «دریا» شاعری است سخت رادیکال و معترض:
«دست‌ها زنجیر و ما هم بی‌خیال
چشم را بستند روی هر سوال
شرمسارِ آن همه سنگرنشین
بی‌حسابند و به‌فکر جیب و حال
کیسه‌هاشان پُر شد از غارتگری
غارت دین، غارت مال و مثال» (ص 57)

و این چهار مصراعی زیبا و معنادار که در واقع حُسن ختام من است بر نگاهی به این دفتر:
«به‌سبک گُل بخند و زندگی کن
برای دفع غم، یک دندگی کن
تماشایی‌تر از خورشید باش و
به‌جای سایه‌ها، تابندگی کن!» (ص 37)

به‌هرحال خوشحالم که معصومه افکارآزاد را هم به‌عنوان «صدمین شاعر زن بوشهری» صاحب کتاب و اثر، البته تا امروز، معرفی می‌کنم و هم نخستین زنِ شاعرِ بوشهری د کُل تاریخ زبان و ادبیات بوشهر که تخصص در رباعی‌سرایی دارد و دفتری مستقل در شعر و قالب رباعی.

اگر فرصت و مجالی بود امیدوارم دو دفتر دیگر شعر معصومه افکارآزاد را بررسی و تحلیل کنم؛ اما تا همین جای کار، جدای از ارزش ادبی اشعار، «دریا» مقام تاریخی خاصی در تاریخ ادبیات و شعر زنان بوشهر دارد و آن پیشگامی و پیشتازی او در انتشار دفتری مستقل «رباعیات» است.

ظاهراً او دو، سه دفتر شعر دیگر نیز آماده چاپ دارد که امیدوارم هرچه زودتر چاپ شود. اگر چنین شود، او یک مقام تاریخی دیگر را نیز کسب خواهند کرد و آن پُرکار و پُرشمارترین شاعر زن بوشهری در انتشار دفتر مستقل شعر، خواهد بود!

زنان شاعر بوشهر به‌دلایل چندی یا عموماً «تک‌زا» هستند یا بسیار کم‌کار. عموم زنان بوشهری پرونده‌شان با چاپ یک، دو و به‌ندرت سه دفتر شعر آغاز و بسته می‌شود. پدیدۀ «تک کتابی» یا به‌تعبیر خودم «تک‌زایی» یک سندروم مزمن در میان شاعران و حتی داستان‌نویسان زن بوشهری است؛ اما «دریا» نشان داده که ظاهراً سرِ بازایستادن ندارد و اگرچه دیرهنگام شروع به‌چاپ دفتر شعر کرده، اما پُرسرعت و با عزمی قوی می‌خواهد به کارش ادامه بدهد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها