یادداشتی از آمنه بختیاری پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دفاع مقدس مقطعی درخشان از تاریخ انقلاب اسلامی است
هشت سال دفاع مقدس، دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که با بررسی هریک از آنها درمییابیم فرهنگهای ناب و ارزشمند دینی را در درون خود جای داده است. یکی از این فرهنگهای اصیل، فرهنگ شهادت است.
هشت سال دفاع مقدس، دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که با بررسی هریک از آنها درمییابیم فرهنگهای ناب و ارزشمند دینی را در درون خود جای داده است. یکی از این فرهنگهای اصیل، فرهنگ شهادت است. شهادت یعنی مجموعه باورها، آگاهیها، آداب،اعتقادات و اعمالی که موجب وصول انسان به عالیترین درجه کمال، یعنی مرگ آگاهانـه در راه خداوند میشود. بیتردید واژه شهادت در دوران دفاع مقدس از پربسامدترین واژهها به شمار رفته چرا که در ایران زمان جنگ، شهادت که برخاسته از بافت اجتماعی- مذهبی بود، هر روز در متن اجتماعی بازتولید میشد.
در این میان قالب معنایی شهادت، روند مرگ زدایی شده جامعه مدرن را به چالش میکشد و نوعی زیستن همارز با مرگ را صورتبندی میکند. در این دوران با رویکردی بینامتنی و تلفیقی از گزارههای مدرن و مذهبی، چگونه زیستن با چگونه مردن معنا مییابد. در واقع در این برهه، تاریخ نه مانند تفکر مدرن روندی خطی، بلکه روندی هدفمند و نگاشته شده را طی میکند. به گونهای که شهادتطلبی در دوران جنگ تحمیلی بازنمود وجود نوعی فضای بیقراری اجتماعی، میزان گرایش فرد در راه آرمانخواهی جامعه و نسبت تعلق و دلبستگی به شاخصهای مذهبی و ملی را میرساند.
از موضوعات مهم در این حوزه این است که یافتن انگیزههای شهادتطلبی بدون توجه به ریشههای ارزشی و فرهنگی در هر جامعهای امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر انگیزه شهادت طلبی، مرگ در راه ارزشهاست و این ارزشها را باید با مراجعه به فرهنگ و ایدئولوژی که کنشگران از آن تاثیر پذیرفته اند، بدست آورد. بنابراین شهادت نه یک نیاز و رفتار موقتی و مصرفی که به مثابه یک نظام رفتاری و الگوی ارزشی- عقلانی عملکردی، «فرازمانی» و «فرامکانی» مطرح است که میتواند در خرده نظام های یک جامعه(خانواده، آموزشی و پرورشی، اقتصاد، حقوق، سیاست و...) پایه رفتار قرار گیرد و اساس انسجام وجدان جمعی جدید و ساختهای اجتماعی جامعه جدید را تشکیل دهد؛ زیرا جامعه جدید نیاز به وجدان جمعی دارد، یعنی نیاز به ارزشهای مشترکی دارد که در حکم شیرازه وحدت بخش و اتصال دهنده اجزاء باشد و سبب همبستگی اجتماعی می گردد.
جامعهشناسی چون دورکیم کنشهای افراد و نظم حاکم بر روابط انسانها و جامعه انسانی را تحت تأثیر ارزشها و نیروی اخلاقی حاکم بر افراد میداند و معتقد است هنگامی که فرد ارزشهای جامعه را ارزشهای خود بداند و میزان همبستگی اجتماعی اش با جامعه و ارزشهای آن زیاد باشد، دست به خودکشی دگرخواهانه می زند. در چنین حالتی انسان حاضر است برای بقای جامعه دست به ایثار زند تا حدی که از جانش هم دریغ نمی کند. خودکشی دگرخواهانه زمانی است که رابطه فرد با جمع از بین نرفته و فرد از سیستم جدا نشده است؛ حتی با سیستم رابطه بسیار قوی دارد. هنجارهای جامعه هم از بین نرفته و هنوز دارای مشروعیت هستند. منتها خطری جامعه را تهدید میکند و برای رفع خطر، «ایثار» و پایبندی لازم میشود. ایثار ایجاب میکند که فرد به خاطر حفظ سیستم، خودش را به کشتن دهد؛ نه اینکه خودکشی کند، بلکه خودش را به کشتن دهد. از نظر مزلو نیز فرایند تحوّل به سوی خودشکوفایی مستلزم گذر از سایر نیازهاست. او دو نوع انگیزش را عنوان میکند؛ انگیزش از نوع D و انگیزش از نوع B یا فرا انگیزش.
در اصل، افراد خودشکوفا انگیزش از نوع B را مورد توجه قرار میدهند. ممکن است این افراد برای کاری که در ردهی بالای نیازی قرار دارد ردههای پایینتر نیازها را فدا کنند. حتّی ممکن است فرد جان خود را برای آرمانهای سطح بالاتر فدا کند. بنابراین شهادت طلبی در دیدگاه مزلو یعنی؛ گذر از نیازهای مادی و رسیدن به مراتب بالاتر معنوی و این ویژگی در افراد خودشکوفا دیده میشود. مزلو براین باور بود که؛ افراد بسیار کمی به خودشکوفایی میرسند امّا این افراد موجب تحوّل در جامعه خواهند شد. در واقع، مفهوم خودشکوفایی گاهی موجب میشود تا فرد نیازهای مادی و ابتدایی را که حیات و زندگی او را تأمین میکند به خطر بیندازد تا به نیازهای سطح بالاتر و معنوی جامع عمل بپوشاند. در مورد شهادتطلبی نیز این خودشکوفایی فرد است که او را به ترک نیازهای اولیهی حیات برای رسیدن به بعد معنوی ترغیب میکند.
اما آنچه در این رویکردها اذعان شده است، این است که عقلانیت در فرهنگ شهادت ، تفکر و کنشی است که جهتی آن جهانی دارد در حالی که اهداف و نتایج آن هر دو جهانی است. اهداف آن بخصوص در مورد خود کنشگر یعنی مجاهد ،هرگز با اهداف مادی سازگار و قابل مقایسه نیست. ایثارگر کسی است که در درجه نخست جان خود را در طبق اخلاص می گذارد و آمادگی کامل دارد تا از این جان ناچیز خود بگذرد تا به اهدافی هر دوجهانی برسد . یک چنین کنشی با نگاه مدرن ناسازگار است و طبیعی است که باید متضاد باشد.
بایسته است بدانیم ارزش شهادت طلبی، بنیان اصلی فرهنگ جامعه را شکل میدهد و اهمیت و جایگاه آن به گونهای است که ملت، هویت و حیات اجتماعی و سیاسی خود را در پایبندی و احترام به آنها و انتقال کامل آن به نسلهای آینده میداند.
نظر شما