مصطفی محدثیخراسانی، شاعر و پژوهشگر ادبی تاکید دارد که در شعر انقلاب نگاه تازهای به مفاهیم غدیر و ولایت شده است.
محدثی خراسانی افزود: تجاوز رژیم بعثی عراق و آغاز دفاع مقدس نقطه عطفی در روند شکل گیری ادبیات انقلاب شد و همانگونه که در تمام ابعاد، امت مسلمان با پشتوانه رهبری حضرت امام(ره) و وحدت منبعث از تعالیم عالی اسلام در مقابل این هجوم ایستاد و به انسجام رسید، جریانهای فرهنگی، هنری و ادبی و به تبع آن شعر نیز به تشکل و انسجام رسید. فضای سرشار از شور و حماسه و عاطفهای که به برکت فرهنگ شهادت و ایثار به وجود آمد زمینه ظهور و بروز شعری تنومند را ایجاد کرد و شعر انقلاب به هویت مشخصی دست پیدا کرد.
وی با بیان اینکه در شعر انقلاب بسیاری از مفاهیم و اصول اعتقادی مذهب که در طول قرنهای متمادی غبارروبی نشده بودند، با چهرهای تازه نمود کردند، گفت: در این نگرش تازه، مفاهیم اصولی و مبانی ریشهای چون غدیر و ولایت آن گونه جلوه کردند که گویی تازه در مدار مذهب قرار گرفتهاند. این مفاهیم به منزلتی که حق آنها بود دست یافتند و منشا تحول و تحرک و توان برای به راه انداختن بزرگترین انقلاب قرن شدند.
محدثی خراسانی با اشاره به جایگاه غدیر توضیح داد: غدیر به عنوان منشا ولایت در اسلام و مفهوم بلند و عمیق شخصیت دوم جهان اسلام یعنی امیرالمومنین (ع) و ظهور و رهبری علیگونه امام خمینی(ره) درهم آمیختند و از این آمیزش در فضای انقلاب، ولایت به عنوان یکی از اساسیترین اصول اعتقادی اسلام و تشیع ظهور کرد.
وی یکی از رهاوردهای شعر انقلاب در رابطه با ولایت را تفکیک این مقوله از خلافت عنوان کرد و افزود: مردم در دست ولی، امانتهای الهی هستند که ولی، به عنوان جانشین امام عصر و ناخدای کشتی اسلامی چتر حمایت خویش را بر سر آنها میگستراند و از آنها در مسیر حق حمایت میکند. در منظر شعر انقلاب ولایت به زندگی مفهوم میبخشد و یاس را به امید تبدیل میکند و مقام ولایت محدود به پاسخگویی پرسشهای شرعی و مذهبی نیست و در منظر شعر انقلاب، اختیار زمین را در دست دارد. همچنین ولی طیفی گسترده و چند بعدی و مجموعهای از قهر، مهر، خوف و رجاست.
«خدا را اگر از شمشیرت هنوز خون منافق میچکد
با گریه یتیمکان کوفه
همنوا مباش!
شگرفی تو عقل را دیوانه میکند
و منطق را به خودسوزی وا میدارد»
محدثی خراسانی در پایان گفت: ما با انقلاب و به قافله سالاری روح خدا به سرچشمه اسلام مراجعه کردیم، همراه رسول اکرم (ص) در غار حرا لحظات نزول وحی را احساس کردیم، با او در پرتو نبوت قرار گرفتیم و با پیامبر از قله فرود آمدیم و بشارت توحید را در گوش مکه فریاد زدیم. با علی(ع) خانهنشین شدیم، همصدای او سکوت کردیم و با او سکوت را شکستیم و بر حکام جور شوریدیم و بالاخره شهید عدالت خویش شدیم و محراب به خونمان معطر شد. ما حتی همراه انقلاب به مقطع حساس امامت حسن بن علی (ع) هم سفر کردیم و آن گاه که مصلحت حق ایجاب میکرد صلح را پذیرفتیم و جام زهر را سر کشیدیم. همه این لحظات به دلیل احساس عمیقی که نسبت به آنها داشتیم در فرهنگ و هنر و ادبیات انقلاب جلوه کرد.
نظر شما