واقعیت از چه چیزی ساخته شده است؟
تالس وارد یک کافی شاپ میشود و یک فنجان نوشیدنی سفارش میدهد. جرعهای مینوشد و فوراً آن را با انزجار بیرون میاندازد، به گارسن نگاه میکند و فریاد میزند: «این دیگه چیه؟ آب؟»
تالس را معمولاً «نخستین فیلسوف» مینامند، زیرا او نخستین فیلسوفی است که نامش را بلدیم. اما او فراتر از یک فیلسوف صرف بود و در کسب و کار، مهندسی، نجوم، هواشناسی و سیاست عمومی فعالیت داشت.
شناختهشدهترین ایده تالس متافیزیک او است. او استدلال کرد که آب اساس همه مواد دیگر است. مهم نیست که چیزی چقدر عاری از آب به نظر برسد (غبار خشک یا آتش را در نظر بگیرید)، تالس استدلال میکرد که همهچیز برآمده از آب است و با وجود ویژگیهای متغیر اجسام در اساسیترین سطح خود مبتنی بر آب باقی میمانند. ارسطو به ما میگوید که این اولین باری بود که متفکری کوشید جهان و نحوه عملکرد آن را بر اساس قوانین طبیعی توضیح دهد. تا به امروز، تمام علوم و فلسفههایی که به دنبال کشف واقعیت در بنیادیترین سطح خود هستند، کار تالس را دنبال میکنند، هرچند که مدتهاست پیشنهاد او را رد کردهاند.
چگونه میتوانم از چیزی سر دربیاورم؟
دکارت نامزد خود، ژان، را برای تولدش به رستوران میبرد. گارسن لیست نوشیدنیها را به آنها میدهد و ژان میخواهد گرانترین نوشیدنی موجود در منو را سفارش دهد. دکارت خشمگین فریاد میزند «فکر نمیکنم!» و راهش را میکشد و میرود. دکارت فیلسوف فرانسوی بود که سعی کرد پایه و اساس دانش خود را بیابد، مشکل ذهن و بدن را حل کند و در این مسیر فلسفه مدرن را ابداع کرد. او همچنین آن سیستم مختصاتی را ایجاد کرد که شما در هندسه دبیرستان بسیار ازش استفاده میکردید.
مشهورترین نقل قول او، «فکر میکنم (میاندیشم)، پس هستم» از کتاب «تأملات» او گرفته شده است. در این کتاب، او سعی میکند بهطور سیستماتیک به هر چیزی که فکر میکند و میداند شک کند تا زمانی که به چیزی که نمیتواند شک کند، برسد. همانطور که معلوم است، آن یک چیز وجود خودش است. حتی اگر در صحت هر چیزی که میبیند، فکر میکند و به آن اعتقاد دارد شک کند، باز هم باید وجود داشته باشد تا بتواند عمل شک را پی بگیرد. دکارت سپس از استدلالهای ضعیفی ارائه کرد تا بتواند دوباره به همه چیز ایمان بیاورد، اما این داستان دیگری است.
دکارت روندی طولانی از فلسفه را پی میگرفت که نهتنها آنچه را که وجود دارد به پرسش میگیرد، بلکه همچنین نحوهی شکلگیری دانش را نیز مورد تردید قرار میدهد. در حالی که او بر این عقیده بود که ما میتوانیم به حواس خود اعتماد کنیم، دیگران استدلال میکنند که ما نمیتوانیم چنین کنیم یا اینکه دنیای واقعی برای حواس ما وجود ندارد که حتی بتواند آن را تشخیص دهد.
کار درست کدام است؟
جرمیبنتام در حالی که یک اسکناس 50 دلاری در دست دارد به پیشخوان قهوهخانهای میرود. میپرسد: «ارزان ترین نوشیدنی که دارید چیست؟» گارسن در جواب میگوید: «قهوه بدون کافئیت و رُست، فقط یک دلار و 99 سنت.» بنتام 50 دلاریاش را روی میز میگذارد و میگوید: خیلی هم عالی! برای 25 نفر بعدی که از راه میرسند همین قهوه را سفارش میدهم.» جرمیبنتام بنیانگذار فایدهگرایی بود، فلسفه و نظریهای اخلاقی که استدلال میکند که تنها خوبی موجود در جهان شادی است و کار درست به حداکثر رساندن آن است. او همچنین یک اصلاحطلب اجتماعی و مربی چند متفکر برجسته انگلیسی بود.
فایدهگرایی شادی همه را برابر میداند. بنابراین، بنتام در لطیفه بالا میداند که میتواند با خرید قهوه برای هر کسی که بعد از او وارد میشود، به جای خرج کردن پول برای خودش، شادی بیشتری ایجاد کند. این ایده که ما باید خیرخواه باشیم، هنوز بخش بزرگی از فایدهگرایی و بخش اصلی کار فیلسوفانی چون «پییتر سینگر» است. وظیفهگرایی از دیگر بخشهای مهم فلسفه بنتام است که مبتنی بر پیروی از قوانین جهانی بوده. بخش مهم دیگر نظریات او اخلاق فضیلتمند است که بر ساختن یک شخصیت قوی تاکید میکند. در حالی که هر یک سه سیستم فوقالذکر بر بسیاری از چیزها توافق دارند، تفاوتهای جزئی میان آنها میتواند منجر به اختلافات بسیار بزرگ شود.
راه درست سازماندهی جامعه چیست؟
پییر پرودون به پیشخوان کافهای میرود و یک چای سبز تازه را با شربت تافی آجیل، دو شات اسپرسو و ادویه کدو حلوایی مخلوط میکند. گارسن به او هشدار میدهد که حاصل این مخلوط طعم وحشتناکی خواهد داشت. پرودون او را مسخره میکند و جواب میدهد: «زکی! چای درستوحسابی دزدی است!» پرودون فیلسوف آنارشیست فرانسوی و اولین کسی بود که از اصطلاح «آنارشیست» استفاده کرد. فلسفه سیاسی او مبنای تفکر آنارشیستی مدرن است و بر بسیاری از متفکران دیگر تأثیر گذاشته است. در یک چرخش نادر برای یک فیلسوف سیاسی و بیشتر برای یک آنارشیست، او زمانی به عنوان قانونگذار در دولت فرانسه خدمت میکرد.
یکی از مشهورترین نقل قول های او این است که «مالکیت دزدی است.» منظور او از «مالکیت» البته پیراهن یا مسواک شما نیست، بلکه منظور چیزهایی مانند زمین یا کارخانه است. مالکیت، استفاده شخصی از چنین چیزهایی، معمولاً به این معنی است که شما افراد دیگری را استخدام میکنید تا برای شما کار کنند و بخشی از حاصل کار آنها را برای سود خود نگه میدارید. پرودون این کار را ناعادلانه میدانست. جامعه ایدهآل او دارای تعاونیها، کمونها و جوامع مبتنی بر کمک متقابل است که به کارگران اجازه میدهد تا ثمره کار خود را برای خود نگه دارند.
دیگر متفکران راههای بسیار متفاوتی را برای سازماندهی جامعه مطرح کردهاند. «رابرت نوزیک»، فیلسوف آمریکایی، استدلال کرد که مالکیت خصوصی خوب است و مالیات استبداد است. «جان رالز»، فیلسوف لیبرال آمریکایی، استدلال کرد که سوسیالدموکراسی اوج عدالت است. هگل فکر میکرد سلطنت مشروطه آخرین ایده خوب در فلسفه سیاسی است که هر کسی میتواند داشته باشد.
حتی اگر این طرفها نتوانند با یکدیگر توافق کنند، این فیلسوفان سؤالات اساسی در مورد چگونگی کارکرد جهان و اینکه چگونه میتوانیم آن را بهتر کنیم، میپرسند.
این مقاله ترجمهای است از منبع زیر:
https://bigthink.com/thinking/philosophy-jokes-explained/
نظر شما