درنگی بر زندگی بزرگان/ 15: استاد علیرضا کمری
معمار اندیشه؛ در پژوهشهای تاریخیفرهنگی جنگ/ دفاع مقدس
پانزدهم خردادماه، زادروز استاد علیرضا کمری است. به همین مناسبت، معصومه رامهرمزی، نویسنده و پژوهشگر، نوشتاری را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید:
گاهی برای ما پیش میآید که پس از خواندن یک کتاب یا شنیدن یک نظریه، در دلمان آرزو کنیم که ایکاش میتوانستیم صاحب آن اندیشه و اثر را ببینیم و از نزدیک، با او حشرونشری داشته باشیم. در این زمانه، افسوسِ فقدان اساتید و حسرت دیدارشان غلبه دارد بر درک حضور پرمهرشان. پس آنانی را که هستند، باید بزرگ داشت و از آنان آموخت که اگر چنین نباشد، خسران و زیان دامن اهالی دانش را میگیرد و فضای علمی به خمودی و خموشی میگراید.
استاد علیرضا کمری ازجمله بزرگان و چهرههای پرکاری است که سهم بسزایی در مطالعات فرهنگی و خاصه مطالعات جنگ / دفاع مقدس دارد. دانشآموختۀ رشتۀ علوماجتماعی و زبان و ادبیات فارسی است و طی چند دهۀ اخیر، عهدهدار مسئولیت معاونت پژوهشی دفتر ادبیات پایداری حوزۀ هنری بوده است. تسلط بر مباحث معرفتشناسی و روششناسی و نیز اشراف بر تاریخ و ادبیات جنگ / دفاع مقدس و زبان و ادبیات فارسی و همچنین شناخت متون کهن فارسی ازجمله توانمندیهای این شخصیت علمی است.
علیرضا کمری به همان اندازه که در بین پژوهشگران و نویسندگان تجربی جنگ شناخته شده است، در بین دانشگاهیان نامی آشناست و محل رجوع و پاسخگویی به آنان. این افتخار بزرگی است که یکی از جبههرفتگان، با کوشش و ممارست خود، پس از گذشت چند دهه از پایان جنگ به چنان جایگاه علمی برسد که بهاندازۀ یک سازمان عریض و طویل علمی و فرهنگی، دانشگاه و دانشگاهیان را درگیر موضوعات مربوط به جنگ/ دفاع مقدس کند. بخشی از این موفقیت به حضور مستمر استاد در همایشهای علمی دانشگاهیان و ایراد سخنرانی در چنین محفلها و همچنین شرکت در کارگاههای آموزشی در استانهای مختلف کشور مربوط میشود.
مطالعۀ دقیق آثار مطرح جنگ و دعوت از نویسندگان و ارائۀ نظرات و نقدها به آنان، از سنتهای حسنهای است که علیرضا کمری همواره به آن پایبند بوده است. استاد به طرح دیدگاههای متفاوت و مسئلههای جدید و نگاه انتقادی به وقایع و حوادث جنگ اعتقاد دارد و همین موضوع موجب تفاوت منش و روش ایشان با سایر اساتید این حوزه شده است. حریت و آزادمنشی شرط مسلم داشتن چنین نگاهی است.
شیوۀ خاص در نگارش، دوریجستن از هیاهوی رسانهای، پرهیز از ورود به فضاهای تبلیغاتی و فصلی و مناسبتی جنگ، سادهزیستی و بینیازی از غیر و دوریجستن از عناوین و القاب، حافظ حریت ایشان در چند دهه کار علمی است.
با توجه به فهرست بلندبالای کتابها و مقالات و سخنرانیهای علیرضا کمری، بهزعم بسیاری از صاحبنظران، مطالعات فرهنگی و پژوهشی جنگ منهای کمری و آثارش معنایی ندارد. ایشان از دهۀ 60 به ضرورت پرداختن به مسائل دفاع مقدس با رویکرد تاریخی و فرهنگی و اجتماعی معتقد بود و با تمرکز بر این حوزه، به نگارش آثار خود پرداخت.
با وجود کمالگرایی استاد در طرح مباحث نظری که معمولاً افق دور و آرمانی را ترسیم میکند، اما هیچگاه با نگاه انتزاعی به جنگ نپرداخته است. شاید به همین دلیل است که در میان آثار نظریهپردازانهای همچون اثر نشان، پویۀ پایداری، تاریخنگری و تاریخنگاری جنگ ایران و عراق، کتابهایی واقعگرایانه و روایی همچون نامههای فهیمه و حرمان هور دیده میشود. این کتابها به هر صاحب اندیشهای گوشزد میکنند که جنگ را امثال فهیمه بابائیانپور و علیرضا احدی معنا کردند و اساس مطالعات فرهنگی و پژوهشی جنگ، شناخت «انسان جنگ» و یافتن نسبت او با این پدیدۀ تاریخی و اجتماعی است.
اهتمام کمری برای جمعآوری نامههای فهیمه بابائیانپور، بیانگر شناخت موضوعات عینی و درعینحال عمیق توسط این معمار فرهنگی است. نامههای فهیمه اولینبار بههمت مادر مرحوم فهیمه بابائیانپور در روزنامۀ جمهوری اسلامی چاپ شد. علیرضا کمری با علم به اهمیت این نامهها، درصدد جمعآوری آنها برآمد و در سال ۱۳۶۹، برای اولینبار مجموعه نامهها را در کتابی با همین عنوان منتشر کرد.
در بخش نامهها که در حقیقت، موضوع و محتوای اصلی این کتاب است، نخست نامههای فهیمه به همسرش، غلامرضا صادقزاده، و سپس نامههای غلامرضا به او آمده است. پس از شهادت غلامرضا و ازدواج فهیمه با علیرضا، برادر غلامرضا، و عزیمت او به جنگ، فهیمه نامههایی به او نوشته است که در کتاب دیده میشود. در زمان جنگ بسیاری از زوجهای جوان برای هم نامهنگاری میکردند؛ اما نامههای فهیمه بیش از یک نامۀ ساده است: او در این نامهها به بیان نکات معرفتی و عارفانه پرداخته است.
در بخشی از این نامهها میخوانیم:
غلامرضای من، صادق و خالص عزیز من، بدان این یگانههمسرت، آنکه بهخاطر رضای خدا، رضا را انتخاب کرد، میخواهد که تو به آن راه خدا بروی، پیروزی را تکتیرها و رگبارهای شما، خون دوستان شما، خاک گلگون سرزمینتان بشارت میدهد و شما پیروزید، چه بکشید و چه کشته شوید. میدانم حتی اگر در این راه به آرزویت که شهادت است نرسی، تو خالص شدی و تو در گروه صالحین قرار گرفتی و این دیگر با خداست؛ خدایی که همیشه از او میخواهم تو آنگونه شوی که او میخواهد.
فهیمه، همسرت، آنکه میخواهد با شما در کنارتان بهسوی مقصودتان رَوَد.
از نگاه علیرضا کمری، این نامهها در منظومۀ ادبیات جنگ بهلحاظ موضوع و مضمون و درونمایۀ عاطفی، درخور اعتنا و محل توجه است. نامههای فهیمه از آثار پرمخاطب در حوزۀ دفاع مقدس است. در این کتاب، سبک زندگی زوجهای جوان و انقلابی دهۀ 60 و نقش اثرگذار بانوان در جنگ، در قالبی خواندنی و پرکشش ترسیم شده است.
کتاب حرمان هور نیز همچون کتاب نامههای فهیمه دارای مضامین اشراقی و عارفانه دربارۀ جنگ است. علیرضا کمری با جمعآوری 93 قطعه از یادداشتها و دستنوشتههای احمدرضا احدی، دانشجوی سال دوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، و با ترتیبدادن و تدوین آنها به معرفی یکی از شهدای شاخص جنگ پرداخته است؛ رزمندهای غیرقابل تکرار که جنگ را از زاویۀ یک عارف دلباخته و عاشق بیان میکند.
استاد کمری دربارۀ این کتاب چنین گفته است:
حرمان هور اثری است که زمان کهنهاش نمیکند و حیات و تپندگیاش را نمیگیرد. نمیدانم و شاید میدانم که چرا حرمان هور مرا بهیاد مثنوی مولانا جلالالدین میاندازد. حرمان هور نسخهای برابر عین اصل است. حرمان هور را نمیتوان کتابی ازجمله کتابهای جنگ و دفاع مقدس شمرد و خواند. او همان تکدرختی است که در ازدحام تنها، تنهاست. دانۀ برفی؛ مجنونی که شهید احمدرضا احدی توانسته است ترجمان حال مشهودات خود باشد، او سرّ سکوت و شکوه کوه و دشت و آسمان و ستاره را درک کرده است. او سلیمانوار با چیزهایی که هست و ما نمیبینیم، مکالمه و همنشینی داشته است. حرمان هور کتابی نیست که با خواندنش تمام شود؛ پایان او خود آغازی دیگر است. میتوانم بگویم شهید احدی نیز مانند شهید مرتضی آوینی، به جنگ نگاه اشراقی و خاصی دارد و ما در سراسر کتاب با صحنههای عینی روبهرو هستیم.
در بخشی از کتاب از زبان شهید احدی میخوانیم:
دیگر نمیخواهم زنده بمانم. من محتاج نیستشدنم. من محتاج توام خدایا. بگو ببارد باران که کویرِ شورهزار قلبم سالهاست که سترون مانده! من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم. خدایا، دیگر طاقت ماندن ندارم. بگذار این خشکزار وجودم، این مردهقلب من، دیگر نباشد! بگذار این دیدگان دیگر نبیند! بس است هرچه دیدهاند.
برخی از تألیفات اولیۀ استاد برای کارشناسان ادبیات جنگ، در مباحث نظری حکم محتوای آموزشی را دارد. کمری در کتاب یاد مانا و همچنین با یاد خاطره به مباحث نظری و اهمیت پژوهش در خاطرهنویسی جنگ پرداخته است. خوانش روان و سادۀ کتاب یاد مانا موجب شد که بسیاری از کارشناسان دفاع مقدس برای ارزیابی و داوری کتب، از انگارهها و معیارهای تعریفشده در این کتاب استفاده کنند.
کمری در مقدمۀ یاد مانا هدف از نگارش این کتاب را چنین بیان میکند:
سبب تدوین و قصد مؤلف از نشر مقالهها، علاوهبر اجابت خواست دوستان و علاقهمندان اهل نظر، مشخصساختن سیر و سابقۀ پژوهش در این مقوله و دراختیارنهادن آن بهطور یکجا برای مراجعهکنندگان بود. خصوصاً فقر و فقدان مباحث نظری در زمینۀ خاطرهنویسیِ جنگ، لزوم انجام این مهم را مضاعف نمود. بهرغم تأثیر بیسابقه و شگفت انقلاب و جنگ در جهت اعتلا و رونق ادبیات خاطرهنویسی در ایران، اهمیت و ضرورت تحقیق در این موضوع مغفول واقع شده و معالاصف پژوهشهای انجامیافته و کمشمار چند سال اخیر در این باب در دسترس قرار نگرفته است.
استاد در جلسۀ نقد کتاب با یاد خاطره نیز دربارۀ انگیزۀ خود برای ورود به عرصۀ پژوهش چنین میگوید:
طبیعتاً هیچ مسئلهای برای کسی که اهل تحقیق است، بدون ریشه و پیشزمینه نیست. اینکه چرا من به حوزۀ خاطرهپژوهی و تحقیق در زمینۀ چیستی خاطره علاقهمند شدم، به سیچهل سال پیش و زمانی برمیگردد که دانشآموز بودم و کتابهای خاطرات اعتمادالسلطنه و خاطرات مهدیقلیخان هدایت و غیره را مطالعه میکردم و همیشه برایم جای سؤال بود که چه مسئلهای در این کتابها هست که درموردش صحبت نشده است. بعد از وقوع انقلاب اسلامی و در ادامۀ جنگ تحمیلی احساس کردم که اینها رخدادهای تاریخی هستند. در همین دوران، با اولین خاطرهنگاریها در زمینۀ جنگ برخورد کردم و اولین مقالۀ خودم را دربارۀ «چیستی خاطرهها» نوشتم.
میتوان ادعا کرد که مطالعۀ آثار و تألیفات علیرضا کمری در حوزۀ پژوهش و خاطرهنگاری جنگ، ذهن محققان و پدیدآوران و کارشناسان را فعال و پویا میکند و مسیر تحقیق را برایشان هموار میسازد. آنان که با خُلق و منش استاد کمری آشنایند، نیک میدانند که ایشان سخت اهل ایجاز است و کنایه و استعاره، و در گزینش واژگان و الفاظ وسواس دارد. وجود همین خصلت در کنار محاسنی که دارد، اما سبب شده است بسیاری از دقت نظرها و نکات ظریف و حساسی که در سخنان و مکتوبات ایشان مستترند، از فهم و نظر مخاطب مکتوم و پنهان بمانند و همۀ حرف چنان که بایسته است، درک نشود.
ادبیات استاد ادبیات فاخری است؛ بهگونهایکه حساسیت بسیاری در متنها بهخرج میدهد و بهتعبیر بعضی دوستان، تنها متنی که استاد میپسندد، تاریخ بیهقی است! خواندن برخی آثار استاد بهدلیل داشتن زبان سخت علمی و استفاده از واژگانِ قدری نامتعارف که محصول و تولید نگاه باریکبین ایشان است، گاه ساده و هموار نیست؛ لذا برای فهم بهتر مقصود و معنای کلام ایشان، نیازمند خواندن چندباره و تمرکز بر معناست. اما از قدیم گفتهاند: «هرکه طاووس خواهد، جور هندوستان کشد.» علاقهمندان به آثار استاد بهخوبی دانستهاند که فراگرفتن و آموختن، بیتعب و رنج حاصل نمیشود و تلاش برای دانستن، موجب تنیدهشدن از پیلۀ جهل است.
اما فارغ از زبان خاصی که هر اندیشهورزی برای انتقال دانش خود دارد، شاید اصرار ایشان در مکتومکردن برخی معانی بهدلیل وجود نظرات فراگیر و عامی است که ذهن مخاطبان را پر کرده و جابهجاکردن درست و غلط آنها بهیکباره برای ذهنی که هنوز آمادگی درک معنای جدید را ندارد، نوعی ویرانشدن همۀ داشتههای اوست. بهزعم نگارنده، استاد سخن را در لفافۀ معانی میپیچد تا فقط اهلش که طالب واقعی حقیقت است، آن را دریابد و از این کشف، لذتی دوچندان نصیبش شود.
بررسی تألیفات علیرضا کمری نشان میدهد که هرگاه ایشان در مقام پاسخ قرار گرفته است و کتابشان برگرفته از گفتوگو و پرسشوپاسخ بوده است، بسیاری از دقایق مکتوم و مغفول در قالب پرسشها و پاسخها رمزگشایی شده و برخی حرفها و دغدغهها مجال تبیین و توضیح بیشتر پیدا کردهاند. در این میان میتوان به کتاب پرسمان یاد اشاره کرد. این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه مباحثی است که بهشیوۀ پرسشوپاسخ حضوری راجعبه پارهای مسائل با موضوع خاطرهپژوهی، بهخصوص خاطرهنگاری و خاطرهنویسی جنگ / دفاع مقدس فراهم شده است. حاصل پانزده جلسه گفتوگوی ناظر به نیاز مخاطب پژوهشگر در کل کشور، کتابی است که بسیار روشن و شفاف به مباحث ریز و کلان در حوزۀ خاطرهنگاری پرداخته است و همچون یک کتاب آموزشی به نیاز نویسنده و پژوهشگر پاسخ میدهد.
سنت سختگویی استاد در این کتاب و آثاری از این دست شکسته است و گنجینهای موضوعی را گرد آورده که حتی خواندن آن بهشکل روزنامهای و منقطع هم به دانش مخاطب میافزاید؛ زیرا کتاب پر است از جملات قصار و عباراتی که دارای معنایی مستقل و مهم هستند و دانستن آنها برای انجام یک کار پژوهشی و تألیفی در حوزۀ جنگ لازم است.
روش پرسشوپاسخ و گفتوگو، همان سخن اول این مقال است: تا بزرگان هستند و حضور دارند، باید پای درسشان نشست و کسب علم کرد و قدر دانست و قدر نهاد. بهرهگیری از این روش، بهویژه درخصوص اساتیدی که برای شنیدن پرسش آغوش باز میکنند، ضروریتر است. سخاوت علمی کمری و انتقال بیدریغ دانش و تجربه به محققان، نقش ایشان را در حوزۀ مطالعات جنگ شاخص کرده است؛ ازجمله اینکه در کنار همۀ فعالیتهای پژوهشی که ساعات روزشان را پر میکند، وقت مستفیدی را برای پاسخگویی به مراجعهکنندگان در نظر گرفته است؛ حالآنکه بسیاری از اساتید پس از رسیدن به سرمنزل رشتۀ تخصصی خود و احساس استغنای علمی، گاه بهطور طبیعی و گاه بهشکل آگاهانه از بدنۀ جامعه جدا میشوند و در انزوا و پستوی خلوت به تحقیق میپردازند. علاوهبراین دیده میشود برخی مراکز پژوهشی ارتباط مستقیمی با محققان ندارند و پاسخگویی به پرسش و نیاز آنان را جزو وظایف خود نمیدانند؛ بااینحال درِ واحد پژوهش حوزۀ هنری همواره به روی پرسشگران جنگ، از علاقهمندان مبتدی گرفته تا پژوهشگران دانشگاهی و غیردانشگاهی داخل و خارج کشور باز است.
صبر و حوصلۀ استاد در پاسخدهی به پرسشهای مراجعان حتی با وجود فاصلۀ علمی با آنان، تلاش برای توانمندسازی پرسشگران، ارائۀ ایده و روش به نمایندگان مراکز و متولیان همایشهای علمی، نظارت بر تدوین و نگارش پژوهشهای جنگ اعم از پایاننامههای دانشجویی و مقالات مستقل، تنها بخشی از تلاشهای ایشان در طی سالهای اخیر است. انتخاب و استمرار چنین روشی که پایبندی به آن برای شخصیت پرمشغلهای چون علیرضا کمری کار سادهای نیست و عرف جامعه نیز بر این منوال پیش نرفته است، از نگاه خاص و آگاهانۀ ایشان به موضوع حکایت میکند. چنین بهنظر میرسد که استاد ریشۀ خلأ تئوریک موجود در ادبیات جنگ را وجود مشکلات موجود در مباحث پژوهشی جنگ دانسته و چارۀ اصلی تحول و تکامل فعالیتهای تحقیقاتی را در اهتمام جدی مجموعهها و محققان به اندیشهورزی و تفکر میداند. این موضوع بهنظر، ساده و شدنی اما درواقع دشوار و کمی دیریاب است.
کمری در کنار تألیفات اثرگذار، با تعامل و همسخنی با اهل تحقیق، بهنوعی موجبات هماندیشی و فعالسازی اذهان را فراهم میکند؛ تاآنجاکه مخاطب بهلحاظ فکری به سمتوسویی میرود که در مقابل هر مفهومی، علامت پرسشی قرار میدهد و میل به اندیشیدنِ باهدف و نتیجهبخش در وجودش نهادینه میشود: اندیشه در مفاهیم سخت و پیچیده و حتی در امور بدیهی.
اشخاصی همچون علیرضا کمری، به انتظار ایجاد فرصت یا هموارسازی فرهنگی برای پیشبرد اهداف نمینشینند. آموزش نیروی انسانی از مسائل مهمی است که روند پژوهش به آن نیازمند است و بسیاری از چالشهای موجود بهدلیل فقدان انتقال منسجم و مستمر دانش به نسلهای بعد است. ایشان با روشنگری و آگاهیبخشی، زمینۀ نشر آثار ماندگار پژوهشی در ادبیات پایداری را فراهم ساخته است. دقت خاص کمری به حوزۀ معرفتشناسی و پژوهش، ادبیات جنگ را از قضایای تکراری رها میکند و بهسوی تفقّه و اجتهاد رهنمون میسازد.
محققان و نویسندگان با مطالعۀ آثار کمری و طرح پرسشهای کاربردی از ایشان، میتوانند مقوم و مکمل مباحث نظری در حوزۀ عمل باشند و در راستای تلاشهای بیوقفۀ ایشان در سالهای اخیر، نقشی در پیوند مباحث نظری و عملیاتی جنگ / دفاع مقدس ایفا کنند.
امید است که عمر استاد علیرضا کمری طولانی و مستدام باشد و اندیشهورزان و دوستدارانش از سایهسار وجود پربرکتش همچنان بهرهمند گردند.
جا دارد از باب حسنختامِ این مقالۀ کوتاه، با استفاده از برخی منابع گفتوگومحور، همچون کتاب پرسمان یاد، مجلۀ هابیل و... سیری کوتاه در اهمیت پژوهش از منظر استاد داشته باشیم.
پژوهش زاییدۀ سؤال است.
غایت و قصد از پژوهش، شناخت است. شناخت، مبتنی بر پرسش و مقوم آن است.
پژوهش بهمعنای بازجست و مطالعه، یک مطالعۀ دقیق، روشمند و متکی بر روش و قاعده است و ممکن است به طرح سؤالی بینجامد که خودِ طرح سؤال مهمتر از پاسخ است؛ چون سؤال از علم برمیخیزد. ذهن فعال و کنشگر است که سؤال دارد.
مشکل اصلی پژوهش و منتهیالعلل اصلی، فقدان و فقر تفکر در جامعه است.
کار پژوهش، یک کار فردی و منفعل نیست؛ بلکه حرکتی نظاممند و جمعی است.
پژوهش یک جریان اندیشهای نظاممند و پیگیر و مستمر است. چیزی که مخل پژوهش است، عدم استمرار است. از دیگر مشکلات این حوزه، انقطاعهای مکرر و بیتداومی و پراکندگی است.
پژوهش نیازمند قبول خطر و سرمایهگذاری است و جز به دانش و آموزش، شدنی نیست. باید داشتهها و خواندههایمان را بپالاییم، بپیراییم و بیفزاییم. این جزء حلقههای مفقوده است.
پژوهش ناب با روشمندی و خردگرایی و آزادی امکانپذیر است و مصلحتبردار نیست.
قیدوبند ملاحظات و محذورات و مصلحتها، پژوهش را ممکن است به شبهپژوهش تبدیل کند.
پرسش و پاسخ و سؤالمحورشدن، در دیالوگ، در مواجهه و در شنیدن سخنان دیگرانی که مثل ما فکر نمیکنند، امکانپذیر میشود. در مجموعههای بستهای و پیلهای سؤال شکل نمیگیرد.
گرانیگاه پرسش و پژوهش، پرسش و مطالعات دانشگاهها و فضاهای مطالعاتی و تحقیقاتیِ مجموعههای مطالعاتی است.
ما ناگزیریم رویکرد تحلیل و تبیین انتقادی را در تولید متون مورد توجه قرار دهیم تا بتوانیم اندیشیده و سنجیده پیش برویم. بهجای آنکه مقهور و ممنون کسانی که صرفاً از کارمان تمجید و تعریف میکنند باشیم، ببینیم اشکال کارمان کجاست!
دانش و معرفت نیازمند ایثار است. اگر دانشوران میخواستند عافیتطلبی پیشه کنند، به جایی نمیرسیدند. کار علمی کار خطرخیزی است. اصلاً سؤال خطرناک است. سؤال یعنی تکاندادن شخص در خواب.
بحث از کلیت فرایند جنگ را مبنائاً میتوان از مسائل هستیشناسی و معرفتشناسی آغاز کرد و به روششناسی رسید.
جنگ رخدادی نیست که در یک بُعد و مسئله و موضوع خلاصه شود. مطالعۀ جنگ به همۀ رشتههای دانش مربوط میشود. برای جامعهشناس، روابط انسانها و تعامل آنها در جنگ، برای مهندس راه و ساختمان، سازهها و پلها و جادهها و قرار گاهها و سنگرها محل توجه است. برای یک نظامی، تاکتیکهای نبرد مهم است. پس جنگ از جمیع جهات یک کل کلان است که در تمامی رشتههای دانش، قابلیت بحث و بررسی دارد. منتها وقتی از بحث پژوهش جنگ صحبت میکنیم، کاری به مسائل صرفاً فنی و مهندسی جنگ نداریم، کاری با پزشکی جنگ نداریم؛ اگرچه اجمالاً میدانیم که در نسبت جنگ با صنعت و جنگ با پزشکی مسائل و نکات ارزندهای وجود دارد. برای ما که کار و تحصیلات و تجربیات و مسائلمان ذیل علوم انسانی قرار میگیرد، بایستی درنگ کنیم و ببینیم چه نسبتی میان جنگ و راهبردها و رویکردها و دانشهایی که ذیل علوم انسانی قرار میگیرد برقرار میشود. این رخداد یک میدان آزمایشگاهی برای علوم انسانی است. با تمام مسائل ریز و درشتی که در آن اتفاق افتاده که اگر اجتهادی به آن نگاه شود، میتواند در مبانی و مبادی علوم انسانی تحولات جدی ایجاد کند. چون حوادث بزرگ اجتماعیفرهنگیتاریخی نظیر جنگ، تأثیرات فراوانی در جریان جهشهای علمی میگذارند.
کسی که موضوعی را مطرح میکند، نمیتواند یکطرفه حرف خودش را بزند و به سؤالات احتمالی مربوط به آن بیاعتنا باشد. این بیسؤالبودن و بیموضعبودن و بیموضوعبودن بهخاطر این است که کسانی که از جنگ سخن گفتهاند، غالباً در جادهای یکطرفه حرکت کردهاند، فقط گفتهاند و فقط نوشتهاند، فقط منتشر کردهاند؛ اما ارتباط نگرفتهاند. در جای خود بودن، مشتغل به کار خود شدن، بیآنکه شما بدانید برای چه کسی دارید صحبت میکنید، موجب میشود که شما مخاطبتان را نشناسید و با واقعیت موجود آشنایی پیدا نکنید و تاب مواجهه نداشته باشید.
مسائل و موضوعات جنگ تا زمانی که با نهادهای آموزشی علمیپژوهشی و دانشگاهی همراه و همجای نشوند، بالندگی و سرایت علمی پیدا نخواهند کرد.
من پژوهش را اصل میدانم، حتی برای کارهای خلاق، و قائل به این هستم که حتی کارهای خلاق در زمینۀ جنگ، مثل داستان و شعر و فیلم و سینما اگر ابتنای پژوهشی نداشته باشند، به سرانجام نمیرسند و کارهای بیرگوریشه و بلاتکلیفاند.
منابع:
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ بیهقی، بهتصحیح علیاکبر فیاض، تهران: نشر علم، ۱۳۷۴.
حسام مظاهری، محسن، «پژوهش جنگ ایران و عراق»، مجلۀ هابیل، ش5، تهران، 1387.
رامهرمزی، معصومه، «تفکر؛ نقطۀ آغاز پژوهش»، مجلۀ هابیل، ش5، تهران، ۱۳۸۷.
روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه، مقدمۀ ایرج افشار، تهران: امیر کبیر، ۱۳۴۵.
کمری، علیرضا، پرسمان یاد، تهران: نشر صریر، 1394.
کمری، علیرضا (بهکوشش)، نامههای فهیمه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزۀ هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، ۱۳۶۹.
کمری، علیرضا (بهکوشش)، حرمان هور، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷.
کمری، علیرضا، یاد مانا، تهران: سورهمهر، وابسته به حوزۀ هنری دفتر ادبیات و هنر مقاومت، ۱۳۸۱.
کمری، علیرضا، با یاد خاطره، تهران: سورهمهر، ۱۳۸۳.
هدایت، مهدیقلیخان، خاطرات و خطرات، تهران: زوار، ۱۳۶۳.
نظر شما