طیب حسینی گفت: برخی از دانشمندان بزرگ و مفسران مهمترین عامل انحرافِ بسیاری از فرقههای اسلامی را ضعف آنها در علوم ادبی دانستهاند چراکه وقتی در مقام تفسیر قرآن برآمدهاند از قرآن، معانی نادرستی برداشت کردهاند و همین موضوع منجر به انحراف آنها شده است، بنابراین نه تنها به علوم ادبی برای تفسیر قرآن نیاز داریم بلکه آگاهی ما باید عمیق و گسترده باشد چراکه آگاهی اندک از عدم آگاهی خطرناکتر است.
او در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: قرآن به زبان عربی یعنی زبان قوم پیامبر(ص) که مخاطبان اولیه آن بودهاند نازل شده است و پیامبر عظیم الشأن هم قرآن را به زبان عربی به مخاطبان خود ابلاغ کرد بنابراین هر متن و کتابی را باید با ابزار خودِ آن زبان شرح و تفسیر کرد. وقتیکه سخن از علوم ادبی به میان میآید ما با ادبیات سر و کار داریم. مفهوم ادب، یکی از مباحث پیچیده در زبان عربی و همچنین فارسی است.
او با بیان اینکه قرآن مجید منزه از نظم و نثر است چراکه نه شعر است و نه همانند سخنان آدمیان به نثر است یادآور شد: زبان قرآن، یک زبان ادبی و خاص است و آهنگ خاص خود را دارد. قرآن کلامی بسیار شیرین، شیوا و تأثیرگذار است و این جذابیت قرآن مرهون همان ادبی بودن زبان آن است. وقتی زبان قرآن، ادبی شد بنابراین باید با علوم ادبی هم آن را فهمید. درباره علوم ادبی دیدگاه دانشمندان مختلف است که دیدگاه مشهور، علوم ادبی را دوازده علم معرفی کردهاند.
به گفته طیب حسینی، برخی از علما معتقدند شش علم شامل صرف، نحو، لغت، معانی، بیان و بدیع به کار تفسیر قرآن میآید و دیگر نیازی به علم عروض و قافیه و انشاء و ... نداریم. برخی علم صرف را نیز حذف کردهاند و پنج مورد دیگر را لازم دانستهاند اما به نظر میرسد در میان علوم ادبی به تاریخ هم نیاز داریم چراکه در فهم و تفسیر قرآن بسیار مهم است. البته دانشمندان تأکید میکنند علوم بلاغت و تاریخ نقش مهمتری در تفسیر قرآن دارند.
این محقق با اشاره به اینکه برخی از دانشمندان بزرگ و مفسران مهمترین عامل انحرافِ بسیاری از فرقههای اسلامی را ضعف آنها در علوم ادبی دانستهاند افزود: چراکه وقتی در مقام تفسیر قرآن برآمدهاند از قرآن، معانی نادرستی برداشت کردهاند و همین موضوع منجر به انحراف آنها شده است، بنابراین نه تنها به علوم ادبی برای تفسیر قرآن نیاز داریم بلکه آگاهی ما باید عمیق و گسترده باشد چراکه آگاهی اندک از عدم آگاهی خطرناکتر است. وقتیکه تفاسیر قرآن را هم آسیبشناسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که مهمترین عامل اختلاف در همین اختلاف در علوم ادبی است.
او با اشاره به دانش لغت به عنوان نخستین دانش لازم برای تفسیر گفت: به تعبیر راغب اصفهانی این دانش، حکم آجر و خشت خام برای ساختن بنا دارد و ابتدا باید با معانی کلمات آشنا شویم. یکی از باورهایی که در میان طیفی از مسلمانان وجود دارد اعتقاد به جبر است. اینها از ظواهر برخی از آیات به جبر رسیدهاند اما ما شیعیان که پیرو مکتب امام جعفر صادق و اهل بیت(ع) هستیم و باور داریم تنها کسانیکه آگاه به همه معارف قرآن بودهاند فقط چهارده معصوم هستند معتقدیم هرکسی دیدگاهی غیر از اینها داشته باشد از دین حقیقی فاصله گرفته است و یکی از دلایل آن عدم آشنایی با معنای آیات و کلمات است.
طیب حسینی توضیح داد: برای مثال در قرآن کلمهای با عنوان «غَوا» وجود دارد که یک معنای آن گمراه کردن یا گمراه شدن است. درست است که یکی از معانی آن گمراه کردن است اما معانی دیگر هم دارد که یک مفسر باید در تفسیر قرآن همه معانی لغت را استخراج و بهترین را بر آیه شریفه حمل کند لذا به صورت دلبخواهی نمیتوانیم اولین معنایی که در کتاب لغت دیدیم مورد استفاده قرار دهیم.
او ادامه داد: نمونه دیگر کلمه «ذنب» است که در ابتدا به معنای گناه به ذهن میرسد. معنایی که در ذهن همه مسلمانان و عرب زبانان از ذنب وجود دارد گناه است، یعنی خداوند فتحی را نصیب پیامبر(ص) کرده تا به وسیله آن گناهان پیامبر را ببخشد اما مراد، ترکاولیهای پیامبر است یعنی کارهایی که بهتر بود پیامبر انجام ندهد اما انجام داده است که البته مراد دوران قبل از رسالت است چراکه همه مفسران شیعه و اهل سنت معتقدند پیامبر بعد از رسالت، هرگز مرتکب گناه یا ترک اولی نشدهاند اما درباره قبل از رسالت دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
طیب حسینی گفت: درباره «مَا تَأَخَّرَ» گفتهاند منظور گناهان آینده است اما در اینجا دو مشکل وجود دارد. اول اینکه اگر ذنب را به معنای ترک اولی در نظر بگیریم چه ارتباطی میان فتح مکه و بخشیدن ترک اولی وجود دارد؟ و دوم اینکه گرچه پیامبر اسلام مصون از گناه و معصوم هستند اما سبک و روش خداوند در قرآن این است که هرگز کسی را نسبت به آینده اطمینان نمیدهد و در این زمینه هم شاید بین پیامبر و غیر پیامبر تفاوتی نباشد چون بسیاری از خطابات قرآن برای پیامبر و غیر پیامبر قابل تأویل است. خوشبختانه برای اولین بار علامه طباطبایی با تأمل و تحقیقی که در این دو کلمه داشتند معنای متفاوتی ارائه دادند که دیدگاه ما نسبت به این آیه عوض شده و به آرامش میرسیم.
نظر شما