دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۴
روح اثر باعث ماندگاری آن می‌شود

زهره شریعتی منتقد ادبی با اشاره به اینکه روح اثر در ماندگاری آن اهمیت دارد، گفت: زمانی که روح به اثری دمیده می‌شود آن اثر ماندگار خواهد بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، مراسم گرامیداشت روز مادر و بررسی کتاب «تب ناتمام» با حضور شهلا منزوی، مادر شهید دخانچی، زهرا حسینی مهرآبادی، نویسنده کتاب، زهره شریعتی، منتقد اثر و جمعی از کتابداران کتابخانه‌های عمومی استان قم در سالن غدیر اداره کل کتابخانه‌های عمومی برگزار شد.

در ابتدای نشست، زهرا حسینی مهرآبادی نویسنده کتاب با اشاره به شکل‌گیری نوشتن کتاب در ذهن خود گفت: جرقه اصلی کتاب از سال 79 و زمانی که من اولین بار شهید دخانچی را در یک برنامه تلویزیونی دیدم در ذهن من زده شد و سوالات زیادی در مورد شرایط زندگی این شهید و آرامش مثال زدنی که در چهره وی احساس می‌کردم شکل گرفت.

وی ادامه داد: این نکته برای من جذاب بود که چنین شخصی با این شرایط چگونه به این آرامش رسیده است.

نویسنده کتاب «تب ناتمام» بیان کرد: بعد از شهادت شهید دخانچی خیلی منتظر بودم که کتابی در مورد ایشان منتشر شود، چرا که به نظر من زندگی بسیار جالبی داشت؛ هرچند که یک مجموعه خاطرات از ایشان منتشر شد اما یک روایت مادرانه و همسرانه از زندگی وی نوشته نشده‌بود که در نهایت تصمیم به این کار گرفتم.

وی در پاسخ به سوالی پیرامون مدت زمان نوشتن کتاب اضافه کرد: از سال 97 مصاحبه‌های من با مادر شهید شروع شد و ایشان با صبر و حوصله مثال زدنی به سوال‌های من پاسخ دادند. ضمن اینکه نوشتن کتاب هم تقریبا 2 سال زمان برد چرا که برای من بسیار مهم بود این کتاب با کیفیت خوبی منتشر شود.

در ادامه این نشست، زهره شریعتی منتقد برنامه با اشاره به اینکه روح اثر در ماندگاری آن اهمیت دارد، گفت: هیچ‌وقت فقط فرم جذابیت ندارد و اگر هم داشته باشد مدت اثرش کوتاه خواهد بود، اما زمانی که روح به اثری دمیده می‌شود آن اثر ماندگار خواهد بود؛ این کار هم از آن جهت ماندگار است که روح دارد و این روح توسط نویسنده و مادر شهید سرکار خانم منزوی به اثر دمیده شده است.
 

شریعتی تاکید کرد: با توجه به اینکه خودم تجربه کار مصاحبه در نگارش این نوع کتاب‌ها را داشته‌ام می‌توانم درک کنم که چقدر کار سختی بوده چرا که هم برای مصاحبه شونده سخت است در مورد رنج‌های عظیمی که در زندگی کشیده است صحبت کند و هم برای نویسنده که بتواند احساساتش را کنترل کند. از این جهت ایجاد ارتباط بین نویسنده و راوی کار زمان‌بری است.

در بخش دیگری از این برنامه راضیه جبه‌داری، شاعر مهمان این نشست در مورد کتاب گفت: من کتاب را خواندم و روز‌ها با آن خندیدم و گریه کردم . وی در ادامه شعری را که بر اساس این کتاب سروده بود، خواند و آن را به مادر شهید تقدیم کرد.

رژه می‌رفت پیش چشمانت 
خاطرات نگفته‌ات مادام 
بغض، پیچیده بود توی گلوت 
بعد از امضای برگه‌ی اعزام 
 
رفت با عشق! رفت با لبخند 
لحن آرامی و دل قرصی 
پسرت را همیشه بدرقه کرد 
کاسه‌ی آب و آیه‌الکرسی 
 
شانه‌های درخت هم خم شد 
زیر اخبار تلخ آخر سال 
آن زمستانِ بی‌بهار چه بود؟  
آن زمستان بد! زبانم لال 
 
پسر نوجوان خوش پوشت 
با حیا و نجیب و خوش اخلاق 
چه سرش آمده؟ نفهمیدند 
سال‌ها زل زده به سقف اتاق 
 
سال‌ها روز و شب کنارش باش 
در تب و لرزهای پر تب و تاب 
ناخنش را بگیر با دقت 
صورتش را بشور با آداب 
 
میوه‌ای پوست کن برای حسین 
قاچ کن در دهان او بگذار 
ذره ذره جوانی‌ات را خورد 
ناله‌های مدام پرتکرار 
 
هیجده سال آزگار چطور 
پای تختش دوام آوردی 
زخم بستر چه بر سرت آورد؟ 
چه کشیدی کنار هر دردی؟  
 
من همیشه به خویش می‌گفتم 
مادری لذت جهان من است 
تو از امروز قهرمان منی 
مادری رسم قهرمان من است

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها