زارع، نویسنده کتاب «نبودن» بیان کرد: برخی کلماتی که بهکار میبریم، مربوط به هزاران سال پیش است. یکی از سوالاتی که در کتاب مطرح میشود این است که من پای مصنوعی دارم آیا باید بگوییم این پا را پوشیدم؟ چرا ما برای وضعیت جدید فعل و کلمه جدید نداریم؟
شکلگیری و انتشار این رمان با همراهی دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری اتفاق افتاده است، موضوعی که ابتدا ناطق دربارهاش به ارائه توضیحاتی پرداخته و گفت: یک کارگاه تعاملی با حضور نویسندگان منتخب استانی برگزار کرده و از انها خواستیم طرحهای خود را برای نگارش رمان ارائه کنند. در همین کارگاه هم روی طرح رمانها بحث کردیم و پس از آن نویسندگان حاضر مشغول نوشتن شدند. از آن جمع هشت نفره کارگاه پنج رمان بیرون آمد که «نبودن» یکی از آنهاست که نسخه کاملش خیلی زود به دست ما رسید و حالا هم منتشر شده است.
ناطق ادامه داد: خوشبختانه این اثر جزء کارهایی بود که به بازنویسی نیاز پیدا نکرد و همین اتفاق روند کار را تسریع کرد. من قلم مهدی و برخی از نویسندگان جوان را دوست دارم و اغلب اولین نفری هستم که این داستانها را میخوانم و لذت میبرم.
مدیر دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری درباره ساختار«نبودن» هم گفت: نویسنده در این کتاب به یک راوی عریان نزدیک شده است، گویی بهنوعی درباره زندگی خود و دیگران از دریچه دغدغههای شخصیاش حرف میزند و ما را شریک روایتی از عشق میکند که انگار کمی با آن آشناست. او به آدمهای رمانش نزدیک شده و واگویههایشان را برای ما نقل میکند، واگویههایی که به ما در درک و شناخت بهتر و بیشتر شخصیتها کمک کرده و ما را به شناخت کاملتری از فضایی که هر کداممان به شکلی تجربهاش کردهایم، میرساند.
زارع، نویسنده کتاب بعد از قدردانی از ناطق برای توجه به نویسندههای استانی، به بیان دغدغههای اصلیاش برای نوشتن این کتاب پرداخته و اظهار کرد: «نبودن» دغدغه اصلی، اساسی و ذهنیام بود. ما به بعضی از مفاهیم بهدرستی نپرداختهایم و من اثری درباره آنها نمیبینم. مدتهاست واژه تازه درست نکردهایم و برخی کلماتی که به کار میبریم مربوط به هزاران سال پیش است. یکی از سوالاتی که در کتاب مطرح میشود این است که من پای مصنوعی دارم آیا باید بگوییم این پا را پوشیدم؟ این پا را پا کردم؟ چرا ما برای وضعیت جدید فعل و کلمه جدید نداریم؟ مگر ما انسان نیستیم و قرار نیست که کلمه جدید بسازیم؟ این موضوع دغدغه ذهنی من بود و رمانم را براساس آن نوشتم تا نشان دهم دلایل و بهانههای فرهنگیای که درباره این امر میآوریم بهانههایی واهی بیش نیستند و واقعیت ندارند.
در این رمان نویسنده بهدنبال طرح سوال و پاسخ دادن به آن است یا صرفا به مورد اول اکتفا کرده و ما را با سوالی که طرح کرده، تنها میگذارد؟ زارع دراینباره گفت: اولین گام حل مسئله، پذیرش آن است. ما هنوز نپذیرفتیم که زبانمان الکن است. از سوی دیگر هر فرآیندی با سوال آغاز میشود و کوشش برای یافتن پاسخ در حل این مشکل کمک میکند. من در این کار کلمه جدیدی درست نکردم ولی شخصیت داستان در موقعیت زیستی خود راهحل جدیدی ارائه داد. راوی برای دیدگاه درباره عشق راهحل جدید پیدا میکند ولی کلمه جدید نمیسازد یا درمورد مسائل دیگر هم اوضاع به همین ترتیب پیش میرود.
زارع همچنین درباره مابهازای بیرونی شخصیتها تأکید کرد: مسائل و اتفاقات مابهازای بیرونی داشته اما در خلق آنها شخص مشخصی را مدنظر قرار ندادهام. او با تأکید بر اینکه که بستر داستان دفاع مقدسی نیست، گفت: بستر «نبودن» جامعه امروزی و زمان حال است اما در این بین چرایی و چیستی شخصیتها تحت تأثیر دفاع مقدس قرار دارد. بستر ماجرا سالهایی است که داعش دارد تاختوتاز میکند و به آدمکشی میپردازد و تصاویر سر بریدن را به نمایش میگذارد و رزمندهای که در جنگ اتفاقاتی برای او رخ داده است. ذهن انسان سالم در زمان حال زندگی میکند و نگران آینده است.
اسماعیلی، سردبیر «صبحنو» هم درباره «نبودن» خطاب به زارع گفت: واژهگزینیهای مهندسیشده، بهجا و مناسبی در کتاب دیدم که باعث شد این رونمایی برای ما جذابتر هم شود. این پنجمین رمان شماست و به نظر میرسد در این دوره برای تمرکز روی نوشتن با توجه به شرایط اجتماعی دوره بسیار سختی است تا بتوان یک رمان را به سرانجام رساند.
او درباره شکلگیری شخصیتها خطاب زارع گفت: به نظرم شما با شخصیتی که بیرون از داستان شکل گرفته و کامل شده وارد داستان شدهاید که ممکن است مخاطب گاهی با او ارتباط کامل برقرار نکند، همچنین تعداد پرشهای زمانی در داستان بسیار است و این موضوع کار مخاطب و نویسنده را سخت میکند.
زارع در ادامه توضیح داد: این شخصیت ۳۵سال پیش شکل گرفته ولی حین داستان دچار تحول میشود. این تحول ساخت اولیهرا در هم میریزد و به ساخت جدیدی از شخصیت میرسد.
ناطق در پایان این مراسم بیان کرد: درباره کتاب آقای زارع باید بگویم که جغرافیای استانی و محلی که در ذهن او شکلگرفته به یک جغرافیای ملی تبدیل شده و آن را در ذهن مخاطب قالب میسازد. این امتیاز اثر ایشان است. تجربه زیستی او در اثر غالب شده است. نویسندگان خطه سمنان بهتازگی بسیاری از فولکلوریک و جغرافیای استانی خود را با مخاطب به اشتراک میگذارند که این نقطه قوت داستانهای آنهاست.
نظر شما