عشایر، این مردمان پرتلاش، نقش مهمی در چرخه اقتصادی کشور دارند. آنها با سختکوشی و تلاش خود برای تامین نیازهای جامعه در بخش فرآودههای دامی همواره میکوشند. کمتر کسی میداند که این تولیدات دامی که در سطح کشور نیازهای مردم را تامین میکند، با چه رنج و مشقتی توسط عشایر به دست میآید. در این میان و با تحمل این همه رنج و مشقت، تحصیل، کسب علم، مطالعه و پژوهش همواره سختیهای خاص خود را دارد.
خبرنگار ایبنا پس از طی حدود 400 کیلومتر مسافت در کویر خارتوران که از آن به آفریقای ایران یاد میشود، سراغ یکی از عشایری رفت که علاوه بر دامداری و کشاورزی، اهل قلم نیز هست. «رضا صالحی» که مولف چندین عنوان کتاب با موضوع زندگی عشایری و ایلات است، چندی پیش تازهترین کتاب خود با عنوان «ایل ما خواهد درخشید» را ازسوی انتشارات «آوای چلچله» در شاهرود روانه بازار نشر کرد.
این کتاب، در واقع اثری است پژوهشی درباره ایل ابوالحسنی که یکی از ۶ ایل دارای شناسنامه ثبتی و از ایلات بنیانگذار اتحادیه ملی ایلات و طوایف کوچنده ایران محسوب میشود. «ایل ما خواهد درخشید» اولین کتابی است که در منطقه خارتوران و ایل ابوالحسنی در بخش بیارجمند به رشته تحریر درآمده است.
«صالحی بزرگ ایل طایفه صالح»، «پانصد سال رهبری ایل با تاب آوری و توسعه پایدار»، «شبهای مهتاب» و «خواهر و برادری که یکدیگر را ندیدند»، عناوین برخی دیگر از کتابهای رضا صالحی است که در دست چاپ است. طرحهای پژوهشی این محقق حوزه ایلات با عناوین «دام سبک ایل ابوالحسنی» و «عبور از خشکسالی و قطرههای آبادی»، جوایز معتبر جهانی از جمله لوح تقدیر بنیاد فایرابند را کسب کرده است.
رضا صالحی که در حال حاضر ریاست شورای ایل ابوالحسنی را بر عهده دارد و نایب رئیس هیئت مدیره اتحادیه ملی ایلات و طوایف عشایر ایران است، با خبرنگار ایبنا درباره آثار تالیفی، کتابهای در دست چاپ و طرحهای پژوهشی خود و همچنین مسائل مبتلابه ایلات و عشایر کشور، به گفتوگو نشست که مشروح آن از نظر شما میگذرد.
صالحی در ابتدای این مصاحبه گفت: با همکاری کارشناسان موسسه سنستا طرحهای مختلفی را ارائه و اجرا کردم؛ از اوایل دهه ۱۳۵۰ تا اواخر دهه ۱۳۶۰ یعنی از دوران کودکی تا جوانیام منطقه و قلمروهای ایل ابوالحسنی بهارسالیهای معمولی داشت و آبدهی قنوات و چشمهسارها و چاهها نسبتاً مناسب بود. در آن زمان انتقال اخبار سینه به سینه، آثار آسیابهای آبی، زمینهای آبی و دیمی و وجود دام بالاتر از ۱۵۰ راس در بسیاری از خانوارها همه بیانگر بهارسالیهای قابل ملاحظه و پیدرپی و آبادیها در گذشتههای منطقه بود. با از بین رفتن این آثار و گفتهها و شنیدهها از قحطی سال ۱۳۱۰ و مخروبه و متروکه شدن آبادیهای حصارهای بالا و پایین کلاته رضاقلی، کلاته مری بالا و مهاجرت عدهای از اهالی این آبادیها به استان مازندران بهویژه شهرستانهای بهشهر، گرگان و علیآباد در دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ نتیجه بروز خشکسالی و عواقب آن در منطقه بود.
وی ادامه داد: این امور باعث شد در مرحله اول قبل از عزیمت به خدمت سربازی طرحی با عنوان «۱۰۰ سال آینده خاروتوران» که منطقه خوار و توران و قلمروهای ایل ابوالحسنی را شامل میشد، نوشتنم و به مراجع ذیربط در استان ارائه دادم؛ بعضی اقدامات هم انجام شد اما از سال ۱۳۶۰ به بعد با آغاز خشکسالیها و با توجه به اینکه قلمروهای ایل ابوالحسنی در شرقیترین نقطه مرزی استان سمنان در مجاورت با استانهای خراسان رضوی و خراسان جنوبی قرار دارد و از مناطق گرم و خشک کشور محسوب میشود و میزان بارندگی آن کم است و با آب و هوا و اقلیم مناطق شمالی استان سمنان از شمال شهرستان میامی تا شمال شهرستان آرادان که از بارش مناسبی برخوردار است، متفاوت میباشد، ما عشایر مناطق کویری در طبیعت و خشکسالی جانمان به لبمان میرسید؛ ولی کارشناسان مدیریت بحران استان سمنان میگفتند ایستگاههای بارانسنجی میانگین میزان باران استان را «بهارسالی» نشان میدهد و ما امسال در استان سمنان خشکسالی نداریم.
این محقق حوزه ایلات ادامه داد: درواقع ما که در قهر طبیعت و خشکسالی جانفشانی میکردیم، میسوختیم، میساختیم و تابآوری میکردیم، دقیقاً متوجه میشدیم که این کارشناسان کلاسیک با یک بازدید و دستگاههای پیشرفتهشان نمیتوانند حقیقت موضوع را تشخیص دهند اما اجداد و نیاکان ما که هزاران هزار سال با طبیعت و خشکسالی دست و پنجه نرم میکردند، در یک جمله کوتاه و ساده محلی چقدر زیبا بیان کردهاند آنها فاصله بین خشکسالی و بهار سال یا ترسالی را فاصله بین دو شاخ بز مثال زدهاند و گفتند «پایه بهار یک شاخ بز را میگیرد و شاخه دیگر بز را نه».
عضو صندوق شورای معیشت پایدار عشایر کوچروی ایران افزود: در رویش محلی ایل ابوالحسنی به رعد و برق و رگبارهای اواخر سال و بهاری «پایه» میگویند و «بهارسالی» برای مراتع بیشتر به بارانهای اسفند و اوایل فروردین بستگی دارد و معمولاً بارانهای ماههای آخر و اول هر سال به صورت پایه هست و این بارشها هرجا ببارد، بهار سال و جایی را که نگیرد خشکسالی میشود؛ گاهی اوقات ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ متر از یک منطقه را در بر میگیرد و بهارسالی میشود و 100 یا 1000 متر آن طرفتر را پایه نگرفته و خشکسالی میشود؛ این بود که فاصله خشکسالی تا بهار سالی را به فاصله دو شاخه بز مثال زدهاند؛ نه فاصله ابوالحسنی تا میامی یا شاهرود و سمنان یعنی فاصله ۳۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر.
گوش شنوایی برای درخواستهای عشایر ِقلمروهای ایل ابوالحسنی، پیدا نشد
وی اظهار کرد: در همان خشکسالیها ۱۰۰ متر آن طرفتر که جزو استان خراسان و یزد بود، رسما خشکسالی اعلام میشد اما با همه این اوضاع و با کمال تاسف برای گفتهها، نامهها و درخواستهایِ عشایرِ قلمروهایِ ایل ابوالحسنی گوش شنوایی پیدا نمیشد. در سال ۱۳۶۳ شمسی قلمروها تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفت و موجب شد تیره «محمدرضا» از طایفه «صالح» و تیره «میرزا موسی» از طایفه «خدابخش» از ایل ابوالحسنی برای نجات از خشکسالی به استان خراسان رضوی منطقه جوین و فرقه سنگ کوچ کنند. من در آن سال در شهرستان ماکو در آذربایجان غربی مشغول خدمت سربازی بودم. آن زمان، تلفن همراه نبود، حتی تلفن ثابت هم کم بود و خبرها از طریق نامه مبادله میشد. نامههایی که برایم ارسال میشد خبرهای ناخوشایندی از وضعیت ناسازگاری منطقه و گیاهان محل با دامها و تلفات زیاد داشت تا حدی که در نامهها آمده بود که از هر ۳۰۰ راس دام ۱۳۰ راس مانده و بقیه تلف شدند. وقوع خسارات و تلفات دامی برای عشایر طبیعی است در این مراحل و مسائل تابآوری عشایر همیشه زبانزد بوده و هست اما روزی که خبر به من رسید «...خسرو در سر چادر بدحال شده است، از شهر ماشین آوردیم و حرکتش دادیم برای نزدیکترین درمانگاه اما در بین راه درگذشت و به بیمارستان نرسید...» این خبر من را درگیر کرد از این رو با خودم عهد کردم که هر طور شده و در حدی که در توان دارم، طرحی را پیریزی و طراحی کنم که در کمک و نجات عشایر و جوامع بومی ایران موثر و مفید باشد.
پیامدهای سوء برخی طرحهای عشایری بیشتر از سود آنها است
صالحی یادآور شد: طراحی و ارائه طرحی که برای پاسخگویی و جبران اثرات مخرب پدیده خشکسالی مفید باشد، کار آسان و راحتی نیست آن هم در سطح جهانی و تحقیقی که برگرفته از دانش بومی پیشینیان باشد تا هیچگونه تخریبی هم در بر نداشته باشد. در طرحها، نوآوریهای منطقهای، کشوری و جهانی میبینیم که اثرات تخریبی و پیامدهای سوء آنها به مراتب بیشتر از سود و منفعت آنها است؛ به عنوان مثال اشاره میکنم به حفر چاههای عمیق کشاورزی و استخراج آب به وسیله پمپاژ که اثرات نامطلوبی بر سر سفرههای آبهای زیرزمینی داشت و مخازن آبی دشتها را نابود کرد اما از طرفی حفر قنات که از ابتکارات و افتخارات ایرانیان بود و در زمان هخامنشی شروع شد و در زمان ساسانی به اوج خود رسید، با قدمت بیش از ۳ هزار سال تخریبی نداشته و ندارد؛ دلیلش هم این است که قنات آب سرریز سفرههای آبی را میگیرد و هیچگاه اصل ذخیره مخازن و سفرههای آبی را استفاده نمیکند.
نویسنده کتاب «ایل ما خواهد درخشید» تصریح کرد: با همه این تفاسیر گرچه برای به ثمر رساندن این طرح به زمان، تحقیقات و مطالعات زیادی نیاز بود اما پسته در ۸۰۰ سال قبل یکی از محصولات غالب منطقه خوارتوران بود که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است و هم دارای عمر طولانی است و در بیشتر مناطق گرم و خشک کشور حتی در خاکهای شور، عمل میآید و با کمآبی سازگار است و به این جهت این ویژگیها درخت پسته را انتخاب کردم تا این محصول مکملی باشد و در زمان خشکسالی به عشایر برای نجات جانشان از درآمد حاصل از پسته استفاده کنند و مجبور به فروش دام خود با نازلترین قیمت نشوند.
صالحی اضافه کرد: به دلیل کمبود علوفه در قلمروهای ایل ابوالحسنی تا دهه 60 به طور کلی از جو به عنوان علوفه دستی استفاده نمیکردند و بهطور کلی رسم بود و تا جایی که به یاد داشتم و در تحقیقات نیز کاملاً به آن رسیدم، در گذشته عشایر ابوالحسنی در سال دوم زایش بزغالهها و دامهای قصر را در فصل بهار به صورت سرپایی میفروختند و هیچگونه اقدامی را برای فروش پروار نمیکردند؛ پدرم که تمام تاریخ، سرگذشت و روشهای قدیمی ایرانی در سینهاش نقش بسته بود، میگفت در این منطقه و قلمروهای ما هرچه از چهارپایان را که میخواستند پروار کنند، به آنها «خصیل» داده میشد. «خصیل» یا «قصیل» عبارت است از جو، گورس، ارزن یا جو ترش که به صورت سبز کاشته میشود و در مراحل اولیه دانه بستن برداشت و به احشام داده میشود.
این پژوهشگر حوزه ایلات و عشایر و نویسنده کتاب «الله داد» گفت: در چرخه عبور از خشکسالی درخت پسته و جو علفی در قلمروهای عشایری به عنوان شاخص و پایه است و انواع کشت دیگر محصولات در کنار پسته و جو علفی کاشته میشود. این طرح در سال ۱۳۷۲ با کاشت وجود هزار اصله درخت در قالب 7 هکتار در ابوالحسنی آغاز شد در آن زمان در منطقه خوارتوران و بخشهای بیارجمند و میامی در یک روستایی ۷ هزار اصله درخت وجود نداشت.
وی ادامه داد: طرح «عبور از خشکسالی» برای آبهای قنوات، چاههای عمیق، رودخانهها و دیگر منابع آب بزرگ در نظر گرفته شده است و طرح «قطرههای آبادی» در همین راستا و همانند طرح «عبور از خشکسالی» است که این طرح برای آبهای کم و کوچک که از قطره شروع میشود در نظر گرفته شده با ابتکار، خلاقیت و مدیریت و در بخش جو علفی برای دامهای دامداران فواید زیادی دارد که صرفهجویی و کمک بسیار در مصرف علوفههای دستی و کاهش قابل ملاحظه نازایی در دامها به ویژه در خشکسالی دارد.
صالحی گفت: با ارائه طرح عبور از خشکسالی به دفتر «اس جی پی» دفتر «کمکهای خرد سازمان ملل در ایران» از بهترین و مجهزترین طرحهای این موسسه در ایران شناخته شد و مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال بلاعوض به صندوق شورای ایل ابوالحسنی پرداخت شد.
عضو هیئت مدیره ایلات و عشایر کوچنده ایران اضافه کرد: کارشناسان دام بر این عقیده هستند که هنگامی که دامها «هُنار» شوند و هر روزه آب نخورند کاهش وزن خواهد داشت آنها به هنار اعتقادی ندارند اما در کنگره جهانی استرالیا که در سال 2014 شهر سیدنی برگزار شد و چند دهه بود که خشکسالی جهان را فرا گرفته بود و جهانیان نگران جنگ آب در آینده بودند در بخش بحران آب کنگره مذکور به ارائه و دفاع از منافع این طرح پرداختم و ثابت نمودم که اگر آن را در فصل مناسب خود در دامهای سبک بز و میش یا به عبارتی گوسفند که تعلیف آنها وابسته به مرتع است انجام شود از مصرف علوفه دستی کاسته میشود هنار برای چنین دامهایی هیچ گونه کاهش وزن و عوارضی نداشته و ندارد حتی دامهایی که هنار میشوند در زمان زایش برهها و بزغالههایی سالمتر و بهتر از دامهایی که هر روزه آب میخورند به دنیا میآورند.
وی افزود: همچنین به جهانیان، کارشناسان و ستادهای بحران آب جهان یادآوری کردم آمار دامهای سبک جهان را به دست آورند و میزان آب مصرفی هر یک راس دام را در روز را که حدود دو تا سه لیتر آب در هر هنار در سال که قریب به ۲۰۰ روز است محاسبه کند، ببینید چه میزان آب میشود و تاثیر آن روی سفرهها و مخازن آب زیرزمینی خواهید دید که چه میزان خواهد بود در آنجا با بررسیهای جهانی طرح هنار در بخش بحران آب جزء ۸ نفر برتر جهانی شناخته شد و ایل ابوالحسنی و کشور ایران را در نقشه ۸ طرح برتر جهان قرار داد.
واژه «باج» را به اشتباه جایگزین واژه «آببها» کردند
این نویسنده شاهرودی بیان کرد: عشایر خودشان قانون داشتند، سامانه عرفی داشتند، در محلهایی که همه در مالکیت آن سهیم بودند، به صورت مشاعی یا به صورت چرخشی و نسبت به سهم و مالکیتشان استفاده میکردند. به عنوان مثال هر کس چهار سهم داشت، چهار سال و کسی که دو سهم داشت، دو سال استفاده میکرد و اگر کسی آبگاهی، چاهی و محلی از دام خودش اضافه داشت، با رضایت و تعامل یکدیگر به کسی که دام بیشتر و مرتع کمتری داشت، اجاره میداد و «آب بها» یا به عبارتی «اجاره» میگرفت. این موارد و قوانین بهویژه در خشکسالیها و برای مرتعدار و دامدار بسیار مفید و بهصرفه بود اما به بهانههایی به اشتباه واژه «باج» را جایگزین واژه «آببها» کردند و با تبصره یا قانون 1341/10/27 و ملی شدن منابع طبیعی با اینکه نامش ملی شدن بود، اما ملی نشد و دولتی شد و دولتی شدن بود که بعد از آن قانون کلیه سامانهها قرار و مدارها و قوانین عشایر را متلاشی کرد.
با اجرای قانون «ملی شدن منابع طبیعی» در سال 1341، عشایر مستاجر املاک اجدادی خود شدند
صالحی تصریح کرد: این قانون از طرفی کل سیستم و نظام بهرهبرداری و همکاری و همراهی عشایر را از هم پاشید و از طرفی چون املاکی که یا زرخرید بودند یا از میراث آبا و اجدادی و پدر مادری عشایر بود، گرفته شد و به دیگران داده شد و درواقع غصب شد و با مشکل شرعی مواجه شد. این باعث شد که خیر و برکتها از بین برود. از طرفی در این هنگام عشایر با همه مشقتها و خون و جان دادن چندین هزار سالهشان، مستاجر شدند و در املاک زرخرید و میراث پدری و مادریشان، به عنوان مستاجر حیران و سرگردان شدند.
تیشه بر ریشه عشایر زدند
برنده جایزه کنگره جهانی استرالیا افزود: قانون و روش اشتباه به طور کلی روحیه و اعتماد را بین جوانان، میانسالان و کهنسالان عشایر از بین برد به طوری که این سرخوردگی را تنها خود عشایر لمس میکنند و میدانند که این بزرگترین تیشه به ریشه بود و هر تیشهای که به ریشه عشایر زده شود، به ریشه زیرساختهای کشور زده میشود؛ با کمال تاسف این قانونی بود که از دانشگاه یوتا از آن طرف دنیا به ایران آمد. زمانی که در مرحله اول به ایران آمد کارشناسان یوتا و تصویبکنندگان این قانون به اشتباه خود اعتراف کردند و در کشورهای تصویبکننده این قانون دیگر اجرا نمیشد اما در ایران با طی پیچ و خمهایی که داشت قریب به نیم قرن طول کشید تا تصویب شود و این زمان حدود ۶۰ سال بود که در آن کشورها اجرا نمیشد، اما این قانون هنوز بر تمامی عشایر کشور جاری است.
وی با ابراز گلایه از سیستم اداری موجود در کشور یادآور شد: چنانچه عشایر بخواهد ۵۰ میلیون تومان تسهیلات بگیرد باید ۵۰ میلیون خوان رستم را پشت سر بگذارد تا شاید بتواند ۲۵ میلیون تومان بهعنوان وام بگیرد؛ در صورتی که همه ما شاهد اختلاس دانه درشتها، دانهریزها و پروندههای جاری در دادگاهها و تیتر اخبار و تلویزیون هستیم.
ضرورت تغییر نگرش جامعه به عشایر
صالحی افزود: در مورد ضمانتهای بانکی، یک نفر با جواز کسب یک مغازه پنچرگیری یا به عبارتی آپاراتی که ۵ میلیون تومان هم ارزش ندارد، هر چه خواسته باشد، میتواند تسهیلات میگیرد؛ اما داشتههای عشایر که ارزش آن شاید میلیاردها تومان هم باشد، به یک ریال هم قبولش نمیکنند؛ علتش هم این است که همه نهادها ما را به چشم مستاجر میبینند و تا هنگامی که این نگاه و این قانونها برای عشایر باشد، پُرواضح است که ماندن عشایر و جوان عشایر در محل، جان به عبث کندن است؛ زمانی عشایر و جوانان عشایر در مناطق عشایری میمانند که در آبگاه، مرتع و همه امور خویش احساس مالکیت کند و داشتههایش را از خودش بداند و خاطرش جمع باشد.
نویسنده کتاب «ایل ما خواهد درخشید» در پایان این مصاحبه گفت: بسیاری از آبگاههای دائمی، کلاتهها و آبادیهای آبا و اجدادی ما در گیرودار ملی شدن منابع طبیعی و مشاعهای غیرمعمولی و نادرستی که از طریق دولت و منابع طبیعی انجام شد، یا به ناچار بهطور کلی از دستمان در رفته یا در مشاعهای نادرست و تخریبکننده قرار گرفت و از استفاده خارج شد. کسانی را هم که دولت و منابع طبیعی بر املاک میراثی ما گمارد و نشاند، هیچکدام نتوانستند تابآوری کنند.
نظر شما