وی گفت: این ترکیب دانش نظری و تجربه باعث شده که کتاب «چگونه کودکان با مرگ عزیزان کنار میآیند» نیز هم در بُعد نظری به آخرین پژوهشهای حوزههای دلبستگی و سوگ پرداخته باشد و هم با مثالهای کاربردی متعدد غنی شده باشد. همچنین یکپارچه کردن پژوهشهای حوزه سوگ، دلبستگی و علوم اعصاب از اهداف اصلی نویسندگان این کتاب بوده و آنها با استفاده از مثالهای کاربردی سعی در انجام این مهم داشتهاند. نکته قابلتوجه دیگر درباره کتاب این است که تکنیکهایی که در آن آمده به رویکرد خاصی تعلق ندارد و بنابراین برای طیف وسیعی از درمانگران با هر رویکردی قابل استفاده است.
وی ادامه داد: همانطور که گفته شد، مخاطب اصلی این کتاب درمانگران هستند، اما افراد سوگوار حتی در صورت مراجعه به درمانگر، زمان بیشتری را در کنار خانواده و دوستانشان هستند و آگاهی عمومی درباره نحوه برخورد با افراد داغدیده میتواند به فرد داغدیده کمک کند تا زودتر و بهتر با فقدان و تبعات آن سازگار شود. یکی از مباحث موجود در کتاب به ویژگیها و مهارتهای درمانگر سوگ میپردازد که افزایش این مهارتها در عموم مردم نیز امکانپذیر است. همچنین بهنظر میرسد برگزاری نشستهای علمی یا برگزاری کارگاههای عمومی پیرامون موضوع سوگ، فضایی مناسب برای انتقال موضوعات کاربردی در حوزه سوگ باشد.
این مترجم، درباره ضرورت ترجمه این اثر اظهار کرد: طی 20 سال گذشته، شاهد افزایش ناگهانی توجه به پدیده جهانی سوگ و فقدان بودهایم که به احتمال زیاد بیش از تلاشهای متخصصان سلامت روان به عواملی بیرون از حوزه مطالعات داغدیدگی (مانند افزایش ناگهانی تروریسم، مرگ بهواسطه فجایع طبیعی یا بشری، خشونتهای ناگهانی و گستردهتر شدن خدمات خصوصی و غیر موسسهای) مربوط است. پژوهشگران بالینی و درمانگران با ایجاد گستره وسیعی از راهبردهای سوگ درمانی و شمار محدودی از نظریهها و مدلهای سازگاری به این امر کمک کردهاند که داغدیدگی را در پویایی سازگاری با فقدان نشان دهند.
توکلی افزود: فیلیز کوزمینسکی و جک جردن در کتاب «سوگدرمانی مبتنی بر دلبستگی» چیزی را ارائه میدهند که بسیاری از درمانگران مشتاق آن هستند و بسیاری از ما به آن نیاز داریم. چیزی که ممکن است آنرا بدانیم یا ندانیم؛ مدل بسیار منعطفی که به ما کمک میکند که آنچه را در تجربه جهانی داغدیدگی وجود دارد درک کنیم. این تجربه مشترک اغلب پریشانی ناشی از جدایی و هیجانهای مربوط به آن است که در قلب فقدان جای دارند.
به گفته این مترجم، زمانی که ما ترجمه این کتاب را آغاز کردیم کمبود منابع تخصصی به زبان فارسی در حوزه سوگ و داغدیدگی مشهود بود و از آنجا که مطالعه این کتاب در کار بالینی به خود ما کمک کرد، تصمیم گرفتیم که با ترجمه آن، دانش حاصل از کتاب را با سایر همکارانمان در این حوزه به اشتراک بگذاریم.
نظر شما