چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۱
امکانات تازه پیش روی سینه فیل‌های عصر اینترنت

نوید پورمحمدرضا می‌گوید: کتاب «سینه فیلیای نوین» دقیقاً نشان می‌دهد که چه امکان‌های تازه‌ای پیش‌روی سینه‌فیل‌های عصر اینترنت است، که نحوه‌ دسترسی آن‌ها به نقدها و فیلم‌ها چه تغییری کرده است، که چه اتفاقی برای توصیف فیلم‌ها و خاطره‌ فیلم‌ها افتاده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مجموعه «کینه- آگورا» شامل 7کتابچه با موضوعات تخصصی سینما است؛ که پیش از این در خبرگزاری ایبنا به کلیت مجموعه به طور مفصل پرداخته‌ایم. «سینه فیلیای نوین» یکی از این کتاب‌ها به نویسندگی «گریش شامبو» و ترجمه «نوید پور محمدرضا» از سوی نشر لگا منتشر است. درباره این کتاب گفت‌و گویی با مترجم آن انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
سینه فیل کیست و سینه‌فیلیا به چه معناست؟
 این تعبیر از عشق به سینما می‌آید. اما راستش نمی‌شود آن را به واژه‌های عامیانه‌ای چون «عشقِ فیلم» یا «فیلم‌باز» یا «خوره‌ی فیلم» یا «فیلم‌‌شیدا» ترجمه کرد. یعنی ماجرا فقط در عشق به فیلم‌ها خلاصه نمی‌شود. بلکه علاوه بر فیلم، صحبت از حساسیت و اشتیاق به گفتمان حول فیلم است. یک طرف فیلم‌ها را داریم، و طرف دیگر نقدها، بحث‌ها، کتاب‌ها، و ایده‌ها و پیشنهادهایی که حول فیلم‌ها شکل می‌گیرند. اگر فیلم‌ها و گفتمان حول آن‌ها را هسته‌ مرکزی پروژه‌ سینه‌فیلیا در نظر بگیریم، این پروژه در هسته‌ خود محدود نمی‌ماند و به هسته‌ خود خلاصه نمی‌شود. به قول سرژ دَنه، «سینه‌فیلیا فقط یک رابطه ویژه با سینما نیست؛ که رابطه‌ای با جهان از طریق سینماست». سینه‌فیلیا چیزی جدا از زندگی و تاریخ شخصیِ سینه‌فیل نیست. صرفاً یک حوزه‌‌ تخصصیِ دانشگاهی برای فهم و مطالعه‌ فیلم‌ها نیست، بلکه معرف یک نوع نگاه به سینماست که از مجرای زندگی فرد، و باورها و ارزش‌های او عبور می‌کند و در سینما محدود نمی‌ماند و دست‌آخر رو به سوی جهان بزرگ‌تری دارد که فیلم‌ها را در برگرفته است. برای فهم این حرکت دوسویه‌ درونی‌ـ‌بیرونی (یعنی رو به سینما و رو به جهان)، شاید رجوع به کتاب، خصوصاً آن بخشی که شامبو درباره‌ سینه‌فیلیای جاناتان رُزنبام صحبت می‌کند، راهگشا باشد.
 
گریش شامبو کیست و چه هدفی را در این کتاب دنبال می‌کند؟
شامبو منتقد فیلم است، اما شاید درست‌تر این باشد که بگویم یک سینه‌فیل سرسپرده در عصر اینترنت است!که از شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک، توئیتر و غیره برای بیان و به اشتراک گذاشتن ذائقه‌ی سینه‌فیلی‌اش کمک می‌گیرد و دریافت و فهمش از فیلم‌ها را با آدم‌هایی از سرتاسر دنیا در میان می‌گذارد. کتاب حاضر هم کاملاً برگرفته از تجربه‌ زیسته‌ خودش در همین فضاهاست. البته که برای نگارش کتاب، کار مطالعاتی و تحقیقاتی هم کرده، اما بخش عمده‌ آن حاصل زندگی سینه‌فیلی خودش در همین دوران است. به همین دلیل است که فرم کتاب شبیه به یک جستار است، یک جستار بلند که لحنی گرم و صمیمی دارد، و نویسنده خودش هم در متن حاضر است. یعنی بیشتر از آن‌که شبیه به کتابی دانشگاهی باشد که در فصول مختلف به تعریف و تبیین تک‌تک مفاهیم کلیدی پروژه‌اش بپردازد، شبیه به یک سفر است؛ سفری از میان یادها و ایده‌ها و آدم‌ها.
 
 
تاثیر اینترنت بر سینه فیلیای نوین چیست؟
 تأثیر اصلی به تغییر شیوه‌ی فیلم دیدن ما، و بنابراین به تغییر مواجهه‌ ما با فیلم‌ها برمی‌گردد. در گذشته، تماشاگری و نقد و نوشتار از خلال سازوکار و مسیری مشخص محقق می‌شد و امروز از خلال سازوکار و مسیری دیگر. اگر در گذشته تجربه‌ی تماشاگری یکسر به سالن سینما گره خورده بود، همان آیین فیلم دیدنِ دسته‌جمعی در سالنی تاریک، حالا تماشاگری وجهی شخصی‌تر پیدا کرده است و به کمک نمایشگرهای خانگی و لپ‌تاپ‌ها تعریف می‌شود. البته نه این‌که این دومی جای اولی را گرفته باشد. هنوز هم می‌شود فیلم‌ها را در سالن‌های سینما تماشا کرد، اما دیگر تجربه‌ی تماشاگری به سالن‌های سینما محدود نمی‌شود. ضمن این‌که فراموش نکنیم، این مسأله در ایران نسبت به اغلب کشورها تا حد زیادی متفاوت است. شما هرگز نمی‌توانید فیلم جدید نولان را در سینماهای شهر تماشا کنید. بنابراین، این جنس تماشاگریِ شخصیْ یگانه شکل مواجهه با خیلی از فیلم‌ها در ایران است. به همین ترتیب، سازوکار نقد و نوشتار هم تغییر کرده است. اگر در گذشته، همه‌چیز از از مجرای انتشار در روزنامه‌ها و مجلات می‌گذشت، حالا اَشکال خیلی متنوع‌تر و انعطاف‌پذیرتری برای عرضه‌ نوشته‌ها و ایده‌ها وجود دارد. ساده‌ترین و نزدیک‌ترین فضا، صفحه‌ شخصیِ افراد در شبکه‌های مجازی است. یعنی می‌توانی در صفحه‌ شخصی خودت  نظرت را ابراز کنی و فهمت از فیلم را با دیگرن در میان بگذاری. کسانی ممکن است نگاه تو به سینما، فهمت از فیلم‌ها را بپسندند و به‌تدریج مخاطب و خواننده‌ نوشته‌هایت شوند. اگر در گذشته برپا کردن عمارت سینه‌فیلی در گرو مجوز و کمک دیگران یا تایید یک سردبیر یا ملاحظات برآمده از سانسور بود، امروز خودت می‌توانی بدون چنین میانجی‌ها و فیلترهایی عمارت سینه‌فیلی‌ات را برپا کنی.

البته این شیوهْ محدودیت‌ها و آسیب‌های خودش را هم دارد. بهای برپا کردن شخصیِ این عمارت سینه‌فیلی را باید بپردازی. مثل خطاهای احتمالی که در متنت مرتکب می‌شوی و کسی نیست که آن‌ها را به تو گوشزد کند، مثل آن‌جا که تند و عجولانه برخورد می‌کنی و دیگران را از خودت ناامید می‌کنی. برخلاف گذشته، معلم و سردبیری در کار نیست که پیش از انتشار متنت را بخواند و به‌عنوان یک متخصص/مخاطب ایده‌آل نکاتی را با تو در میان بگذارد. لذت لایک گرفتن و دیده شدن ممکن است جای هر چه بیشتر دیدن و خواندن و جدی خواندن و جدی نوشتن را بگیرد. اما من فکر می‌کنم، و پیشنهاد کتاب هم همین است، که باید از این امکان تازه استقبال کرد، و از این خطاها درس گرفت و آداب حضور در این شبکه‌ گسترده، آنلاین و جهانی را آموخت. امکان مواجهه‌ بی‌واسطه با مخاطب، دریافت بدون فیلتر و بدون سلسله‌مراتبِ نظرات آن‌هایی که با ما موافق نیستند، و سعی در توضیح و تشریح ایده‌ها و پیشنهاداتمان با آن‌ها ارزشمند است و نمی‌توان آن را دست‌کم گرفت. در چنین سازوکاری، علاوه بر نقد و نوشتار، چیزی از جنس گفت‌وگو و تفاهم، آشنایی و یادگیری در جریان است. کتاب شامبو دقیقاً نشان می‌دهد که چه امکان‌های تازه‌ای پیش‌روی سینه‌فیل‌های عصر اینترنت است، که نحوه‌ی دسترسی آن‌ها به نقدها و فیلم‌ها چه تغییری کرده است، که چه اتفاقی برای توصیف فیلم‌ها و خاطره‌ فیلم‌ها افتاده است، که تماشاگران و منتقدان این عصر از چه ابزارها و مدیوم‌هایی برای شرح مواجهه‌شان با فیلم‌ها می‌توانند استفاده کنند.

موخره‌ای در پایان کتاب نوشته‌اید که در واقع فراتر از وظایف یک مترجم است و خودش به نوعی یک مقاله مجزا به حساب می‌آید....
بله. با اتمام ترجمه‌ کتاب، دیدم نمی‌توانم واکنشی به آن نشان ندهم. جستاری که به انتهای کار اضافه کردم، بیش از هر چیز در راستای آن ایده‌ کتاب است که می‌گوید سینه‌فیلیای واحدی وجود ندارد؛ این‌که سینه‌فیلیاهای زیادی داریم و بسته به زمان و مکان، آن‌ها می‌توانند متفاوت از هم باشند. قصه‌ سینه‌فیلیا در همه جا شبیه به قصه‌ سینه‌فیلیای فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم نیست. خُب، آن‌چه تحت‌عنوان «سینه‌فیلیای دوران سپری شده» نوشتم، معطوف به دهه‌های شصت و هفتاد بود و ناظر بر این‌که تجربه‌ سینه‌فیلی ما در آن دهه‌ها تا چه حد متفاوت از سینه‌فیلیا در دیگر جاهاست. این تجربه احتمالاً برای شامبو یا سینه‌فیل‌هایی از دیگر نقاط جهان تجربه‌ای غریب و حتی سوررئال باشد. همان‌طور که در جستار نوشته‌ام، سینه‌فیلیای دهه‌ شصت و هفتاد، مخفی و زیرزمینی و مخاطره‌آمیز بود و احتمالاً سخت بتوان نظیر چنین سینه‌فیلیایی را در جا و زمانی دیگر یافت. ضمن این‌که آن نوشته، برایم، ادای دینی به دایی‌ام و کامبیز کاهه هم بود؛ در آن سال‌های نوجوانی، از اولی عشق به سینما را آموختم و از دومی عشق به نوشتن درباره‌ی سینما.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها