اصغر علیکرمی معتقد است، برخی کتابها اصلا ترجمه خوبی ندارند و لازم است مترجم دیگری آن اثر را از بد ترجمه شدن و بد فهم بودن نجات بدهد.
این مترجم، رویکرد ناشران برای چاپ کتابهای خارجی را وضعیت حاکم بر شرایط مالی و اقتصادی دانست و افزود: کتاب باید به دست مخاطب برسد. کتابهای پر مخاطب با هر ترجمه و نشری به بازار عرضه شوند باز هم به دو سه چاپ میرسند. اما گاهی مواقع اثری منتشر میشود که بودن یا نبودن آن تاثیری در بدنه ادبیات ندارد. کتاب "پیرمرد و دریا" همینگوی توسط نجف دریابندری ترجمه شده است. به نظرم هر فردی هم این اثر را ترجمه کند بهتر از نجف درنمیآید. اصلا بهتر از ترجمه دریابندری باشد باز این کتاب با ترجمه او خوانده میشود و همچنان در بازار موجود است. نشر این آثار کمکی نمیکند به کتابی که خوب ترجمه و دیده شده است. اما برخی کتابها اصلا ترجمه خوبی ندارند و لازم است مترجم دیگری آن اثر را از بد ترجمه شدن و بد فهم بودن نجات بدهد.
علیکرمی با این توضیح که باید به بسیاری از کتابهایی که در بازار موجود است نگاهی دوباره شود، ادامه داد: بیدقتی در دنیای کتاب چه ترجمه و چه تالیف آفتی است که شاهد آن هستیم. چاپ یازدهم کتابی را خریدم که پر از غلط املایی است. گاهی این اتفاق برای زودتر منتشر کردن کتاب توسط ناشری صورت میگیرد که اتفاق بسیار بدی است و موجب شده حساسیتها نسبت به کتاب کم شود. در دهه 60 اگر کتابی با غلط املایی منتشر میشد صفحه نخست آن ورقی میگذاشتند که صحیح لغات ذکر شده بود تازه آن زمان که کتاب با سختی منتشر میشد. الان شرایط برای چاپ و نشر کتاب بسیار راحت شده ولی همچنان کتابهایی پر غلط منتشر میشوند.
او کتابسازی در عرصه ترجمه را با وضعیت فروش کتاب مرتبط دانست و تصریح کرد: در هر دوره ادبیات هر شخص و هر چیزی تعیینکننده بودند که تولید چه باشد؟ مثلا شاعران در دوره سلاطین برای گرفتن صله، مدلی که آنها دوست داشتن شعر میگفتند. الان بحث صله نیست، ولی در بازار حرفهای باید کتابی منتشر شود که مخاطب بخرد چون مخاطب سخت کتاب میخرد. کتابهایی در بازار نشر موجود است بیهیچ محتوایی ولی 50 ترجمه و ناشر مختلف هم آن را نشر دادند و همچنان فروش میروند. اما متاسفانه کتابهای جدی فروش خوبی ندارند. کتابسازی و کتاببازی غیر جدی در مقوله ادبیات به دلیل شرایط سخت ناشران است و تا حدی میتوان به آنها حق داد که چند رمان پرفروش زرد را هم منتشر کنند. گاهی ناشران مستقل و تازه با همین روش جان میگیرند.
علیکرمی گرایش مخاطب به کارهای ترجمه را کمرنگ شدن زایش در متون تالیفی دانست و اظهارداشت: کتابهای تالیفی شبیه هم شدند. مثلا غزلهای معاصر را نگاه کنید، شعرهای شاخص همه شبیه هم هستند. مخاطب میخواهد فضای جدید تجربه کند پس کتاب پابلو نرودا میخرد. در کل داستان و رمان خارجی برای مخاطب جذابتر است.
مترجم "هر عید محبوبه منی"، افزود: بازار کتاب ترجمه در ذهنیت عموم مردم خوب است؛ ولی خودمان را با کجا مقایسه میکنیم که میگوییم خوب است؟ رمان شاهکاری فقط در 500 نسخه چاپ میشود. اگر خودمان را مثلا با 20 سال پیش مقایسه کنیم وضعیت الان بسیار بدتر است. در مجموعه مشکل اصلی این است که مردم کتاب نمیخوانند و اگر اوضاع کتابهای ترجمه وضعیت بهتری دارد افراد رمان خوان در پی کتاب و اندیشه جدید هستند.
علیکرمی در پاسخ به این پرسش که چرا در عرصه ترجمه دیگر شاهد فضای روشنفکری نیستیم؟ گفت: شاید مهمترین دلیل آن جبههگیری رسانهها از جمله تلویزیون و مطبوعات در برابر این فضا بوده است از طرفی فضای مجازی نیز نوعی عمرستیزی و سطحیانگاری را تبلیغ میکند که با هر نوع اندیشه و فکر تعریف شده مخالف است.
او در ارزیابی کلی مبحث ترجمه در حوزه ادبیات، اظهارداشت: در این زمینه هم مثل همه چیز به نسل بعد امیدوارم. به لطف چند ناشر تخصصی مانند آموت در فضای شناخت رمان و داستان جهان در سالهای اخیر شاهد ظهور عناوین و نامهای بسیاری هستیم. شاید تا همین 10 سال پیش اگر میگفتیم رمان ترجمه، همه از "بابا گوریو"، "برادران کارامازوف"، "بلندیهای بادگیر" و مشابه آنها سخن میگفتند، ولی این روزها شاهد تنوع و تکثر بسیاری در این زمینه هستیم و با همه بدبینیها، ناکامیها و بد اقبالیهای دنیای نشر، همچنان جای امیدواری وجود دارد. امیدوارم با دخالت نهادها، دانشگاهها، انجمنها و موسسات ادبی این فضا پویاتر و قویتر شود.
مترجم "همه چیز ممکن است"، با این توضیح که اگر ما بتوانیم آثاری مناسب برای نیاز خوانندگان تولید کنیم آنها دیر یا زود متوجه میشوند، تصریح کرد: در این حالت بیشترین چیزی که میتواند تعیین کننده باشد تربیت مترجم توانمند و و دارای ارتباط جهانی با نویسندگان روز و آشنا به ادبیات است. شاید در این زمینه دانشگاهها و جشنوارهها بتوانند نقش مهمی ایفا کنند و مثلا اگر دانشگاهها در کنار مباحث تئوری بتوانند کارگاههای آموزشی با حضور مترجمهای دارای تجربه و شناخته شده در بازار کتاب برگزار کنند برای پرورش نسل جدید مترجم مفید خواهد بود. همچنین معرفی ادبیات جهان در فضای دانشگاهی و ایجاد ارتباط رویارو بیشک تاثیرگذار است. مثلا خودم از زمانی با حسن حمید نویسنده فلسطینی آشنا شدم که برای شرکت در نشستی با دعوت استاد موسی بیدج به تهران آمده بود و آن زمان در حال گذراندن ترم یک یا دو لیسانس بودم و هنوز ذهنیتی درباره ترجمه نداشتم؛ ولی همان نشست باعث شد که حدود دو دهه بعد سراغ این نویسنده رفته و رمان "پل دختران یعقوب" را ترجمه کنم. جشنواره تخصصی ترجمه و برگزاری نشستهای موضوعی پیرامون شعر و داستان جهان نیز برای سامانبخشی این اوضاع بیتاثیر نیست.
نظر شما