کتاب «عالم درون» نوشته نیل شوبین با ترجمه مشترک شادی حامدی و نیلوفر فشنگساز، در 10 فصل با عنوانهای «خانهتکانی دنیایمان!»، «انفجارهایی از گذشته»، «ستارههای خوش اقبال»، «درباره زمان»، «صعود «بزرگها»»، «درک ارتباطها»، «پادشاهان تپه»، «تبولرز»، «حقایق پایه» و «چندگانهها» به شیوهای روایتگونه عناصر خلقت را از ریزترین اتمها تا بزرگترین کهکشانها به یکدیگر پیوند زده و سعی در نشان دادن این حقیقت دارد که عمیقترین داستانهای خلقت در درون خود ما نهفته است.
مترجمان در پیشگفتار، درباره کتاب شوبین نوشتهاند: «با آمدن «عالم درون» شوبین نشان داد که چقدر درست و سنجیده مفاهیم خود را انتخاب میکند. انسانهایی را نشانمان میدهد که چطور یکی پس از دیگری عمرشان را صرف میکنند تا مرزهای علم و واقعیت جابهجا شوند و اندکی از آلام بشر کاسته شود. نشانیِ داستانِ روشن شدن تاریکیهای ذهن را از آزمون و خطاهای پیشپاافتاده شروع میکند و به جوایز نوبل میرسد. انسانهایی مثل ما که شاید روزی زلزلهای چند ریشتری مسیر زندگیشان را به اینسو کشانده که آموزهای امدادگرانه برای خیال بیتابِ زلزلهزده ما باشند.»
چطور سروکله گوشه دنج کوچک ما در این عالم پیدا شد؟
داستان پیدایش جهان در طول تاریخ از سوی دانشمندان و اندیشمندان از گالیله، سودنبوری، کانت و لاپلاس تا دانشمندان و کیهانشناسان امروزی همچون استیفن هاوکینگ بهگونههای مختلفی روایت شده و بر هر یک از این نظریهها، مُهرهای رد و تأیید بسیاری خورده است. درباره این داستان ادامهدار در کتاب حاضر میخوانیم: «از زمان انفجار بزرگ، ستارهها و کهکشانهای بیشماری پدیدار و ناپدید شدهاند. میتوان گفت که ما تازهواردهای این ضیافت بزرگ هستیم. منظورم از «ما» کل منظومه شمسیمان است. به دانش فراوان و ایدههای بزرگ نیاز داریم تا دریابیم که چطور سروکله گوشه دنج کوچک ما در این عالم پیدا شده است. اندیشمند سوئدی، امانوئل سودِنبوری، اینطور تصور میکرد که خورشید از ابری از گاز و غبار که برسر خود فروریخته و متراکم شده، بهوجود آمده است. به موازات شکل گرفتن خورشید، غبار ابتدایی همچون صفحهای از مواد و ذرات خُرد در گردش به دور ستاره جوان باقی ماندند. به مرور زمان، تکهها و اجزای این ابر با هم یکی شدند و سیارههای منظومه شمسی را ساختند. این اندیشمند تا دو دهه بعد مسکوت ماند؛ تا سال 1755 یعنی زمانی که امانوئل کانتِ فیلسوف، مشغول گسترش اندیشههای خود درباره پیدایش منظومه شمسی بود. نظریهای که کانت سرانجام ارائه کرد بسیار به نظریه سودنبوری شبیه بود...»
آیا ما در حال برهمزدن تعادل حیات هستیم؟
«خلاقیت و زیستشناسیِ انسان، مانند آلات مختلف موسیقی در ارکستری واحدند: آنها مستقل از هم مینوازند، ولی با هم یک ملودی میسازند. پیدایش آشپزی داخل شکمهای ما نوشته شده و درون ژنهای سازنده این اندام! منشأ کشاورزی در ساختار دیانای ما بازتاب یافته است. اختراعات فناورانه و فرهنگی ما بر خودِ زیستیمان تأثیر گذاشته است. اما زیستشناسی ما که با مغز بزرگ، دستهای چالاک و اندامهای صحبتی تعریف میشود، در وهله نخست این اختراعات را ممکن کرده است. زیستشناسی و فرهنگ، دو عنصر مکمل هم در تجربه انسان روی سیاره زمیناند. آیا ما در حال برهمزدن تعادلی هستیم که از ابتدای حیاتمان در ساواناها و جنگلها و غارها بخشی از وجودمان بوده است؟ اگر حالا ماشین زمانی داشته باشیم و به هزار سال یا حتی یک میلیون سال بعدِ سیارهمان برویم، اینکه چقدر سریع میدویم، چه مدت عمر میکنیم، یا چقدر یاد میگیریم، تحتتأثیر چه عواملی خواهند بود؟»
نخستین چاپ کتاب «عالم درون؛ کشف تاریخ مشترک صخرهها، سیارهها و انسانها» در 266 صفحه با شمارگان 500 نسخه به بهای 36 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب سده راهی بازار نشر شده است.
نظر شما