گفتوگو با مولف کتاب «رسانه اجتماعی اینستاگرام»
تتلو و سحر تبرها چگونه در اینستاگرام خودنمایی میکنند؟
حسین حسنی میگوید: خردهسلبریتیها جماعتی از دنبالکنندگان را خواه از روی هواداری و خواه از روی کنجکاوی به دنبال خود میکشند. اینستاگرام صرفاً عرصه فعالیت خردهفرهنگهای بهنجار نیست، بلکه زمینه شکلگیری اجتماعات کجرو را حول هویت هواداری از یک فرد کژرفتار را فراهم میکند.
امروز باید دانست که در عرصه جهانی دیگر نمیتوان مردم را به عدم استفاده از رسانه واداشت و یا از ورود آن به مرزها جلوگیری کرد بنابراین به نظر میرسد مهمترین راه برای در امان ماندن از آسیبهای شبکههای اجتماعی، ارتقای سواد رسانهای خانوادهها در مورد این فناوری است. در واقع سواد رسانهای مخاطب را هشیار میکند سپس او با توجه از آگاهی، درک و مهارت کسب شده و با در نظر گرفتن هنجارها و ارزشهای موجود تصمیم میگیرد که ازاین رسانه به چه میزان و با چه هدفی استفاده کند.
کتاب «رسانه اجتماعی اینستاگرام؛ زندگی روزمره و فرهنگ دیداری» نوشته حسین حسنی که به تازگی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده، رسانه اجتماعی اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی و مصرف آن را مورد مطالعه قرار داده است. موضوع حائز اهمیت در این پژوهش، کشف معناها و مفاهیم مصرف شبکه اجتماعی اینستاگرام از نظرگاه «درونی» یا از منظر خود کاربران است؛ بهعبارت دیگر، فهم دقیق دلالتهای ضمنی مصرف اینستاگرام در زندگی روزمره کاربران، مستلزم توجه به ادراکات شخصی افراد بهجای روایت بیرونی کاربرد شبکه اجتماعی اینستاگرام است. با حسین حسنی به بهانه انتشار این کتاب گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
کتاب شما روی موضوع مهمی از زندگی ما ایرانیان دست گذاشته شده است. شبکه اجتماعی اینستاگرام که به واسطه فیلتر نبودن در ایران و اشتراک گذاری ساده تصویر و صدا توانسته کاربران بسیاری در ایران را به خود جذب کند. به عنوان سوال نخستین بفرمایید که اساسا این مدیوم به لحاظ کاربردی و مصرف رسانهای چه تفاوتهایی با رسانههای رسمی مانند تلویزیون دارد؟
اصلیترین تفاوت اینستاگرام و تلویزیون به این موضوع برمیگردد که اولی یک رسانه اجتماعی و دومی یک رسانه ارتباط جمعی است. مفهوم «اجتماعی» در رسانههای اجتماعی مناقشهبرانگیز است و تفسیرهای متفاوتی از آن وجود دارد اما به طور کلی یک رویکرد، اجتماعی بودن را به معنای مشارکت عامه مردم در تولید، اشتراکگذاری و مصرف محتوا میداند. تلویزیون بهویژه در تلقی سنتی از آن مبتنی بر سازمان عظیم تولید، سازوکارها و قواعد پیچیده تولید و پخش، زمانبندی شده، از بالا به پایین و یکسویه است که اساساً مخاطبان در مواجهه با آن صرفاً آنچه را به آنها عرضه میشود مصرف میکنند؛ در زمان و مکان خاص و بر مبنای جدول زمانی برنامههای تلویزیون. عملکرد تلویزیون تابع قواعد ایدئولوژیک، بازار و محدودیتهای پخش است. از سوی دیگر مصرف تلویزیون اساساً جمعی است و عمدتاً طی ساعات پربیننده صورت میگیرد. رسانه اجتماعی به کل این قواعد را به هم زده است. تعبیه شدن اپلیکیشنهای مختلف رسانههای اجتماعی در تلفنهای همراه هوشمند تعاملات رسانهای را اصطلاحاً در بدن ما ایمپلنت کرده است؛ در نتیجه ما همانقدر که به بدنمان دسترسی داریم نه تنها به مصرف بلکه به شکل آنی به تولید و اشتراکگذاری محتوا و داده در میان تمام اعضای اجتماع نیز دسترسی داریم. از این حیث توانمند شدن مخاطب و مشارکت در چرخه تولید و مصرف رسانه سبب میشود تا گاه یک محتواهای سرگرمکننده یک صفحه اینستاگرامی که سازمان تولید آن صرفاً شامل یک نفر است، به اندازه کل بینندگان یک شبکه تلویزیونی مخاطب داشته باشد.
امکاناتی که اینستاگرام به کاربران خود ارائه میدهد موجب شده که بخش اعظمی از وقت و زمان ایرانیان در این فضا سپری شود. از همین رو روندهای جاری در زندگی روزمره در حوزههای مختلف اعم از سیاست، اقتصاد، مذهب و ... به این فضا هم کشیده شده است. به طور مثال هر واقعهای که در کشور رخ میدهد در سریعترین زمان ممکن در اینستاگرام فرصت ظهور دارد. چه میزان کنشگری در عرصههای مختلف سیاسی، مذهبی و ... در این فضا در مقایسه با زندگی واقعی تاثیر گذار است؟ آیا کنشگری در این فضا میتواند امکان تغییر در زندگی واقعی را به وجود بیاورد؟
متأسفانه عدم دسترسی آزاد و همگانی به رسانههای اجتماعی جهانی عمده همانند فیسبوک و توئیتر سبب شده تا اینستاگرام اصطلاحاً بار کارکردهای آنها را در ایران به دوش بکشد. زیرا اینستاگرام تنها رسانه اجتماعی به معنای واقعی کلمه است و تلگرام و واتسآپ و غیره پیامرسان هستند. از یک منظر دیگر این وضعیت این امکان را فراهم کرده تا رصد و پایش افکار عمومی و عرصههای مختلف کنشگری سیاسی، اقتصادی، دینی، فرهنگی و...تسهیل شود. دیگر نمیتوان تردید داشت که بین کنشگری در رسانههای اجتماعی و تحولات زندگی واقعی پیوندی تعیینکننده برقرار شده است. در عمده موارد شکلگیری افکار عمومی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در واکنش به رویدادهای زندگی واقعی صورت میگیرد که افکار عمومی شکل گرفته در رسانه اجتماعی نیز به زندگی واقعی تسری پیدا میکند. جدای از تحولات سیاسی، به طور مثال، در عرصه محیط زیست و حفاظت از حقوق حیوانات، برجسته شدن موضوعات و فعالیت افراد و گروههای خاص سبب شده تا برای مثال قوانین بازدارنده و حمایتکننده با شدت و قدرت بیشتری اجرایی شوند.
بخش زیادی از فعالیت های کاربران ایرانی در اینستاگرام در به اشتراک گذاری عکسها و ویدئوهای خصوصی اختصاص یافته است. حتی بعضا میبینیم که گاهی بین زندگی واقعی افراد با آنچه که آنها در اینستاگرام از خود بازنمایی میکنند بسیار فاصله دارد. به نوعی خود ایدهآل ما در این فضا بیشتر نمود دارد در این باره لطفا توضیح دهید؟
اینستاگرام یک رسانه اجتماعی تصویری است که با هنر و زیباییشناسی گره خورده است. هنر کلاسیک به طور سنتی ستایشگر تناسب و امر آرمانی بوده است. از طرف دیگر گرایش غالب در فرهنگ معاصر به سمت همگنسازی، استانداردسازی و تعیین برخی ضوابط برای بدن و سبک زندگی پسندیده و مطلوب است که امکان هر نوع مقاومت و عملکرد نابهنجار را سلب میکند و هر نوع اقدام در جهت مخالفت با آن مورد نکوهش قرار میگیرد. تصاویر و ویدئوهای ما در اینستاگرام به طور مداوم زیر انگشتان هزاران نفر در معرض نگاه خیره قرار دارند. ما، بدن ما و سبک زندگی (پوشش، اتومبیل، زندگی خصوصی و خوراک) در یک میدان سیاسی درگیر هستند که فقط اجراهای «پسندیده» را مجاز میشمارند. بنابراین، بسیاری احساس میکنند مجبورند در «پیشزمینه» با هنجار تحمیلی غالب در اینستاگرام یا هر رسانه اجتماعی دیگری همنوا شوند، هرچند در «پسزمینه» یا زندگی واقعی، شیوه زیستن شلختهوار و نظمگریزانه خود را پی بگیرند. البته از برخی تبیینهای روانشناسانه همچون فشار گروهی و...غیره نیز نباید غفلت کرد.
شیوههای بازنمایی هویت و زندگی ایرانی در اینستاگرام چگونه بروز یافته است؟
وجه اجتماعی - تصویری اینستاگرام یک عامل مهم در عناصر هویت و زندگی در فضای سایبر است. برخلاف سیاست بازنمایی در تلویزیون ملی ایران که مبتنی بر حذف و طرد خردهفرهنگها، آیینها، باورها و رفتارهای «نامتناسب» است، اینستاگرام این امکان را فراهم کرده تا تمامی عناصر و هویت از هویت قومی و زبانی گرفته تا هویتهای خرد و گوشهای در کنار عناصر فرهنگی و هویتی «رواداشته شده» خود را بازنمایی کنند، روی ارزشهای مشترک خود تأکید کنند و اجتماعاتی متشکل از اعضای این خردهفرهنگها شکل دهند. حتی بسیاری از خردهفرهنگهای کجروانه نیز در این فضا امکان بروز و ظهور پیدا کردهاند.
اینستاگرام در ایران به قول معروف چهرههای بسیاری را شاخ کرده است. افرادی که حضور آنها پیش از این در زندگی واقعی کاملا معمولی بوده اما به واسطه اینستاگرام مشهور شدهاند. حتی نمونههایی مانند سحر تبر واکنشهایی را از سوی حاکمیت هم در برداشته است. وحید مرادی از دیگر شاخهای اینستاگرامی بود که کشته شدنش و تشییع جنازه شلوغی که داشت شوکی را به افکار عمومی وارد کرد. تحلیلتان در این باره چیست؟
از نظر روانشناسان علت تمایل ما برای انتشار گسترده ما از طریق فناوریهای رسانهای جدید فقط تحولات اجتماعی به سوی ارزشهای فردگرایانه نیست بلکه ناشی از میل به شهرت است. میل به شهرت انگیزه و رفتار افراد برای شناسایی عمومی مثبت و منفی در مقیاس کلان ورای شبکه بلافصل دوستان، خانواده و اجتماع است. یکی از نیازهای روانشناختی افراد نیاز به احساس دیده شدن و ارزشمند شمرده شدن است. برخی از این افراد میکروسلبریتیهایی هستند که «اینستافیم» نامیده میشوند، یعنی افراد مشهوری که صرفاً و بهواسطه یک پلتفرم خاص همچون اینستاگرام مشهور شدهاند. آنها برای اینکه بتوانند در یک جهان آکنده از رسانهها نظر دیگران را به خود جلب کنند با استفاده از راهبرد بازاریابی «اقتصاد توجه» اطلاعات شخصی مختص خود را افشاءکننده تا حضور خود را توسعه دهند. البته گاهی نیاز به کسب توجه دیگران از روشهای معمول همچون خودافشایی که شاید زمانی جذابیت داشت و حس کنجکاوی افراد را برمیانگیخت ـ همچون برنامههای ژانر واقعنمای تلویزیون ـ فراتر رفته و کار به خودرسوایی کشیده است، زیرا رقابت برای دیده شدن روز به روز فشردهتر میشود. این خردهسلبریتیها جماعتی از دنبالکنندگان را خواه از روی هواداری و خواه از روی کنجکاوی به دنبال خود میکشند. اینستاگرام صرفاً عرصه فعالیت خردهفرهنگهای بهنجار نیست، بلکه زمینه شکلگیری اجتماعات کجرو را حول هویت هواداری از یک فرد کژرفتار را فراهم میکند؛ رویدادی مثل خاکسپاری وحید مردای برای اجتماعی که عادت به مشاهده کردارهای پسندیده و تقدیس قهرمانان استاندارد را دارد غیرعادی به نظر میرسد.
«لش» در نظریه فرهنگ خودشیفتگی خود از کسانی میگوید که در جامعه به واسطه رسانه و ابزارهای نوین میتوانند همواره خود را مطرح نگهدارند، با نظریهها و هنجارهای غالب حکومتی وارد چالش شوند و غیره. به طور مثال امیرتتلو از چهرههایی است که سالهاست به واسطه اینستاگرام خودش را مطرح نگه داشته از بسته شدن صفحه اینستاگرامش به دلیل ترویج خشونت علیه زنان تا کل کلهایش با شاخ های دیگر اینستاگرامی و حتی همین اواخر دستگیریاش در ترکیه که بلافاصله با واکنش او در اینستاگرام مواجه شد. چگونه این شبکه اجتماعی توانسته به ترویج فرهنگ خودشیفتگی و به نوعی ستاره سازی کمک کند؟
خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی و منعکسکننده نوعی تصور فردی اغراق شده و نوعی نیاز فرد خودشیفته به تحسین و احساس خودمهمپنداری متورم است. مطالعات مختلفی درباره نسبت رسانههای اجتماعی و خودشیفتگی انجام شده است. رسانههای اجتماعی نقش مهمی در برآورده کردن نیاز افراد خودشیفته مثلاً برای خود نمایی دارند داشتهاند؛ افراد خودشیفته که میل به خودنمایی دارند از رسانههای اجتماعی برای نمایش خلق و خو، بیان احساسات منفی و پذیرش و شناسایی خود استفاده کردهاند. اینستاگرام فراتر از ابزار نمایش عکس، امکان انتشار ویدئو را نیز فراهم کرده است. بعد تصویری اینستاگرام نقش مهمی در برآورده کردن میل افراد خودشیفته به خودنمایی دارد. تمرکز کاربران شبکه اجتماعی در ایران در اینستاگرام امکان دیده شدن هرچه بیشتر را فراهم میکند.
اینستاگرام در ایران کاربردهای مثبتی هم برای مشاغل خانگی و کارآفرینان داشته. لطفا در این باره هم توضیح دهید که این شبکه اجتماعی چه رابطهای میتواند با اقتصاد برقرار کند؟
یک بعد مهم رسانههای اجتماعی بعد اقتصادی و کاربرد آنها در جهت بازاریابی، برندسازی و فعالیت به منزله فروشگاهی کوچک برای عرضه و فروش محصولات کسب و کارهای خانگی است. راهاندازی و اداره یک وبسایت مختص صنایع دستی و محصولات خانگی برای یک خانم خانهدار میتواند دشوار باشد اما بسیاری از این زنان به راحتی در بازارگاه بزرگ اینستاگرام اصطلاحاً دکه کوچکی را بدون پرداخت هزینه برای اجاره محل و کسب مجوزهای لازم راهاندازی کردهاند. حذف واسطه و ارتباط مستقیم فروشنده-مشتری سبب شده است تا بسیاری از زنان خانهداری که امکان فعالیت اقتصادی نداشتند و به دیگران وابسته بودند بتوانند با بازاریابی مشتریان ثابتی را بدون توجه به موقعیت جغرافیایی خود پیدا کنند و از نظر اقتصادی به توانمندی برسند که البته پیامدهای اجتماعی و روانشناختی مثبت دیگری نیز برای آنها در پی دارد.
نظرات