احمد مسجد جامعی، همزمان با تقارن روز ملی شعر با هفتمین روز شهادت سیدالشهداء به موضوع جایگاه امام حسین(ع) در شعر شاعران بزرگ ایران پرداخته است.
بیش از یک قرن بعد ستاره شاعر بزرگ دیگر حکیم مجدود بن آدم سنایی درخشید. او در بخش پایانی عمر خود اشعاری دارد که در مدح کسی نیست اما در ستایش اهل بیت است و نشان میدهد سرسپرده خاندان علوی است. اوج این آثار در مثنوی حدیقه الحقیقه (باغ حقیقت) است که آخرین اثر باقیمانده اوست.
گفتهاند که شاگردان مولوی از وی خواستهاند که اثری مثل حدیقه الحقیقه بگوید و او همان روز 18 بیت معروف نینامه را سرود و آغازی شد برای شش دفتر مثنوی. مولوی خود گفته است: ما از پی سنایی و عطار آمدیم...
به گواهی حدیقه بیشترین نامهای مقدس در این اثر از آن حسین و پدر و مادر و برادر و جد بزرگوار او با اسامی یا القاب آنها است؛
پسر مرتضی امیر حسین / که چون اویی نبود در کونین
مشرب دین اصالت نسبش / منصب دین نزاهت ادبش
اصل او در زمین علیین / فرع او اندر آسمان یقین
اصل و فرعش همه وفا و عطا / عفو و خشمش همه سکون و رضا
خَلق او همچو خلق پاک پدر / خُلق او همچو خلق پیغمبر
مصطفی مَر ورا کشیده به دوش / مرتضی پروریده در آغوش
بر رخش انس یافته زهرا / کرده بر جانش سال و ماه دعا
اما این یک وجه قضیه است.
مهمتر آنکه بارها و بارها پدر و اجداد و یاران یزید را نفرین میکند و دشنام میدهد از این حیث اثر متفاوتی است. درست است که فردوسی و رودکی و کسایی دوستدار اهل بیت هستند و ابوالحسن آغاجی همزمان با کسایی سخنان علی امیرالمؤمنین را به نظم فارسی کشیده اما کسی از بدخواهان آنها بد نمیگوید. در حالیکه سنایی چنین میکند و به آنها ناسزا هم میگوید:
در داستان پسر هند مگر نشنیدی / که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست / مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق، حق داماد پیمبر بگرفت / پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنم / لعنت اله یزیدا و علی حب یزید
سنایی نه در ری، ساوه و آوه و قم و کاشان و بغداد که در غزنین میزیست. یعنی محیطی که کاملاً مردم آن جز او میاندیشیدند. از اینرو گروهی از دولتمردان و به اصطلاح متشرعان نامهای تنظیم کردند و به تهمت کفرگویی شکایت به بغداد بردند. آن زمان مقتفی عباسی بر تخت خلافت بود و وزیر ایرانی و خوش نام او انوشیروان بن خالد کاشانی کارها را اداره میکرد. خلافت بغداد به این شکایت نامه ترتیب اثر نداد. وقتی رد دادخواست به غزنه رسید، سنایی چشم بر جهان فرو بسته و او را به خاک سپرده بودند.
اینک که قرنها از آن روزگار گذشته دیگر نه از گورستان توس نشانی مانده و نه از گورستان غزنه مگر مزار سنایی و آرامگاه فردوسی.
به هر حال، امسال که روز شعر با هفتم امام حسین(ع) سیدالشهدا مقارن شده نگاهی به دلبستگیهای آیینی بزرگترین شاعران پارسی گوی مناسب به نظر میرسد. سنتی که میتوان آن را از رودکی و فردوسی تا ایرج و شهریار تبریزی ملاحظه کرد:
به جز از علی که آرد، پسری ابوالعجائب / که علم کند به عالم، شهدای کربلا را
در لحظهای که این یادداشت نهایی میشد خبر درگذشت دوست و همکارمان آقای محسن رضایی را دریافت کردم. ایشان در تدوین برنامه سوم و چهارم توسعه در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه مؤثر بود و در تدوین برنامه پنجساله اول و دوم شهرداری تهران نیز مشارکت فعال داشت. او همچنین در برگزاری هفته کتاب و خانه کتاب و پایهگذاری جایزه دهخدا کارهای ماندگاری کرد و آثار ارزشمند مکتوبی بر جای نهاد. برای ایشان از درگاه الهی طلب رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت میکنیم.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما