سه‌شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۳
نوع روایتم را از اهل بیت الهام گرفتم

سیدمهدی شجاعی گفت: باید بگویم که الهام نوع روایت کتابم نیز از خود اهل بیت سلام‌الله علیهما بود. گاهی وقت‌ها خود من هم خواننده این داستان‌ها می‌شوم و خودم را در این‌ها نمی‌بینیم. یعنی این‌گونه نیست که اراده کنم بنویسم و بتوانم. این کتاب فکر می‌کنم که برای بیش از 20 سال پیش باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) دومین عصرانه کتاب،‌ اختصاص به کتاب «پدر، عشق، پسر» نوشته سیدمهدی شجاعی، نویسنده نام‌آشنای کشور داشت. در این برنامه که اختتامیه و اعلام برگزیدگان مسابقه بود، سیدمهدی شجاعی حضور پیدا کرد و در مورد کتاب خود توضیحاتی داد.

او در ابتدای صحبت‌های خود ضمن اشاره به برگزاری برنامه «عصرانه کتاب» توسط معاونت اجتماعی فرهنگی مترو تهران گفت: از همان دقایق ابتدایی که شنیدم این طرح توسط معاونت اجتماعی فرهنگی مترو در حال اجرا شدن است، به اخوی عرض کردم که باید همراه این عزیزان باشیم و هر کاری که از دستمان برمی‌آید انجام بدهیم.

نویسنده کتاب «پدر، عشق، پسر» در مورد شیوه روایت خاص این رمان توضیح داد و گفت: از خیلی‌ سال‌ها پیش آرزو داشتم که کتابی در مورد امام حسین علیه‌السلام بنویسم و از این طریق عرض ادب به ایشان کرده و قطره‌ای از این دریا را به مخاطبان انتقال بدهم. با این حال احساس کردم که نزدیک شدن به خورشید امام حسین کار ساده‌ای نیست و هرچقدر که نزدیک‌تر شویم، به ذوب شدن خودمان می‌انجامد. بنابراین احساس کردم که شاید بهتر باشد در گام اول از آینه‌ها و کسانی که به نوعی جلوه‌گر ابعادی از ایشان هستند، آغاز کنیم. بر همین اساس، اولین آینه حضرت علی اکبر بود. ایشان به دلیل انطباق وجوه عدیده‌ای با امام حسین (ع) و پیامبر اکرم انتخاب خوبی بودند. در حقیقت، نیت ابتدایی بر همین مبنا شکل گرفت اما مابقی چیزها کرامات خودشان است و چیزی نیست که هنر بنده باشد. به عبارت بهتر، تمام اتفاقات، قالب‌ها، تاثیرگذاری و ... عنایت خودشان است و به طرف دیگری ارتباط دارد.

شجاعی تاکید کرد: حتی باید بگویم که الهام نوع روایت این کتاب نیز از خود اهل بیت سلام‌الله علیها بود. بارها عرض کرده‌ام که گاهی وقت‌ها خود من هم خواننده این داستان‌ها می‌شوم و خودم را در این‌ها نمی‌بینیم. یعنی این‌گونه نیست که اراده کنم بنویسم و بتوانم. این کتاب فکر می‌کنم که برای بیش از 20 سال پیش باشد.

سید مهدی شجاعی افزود: یک زمان هست که نویسنده به دنبال کار تحقیقاتی، ادبیاتی، هنری و ... است. مطمئنا چنین کاری خروجی خودش را دارد. اما در مقابل، یک زمانی هست که شما حقیقتی را می‌دانید و آن را با جان، گوشت و پوست خود لمس کرده‌اید و حالا می‌خواهید با چنین حق‌الیقینی بنویسید؛ در این زمان، آن چیزی که از شما تراوش می‌کند در اراده خودتان نیست. دقت کنید که در چنین حالتی کار پژوهشی نداریم بلکه شما حقیقتی که دریافت کرده‌اید را به دیگران منتقل می‌کنید و مطمئنا خود صاحب آن کمک می‌کند که این موضوع به بهترین وجه رخ دهد. معتقدم که این اتفاق برای هر کسی ممکن است رخ بدهد چرا که لطف اهل بیت بر همه ما جاری و ساری است. مهم این است که این اتفاق برای شما رخ بدهد. برای خود من در مقاطعی رخ داده است؛ مثلا در آفتاب در حجاب به گونه‌ای متفاوت رخ داد یا در کتاب سقای آب و ادب و ... خیلی زمان‌ها هم پیش آمده است که در یک فاصله زمانی چیزی نمی‌نوشتم چرا که مطالبی از آسمان نمی‌رسید. به نظرم این تاثیر و اتفاقی که شما مطرح کردید، وابسته به صاحب اصلی این کتاب است. وقتی می‌گوییم «ذکر علیٌ عبادت» یعنی روح عبادت در خود آن است.

این نویسنده در پاسخ به سوالی مبنی بر روایت مستندات تاریخی در رمان‌های خود گفت: سوال بسیار خوبی است؛ از همان زمان که نوشتن رمان برای اهل بیت مطرح شد، این سوال به وجود آمد. از یک طرف توجه داشته باشید که نویسندگی مبتنی بر تخیل است و شعر و نثر اگر فاقد تخیل باشد، ارزش چندانی ندارد. حال سوال این جا است که مرز تخیل و مقید بودن به مستندات در کجا است؟ آن‌چه که در طی سال‌ها بدان رسیده‌ایم این است که در مورد معصوم، هیچ سخن، رفتار و کرداری نباید خلاف واقع و غیر مستند باشد. در حقیقت، هر آن چه که در این دست کتاب‌ها، نوشته یا به معصوم نسبت داده می‌شود نباید کمترین کم و زیادی داشته باشد. در پایان کتاب پدر، عشق، پسر هم می‌بینید که مستندات آورده شود؛ حتی تاکید داشتم که شماره صفحه آن منبع نیز آورده شود. این موضوع هم یک وجه دیگر ماجرا است. اگر دقت کنید می‌بینید که در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیون، سعی می‌کنند به حواشی بپردازند چرا که اگر بخواهند به اصل ماجرا بپردازند، کار سخت می‌شود. البته باید اشاره کنم که آن چه بین امام حسین (ع) و حضرت علی اکبر (ع) گذشته و نقل است، مستند است.

وی تاکید کرد: من در جستجوی این بودم که دوربینی را پیدا کنم که از ابتدا تا زمان شهادت با حضرت علی اکبر بوده باشد. هیچ موجودی جز این اسب وجود ندارد که این همراهی را داشته باشد. علاوه بر این، مستندات تاریخی وجود دارد که لیلا به دلیل بیماری به کربلا نیامده و اسب حضرت نیز خود را به مدینه و منزل لیلا رسانده است. بنابراین پایه و اساس این روایت مستند است. البته در آخر کار متوجه می‌شویم که این اسب نیست که حرف می‌زند بلکه لیلا است که حرف‌ها را از چشم اسب می‌خواند. برای این موضوع نیز مستندات وجود دارد و تخیل و فانتزی نیست.

نویسنده نام آشنای کشور در مورد صوتی کردن بسیاری از کتاب‌های انتشارات نیستان گفت: البته این کتاب به روایت خود من است که مخاطبان می‌توانند آن را از سایت نیستان خریداری کنند. اما جالب است که به موسیقی این اثر نیز اشاره کنم؛ این موسیقی نیز موهبتی برای آهنگساز آن شد؛ آقای زارع، موسیقی‌ساز این کتاب برایم تعریف می‌کرد که بعد از کلی تلاش، این ملودی در خوابی به ایشان الهام شده است. این موضوع نیز از کرامات اهل بیت (ع) است. در مورد اشاره شما مبنی بر این که رمز این داستان چیست باید بگویم که رمز ماندگاری آثار خلوص است. در ارادت به اهل بیت باید به این نکته توجه کنیم که وقتی بحث محبت، کرامات و عنایت اهل بیت می‌شود، مردم تا چه اندازه پای کار هستند اما یک زمانی اگر کسی بخواهد اهل بیت را وسیله‌ای برای اهداف خود قرار بدهد، سخت می‌شود. این همان اتفاق وحشتناکی است که در جامعه ما خیلی رخ می‌دهد و ضربات زیادی از این ناحیه می‌خوریم. نام امام حسین و حضرت عباس وجود دارد اما عموما در جهت بهره‌برداری از آنان است؛ چه منِ مداح که می‌خواهم از امام حسین پول دربیاورم، چه مجری، چه نویسنده، فیلم‌ساز، مدیر، سیاست‌گذار و... اگر قرار باشد که اهل بیت را خرج خودمان کنیم هم نامردی و بی‌معرفتی است و هم دقیقا خلاف آن چیزی است که قرار است در این آثار اتفاق بیفتد و صدمات و ضربه‌های سنگینی خواهد داشت. این که کاری ماندگار شود، خیلی مهم نیست باید به این توجه کنیم که کرامات اهل بیت و بزرگی آنان زمانی محقق می‌شود که ما با اخلاص در این راستا کار کنیم اما اگر قرار باشد که برای چهار روز مدیریت بیش‌تر از آنان استفاده کنیم و به نوعی پوشش برای اهداف مادی ما تبدیل شوند، به همان اندازه که در یک طرف اثرات مثبت‌ می‌بینیم، در طرف دیگر اثرات منفی می‌بینیم و پیامدهای اخروی و دنیوی آن غیر قابل بیان است.

خالق کتاب «آفتاب در حجاب» در پاسخ به سوالی مبنی بر استعدادیابی از علاقه‌مندان به نویسندگی گفت: یکی از خلاهای جدی در کشور ما این است که استعدادسنجی در هیچ زمینه‌ای صورت نمی‌گیرد. این موضوع در حالی است که استعدادیابی در تمام کشورهای دنیا انجام می‌شود. از 7-8 سالگی مراکزی وجود دارد که بچه‌ها بدان‌جا مراجعه کرده و علایق و استعدادشان شناسایی شده و همین مسیر برای آینده‌شان طی می‌شود. در زمینه ادبیات مانند بقیه زمینه‌ها، هیچ جایی وجود ندارد که استعدادیابی کرده و توانمندی‌های بالقوه نوجوانان را شناسایی کند. وقتی کسی علاقه به نویسندگی دارد، باید تمرکز اصلی خود را در همین زمینه قرار بدهد و شاید لزومی نداشته باشد که بعضی دیگر از مفاهیم را بخواند. من سال‌ها است که دغدغه این موضوع را دارم. در نشست‌های ماهانه داستان که برگزار می‌شود، اعلام کردم که هر کس اثری دارد برایمان بفرستد. این قدمی است که قطعا در جهت شناسایی این استعدادها برداشته می‌شود. مطمئنا راهی جز این وجود ندارد که هر کدام از استعدادها به یک مجموعه که به آنان کمک کند، وصل شوند. حتما باید تحت نظر کسی باشند تا پیشرفت کنند. سال‌ها پیش، یک مراسمی در شیراز به نام شب‌های شعر عاشورا برگزار می‌شد که اکنون نیز برقرار است. به طبع آن، دوستان ما در کانون پرورش، شعر و ادب کودک را در کرمان به راه انداختند؛ خاطرم هست که در آن‌جا شاهد استعدادهای عجیب و غریبی بودم که 7-8 سال داشتند و کارهای زیادی را برای امام حسین ارائه می‌دادند. وقتی شروع کار با امام حسین پیوند بخورد، آن داستان با هر داستان دیگری فرق می‌کند. واقعا دلم می‌سوزد که این استعدادهای بالقوه وجود دارد اما جایی نیست که آنان را شناسایی و هدایت کند. ما به اندازه بضاعت خودمان تلاش کردیم تا این‌جا را فراهم کنیم. جالب است که در همین فراخوان اخیر، بچه‌های 7-8 ساله شرکت کردند و آثار خوبی ارائه دادند. وقتی که آنان به این مجموعه‌ها وصل شوند، می‌توان استادی را در کنارشان قرار داد تا پرورش پیدا کنند.

او ادامه داد: جلسات کوتاه با داستان در اولین یکشنبه هر ماه برگزار می‌شود که هم در سایت نیستان و هم در سایت آکادمی داستان ارائه می‌شود. آکادمی داستان نیز با همین هدف تشکیل شده تا استعدادها را شناسایی کند. ما کلاس‌هایی برگزار کردیم و اساتیدی در 2-3 ترم گذشته، به صورت حضوری و اخیرا در فضای مجازی، آموزش‌هایی را برای استعدادها و کسانی که آثارشان به حد نصاب خوبی رسیده است، انجام می‌دهند. این کلاس‌ها در زمینه داستان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی، ادبیات کودک و ... است. برای مثال، ادبیات کودک را آقای رحماندوست ارائه دادند و نویسندگی عمومی را خودم تدریس کردم. در مجموع محصول خوبی داشت و این کار هر ترم ادامه دارد. من مسیر سایت نیستان و آکادمی داستان را برای استعدادها معرفی می‌کنم.

سیدمهدی شجاعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: همه کارها و ادبیات و کتاب، یک هدفی را دنبال می‌کند و آن هم این است که ما به امام حسین (ع) نزدیک شویم و اخلاق و سجایای ایشان را بیش‌تر در خودمان بنیان نهیم. ادبیات مستقلا موضوعیت ندارد و همه این‌ها وسیله است که بتوانیم به این آفتاب و نقطه اوج نزدیک‌تر شویم. اگر قرار باشد که دم از عشق به امام حسین بزنیم و خلاف مسیر ایشان حرکت کنیم و به نوعی در مسیری حرکت کنیم که دقیقا در مقابل امام حسین می‌ایستد، هیچ ارزشی ندارد. امام حسین فقط برای ماه محرم و صفر نیست. ایشان به عنوان بزرگ‌ترین الگویی است که شما می‌توانید خوبی‌ها را در ایشان متجلی ببینید. اگر ما به عنوان شیعه و محب امام حسین، اولین قدم‌ها را برنداریم، ادعایمان باطل است. مطمئنا اولین قدم ادعای محبت، تبعیت از امام حسین است و از آن مقدم‌تر معرفت نسبت به ایشان است. در حقیقت، ‌اگر ادعا می‌کنیم که ایشان را دوست داریم، باید او را بشناسیم و از ایشان تبعیت کنیم. اگر خلاف آن‌چه که خواسته است، حرکت کنیم،‌ هر چه قدر هم که دست و پا بزنیم، مسیر باطل است. من فکر می‌کنم که باید از این فرصت‌ها استفاده کنیم که به عنوان شیعه و محب اهل بیت، اسباب زینت‌شان باشیم نه اسباب عار و ننگ. داستان ما در ابتدا به معرفت و سپس به تبعیت می‌رود. اگر ما واقعا ملت حسینی باشیم، این ظلم‌ها در کشور ما رخ نمی‌دهد. همان‌طور که می‌دانید، امام حسین قصد جنگیدن نداشتند و عرصه را بر او تنگ کردند. ایشان بارها و بارها تلاش کردند تا لشگریان روبه‌رو را نصیحت کنند. بعضی از مقاتل نوشته‌اند که ایشان از صبح تا ظهر عاشورا 7 بار جامه جنگ را درآوردند، لباس پیامبر را بر تن کردند و موعظه کردند. نصیحتی که به بیدار شدن خود آنان و رستگاری‌شان کمک می‌کرد. حضرت می‌فرمایند که این نصیحت‌های من اثر نمی‌کند چرا که شکم‌های شما از لقمه حرام پر شده است. اگر این جمله به عنوان یکی از رمزهای تولی و تبری امام حسین در ذهن داشته باشیم، وضع‌مان دگرگون می‌شود. این که نان حرام با زندگی‌مان چه می‌کند. شاید بتوان گفت که بزرگ‌ترین تعزیت که برای اهل بیت وجود داشت این بود که کارهای زشتی با نام اسلام و مسلمان انجام می‌شد. امام سجاد در یکی از سخنان خود بعد از عاشورا می‌فرمایند که «این‌ها ادعا می‌کردند که قربه‌ الی الله آمده‌اند تا پدرم را بکشند». دقت کنید که این موضوع خیلی حرف است. یعنی اگر دقت کنید، از بین تمام ظلم‌هایی که در دل تاریخ انجام شده است، آن‌هایی تلخ‌تر بوده است که ادعای قداست در دل آن وجود داشته است؛ از فرعون بگیرید که به جای خدا می‌نشیند تا جایی که یزید و معاویه خود را به عنوان امیرالمومنین معرفی می‌کنند. این حیله‌ای است که به راحتی قابل گذشت نیست و لعنت اهل بیت را تا آخر عمر پشت سر دارند. دلیل آن هم تقلبی است که صورت گرفت. تمام لشگر مقابل امام حسین در شب عاشورا نماز خواندند؛ آنان با نماز و روزه مشکلی نداشتند. وقتی عمر بن سعد در ابتدای جنگ می‌گوید به پیش روید که بهشت در انتظار شما است، جهالتی را نشان می‌دهد که انتهای آن در مقابل امام حسین ایستادن است.

در بخش دیگر این برنامه از دو برگزیده عصرانه کتاب در حضور سید مهدی شجاعی و احسان بیسادی، معاون اجتماعی فرهنگی مترو تهران تقدیر به عمل آمد. نفر اول این مسابقه، مهدیه شاهدی و نفر دوم محمد شاه‌باغی بود.

بیسادی پس از اهدای جوایز در سخنانی کوتاه گفت:‌ برنامه عصرانه‌های کتاب با برنامه‌ریزی‌های متعدد در ایستگاه‌های مترو برگزار خواهد شد. امسال تمرکز جدی بر مساله کتاب گذاشته‌ایم و مجموعه‌ای از برنامه‌ها را پیرامون کتاب‌خوانی قرار داده‌ایم. برای مثال، طرحی را داشتیم که مسافران می‌توانستند کتاب‌هایی را در مترو بخوانند. علاوه بر این، احداث 5 کتابخانه عمومی در مترو را همزمان با روز کتاب یعنی در 24 آبان مدنظر داریم. هم‌چنین کتاب مترو، اقدام دیگری است که در ایستگاه‌های مترو خواهیم داشت. سعی می‌کنیم مترو تهران را به سمت درگیر شدن با کتاب و فرهنگ مطالعه ببریم. انشاالله الگویی برای سایر مراکز عمومی شهر تهران باشد.

شجاعی در پایان برنامه تاکید کرد: بزرگ‌ترین مصیبت جامعه ما دوری از کتاب است و جدی‌ترین رمز رستگاری به اعتقاد بنده کتاب است. هیچ چیز نمی‌تواند جای کتاب را بگیرد. این روزها کتاب هووی‌هایی پیدا کرده و خیلی‌ چیزها وجود دارد که مانع می‌شود به کتاب برسیم. با این حال، آن تاثیر عمیق و ماندگار فقط با کتاب اتفاق می‌افتد. وقتی به بنده گفتند که دوستان در مترو با چنین هدفی،‌ این کار را آغاز کردند، وظیفه خود دانستم که برای عرض تشکر به خدمت دوستان برسم و به سهم خودم تشکر می‌کنم که قدمی جدی برای در دسترس قرار دادن کتاب برای عموم مردم برداشتید. این کار بزرگی است؛ در زمانی که می‌توان با انجام دادن کارهای دیگر، تبلیغات زیادی به راه انداخت، توجه به فرهنگ مردم کار عظیمی است. بنده به سهم خودم دعاگویشان هستم.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها