صحنهای از نمایش «من و خاله جانم»
در قسمتی از نمایشنامه «من و خاله جانم» میخوانیم:
«به خودش مسلط میشود و یک متر نواری درمیآورد و در همان حال که گرِیس دارد غذا میخورد او را اندازه میگیرد. راستی در مورد خاکستر هم یه فکر بکری کردم. فکر کردم با یهکم خاک مخلوطتون کنم آماریلیس بکارم. خوشتون میاد؟ (با دیدن نگاه گریس) چه تونه شما؟ پیشنهاد از این هیجان انگیزتر؟! سینی را میبرد. به نظرم به اندازه کافی خوردین. (مکثی میشود و همدیگر را زیر نظر میگیرند.) عمرا توی تابوت جا بشین.»
«من و خالهجانم» در حوادثی شکل میگیرد که وقتی یک فرد بسیار خودمحور و کم عمق به واسطه خطاها و بی احتیاطیهای خود، در وضعیت زندگی و مرگ با عواقب عمیق و دور از ذهن قرار میگیرد. این نمایشنامه گفتوگویی ظالمانه، توهین آمیز و طنز بین خاله و خواهرزاده است و بیشتر با تک گویی کِمپ، خواهرزاده پیش میرود و در پرده اول هیچ جملهای از سوی خاله نمیخوانیم. کِمپ در این مونولوگ مختصری از زندگی و دوران کودکی خود را به طور پراکنده بازگو میکند.
نشر نی نمایشنامه «من و خالهجانم» اثر موریس پنیچ با ترجمه پژمان طهرانیان را در 98صفحه، 1000 نسخه و با قیمت 16000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما