مدیر کارگاه گرافیک «هیچ» میگوید بیشتر فعالان صنف نشر حتی در وضعیت شترگاوپلنگِ بازار کاغذ، ملاحظاتی دارند و استانداردسازی نباید مانع تازهای سر راه آنها باشد.
وی افزود: دستکم تجربه این بیستسال فعالیت و همکاری مستمر با ناشران داخلی و خارجی نشان داده که در حد توان مالی برای فیزیک کتابها تلاش و از ایدههای خلاقانه استقبال کردهاند؛ حال چه با هدف ربودن نگاه مخاطبها در ویترین کتابفروشیها و چه بهقصد زیباترکردن فیزیک محصول فرهنگیشان.
کریمزاده با بیان اینکه وضع کردن «بایدها و نبایدها» کمکی به استانداردسازی در حوزه نشر نخواهد کرد، درباره عدم نظارت بر استانداردسازی کتابها، گفت: به نظر من این موضوع باعث خرسندیست، چراکه این صنف برای تولید یک اثر با انواع و اقسام محرومیتها و محدودیتها دستوپنجه نرم میکند، حالا فرض بگیرید یک مانع دیگر هم در مسیر «دوی با مانع» آنها قرار بدهیم.
وی تاکید کرد: این موضوع غیر از این که استقامتشان را برای رسیدن به هدف، کمتر میکند کار دیگری انجام نمیدهد؛ آن هم در وضعیتی که ظاهراً سرانه مطالعه کتاب دغدغه تکتک نهادهای مربوطه است.
کریمزاده با بیان اینکه بیشتر فعالان صنف نشر بهصورت خودجوش استانداردهای بایسته کتاب را حتی در وضعیت شترگاوپلنگِ بازار کاغذ، مراعات میکنند، یادآور شد: چرا ما نیاییم به جای ایجاد یک نهاد نظارتی دیگر، مراحل خلق تا تولید کتاب را برای دستاندرکاران آن سهل و کوتاه کنیم؟ البته من دغدغه شما را متوجهام، صنف ناشران همین الان که با هم صحبت میکنیم عملاً همین نهاد نظارتی را بهطور نامحسوس بالای سر خود دارد که همان مخاطبها و خریداران کتابها هستند.
وی در این زمینه توضیح داد: اگر کتابی خارج از عرف کیفی منتشر و عرضه شود، بدیهیست مخاطب آگاه آن را پس میزند. برای خود من پیش آمده کتابی را تهیه کرده و در اوایل مطالعه متوجه شدهام پیکره کتاب دارد از هم میپاشد، آن را به ناشر عودت دادهام و عوامل تولید کتاب با اعتراف به اینکه یکهفته بعد از توزیع آن، کتابها دارد عودت میشود خود را ملزم به باز تولیدش کردند. عرضم ایناست که نیازی به دولتیکردن این نظارت دوستانه مردمی نیست.
کریمزاده همچنین با ارایه تعریفی از استاندارد بودن یک کتاب، گفت: برداشت و توقع من از «استاندارد کتاب» این است که یکایک عوامل و مراحل تولید یک کتاب، باید بدانند چه چیزی را خلق میکنند و به دست چه کسی میرسانند. کاربرد کتاب، مبرهن است؛ این محصول فرهنگی باید به شکلی نگاشته شود، آرایش شود و در نهایت، تولیدِ فنی شود که مخاطب آن، کاری جز خواندنِ آسان یا دیدن واضح نداشته باشد.
به گفته برنده تندیس کتابآرایی برتر از چهارمین دوسالانه «سرو نقرهای»، هر چیز آزاردهندهای از سبک نگارش یا ترجمه گنگ گرفته تا گرافیک مغشوش و نازیبا و همینطور چاپ بور یا پُر و صحافی ناآگاهانه و نامرغوب، میتواند باعث بههمریختن آرامش ذهنی خریدار کتاب شود که از آن به عنوان «استاندارد کتاب» یاد میکنیم.
کریمزاده در پاسخ به سوال دیگر ایبنا درباره تکراری بودن ظاهر کتابها در ایران و عدم نوآوری و خلاقیت در طراحی ظاهری آنها نیز توضیح داد: بدیهیست تا زمانی که طراحان گرافیک، تفکر خلاقانه را به کپیبرداری صِرف از تجربههای موفق دیگران بفروشند، وضعیتی روبهرشد نخواهیم داشت و آن چیزی خواهد شد که شما حساش کردهاید.
وی با بیان اینکه شاید برخی محدودیت دستگاههای چاپ را عامل این شباهت میدانند، تاکید کرد: اگر تاریخ کتابآرایی و تجلید در سدههای پیشین را مرور بفرمایید، پر است از آثار چشمگیر و با ارزشی که با کمترین امکانات اما با بیشترین همت و ذوقورزی در زمان خود درخشیدهاند و امروزه هم در موزهها و گنجینهها جا خوش کردهاند. با توجه به این پشتوانه غنی از هنر تولید کتاب، محدودیت دستگاههای چاپ و صحافی برای تولید آثار، بهانه خوبی نیست.
نظر شما