متنی که خواندید بخشی بود از کتاب «احمد، احمد» که علی ناصری برای نوجوانان نوشته و از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
ناصری در این کتاب که برگزیده بخش کودک و نوجوان سومین دوره جایزه خاتم است، پرده از راز سربه مهر پیرمرد و پیرزنی برمیدارد که 50 سال آن را در دل خود مخفی کردهاند. داستانی عجیب و پررمز و راز که به نوعی با امدادهای غیبی و مردی آسمانی پیوند میخورد.
مرد عجیبی که در این داستان به تصویر کشیده میشود، نمونهای از افرادی است که ممکن است به نوعی در زندگی همه ما حضور داشتهاند و به صورتی باورنکردنی گره از مشکلمان گشودهاند، مشکلی که شاید به نظرمان غیرقابل حل بوده اما با امداد الهی برطرف شده است.
داستان از جایی شروع میشود که یکی از اعضای خانواده، یعنی پدربزرگ، دچار بیماری فراموشی میشود. اولین نشانه مربوط به روزی است که برای خرید مایحتاج، از خانه خارج میشود، اما پس از چندین ساعت جستوجو او را در پارکی پیدا میکنند که بر روی نیمکت به خواب عمیقی فرو رفته است و پس از آن این نشانهها، یک به یک ظهور بیشتری مییابند.
این بیماری به تدریج گسترش مییابد، تاجایی که او قادر به شناخت اعضای خانوادهاش نیست و اسم آنها را اشتباهی به زبان میآورد. اما وقتی پیرمرد، نوهاش فریدون را به نام احمد صدا میکند، برای همه اعضای خانواده این سوال پیش میآید که احمد کیست و چرا وقتی پدربزرگ نامش را بر زبان میآورد، متحول میشود.
ناصری از سویی دیگر با بیان این داستان، سعی میکند انگیزه و امید را در دل مخاطبش زنده نگه دارد و ضربالمثل قدیمی «در ناامیدی بسی امید است/ پایان شب سیه سفید است» را به او گوشزد و یادآوری کند که همه ما در مواقعی از زندگی با شرایط نامناسبی روبهرو میشویم اما این پایان راه نیست و هر لحظه ممکن است از سوی خداوند نور امیدی بتابد و اوضاع را دگرگون کند.
کتاب «احمد، احمد» با تصویرگری سمانه صلواتی با شمارگان هزارنسخه و قیمت 10هزار تومان از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
نظر شما