دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۸
اخلاقی زیستن تنها در بافت آزادی معنا دارد

مصطفی ملکیان می‌گوید: اخلاقی زیستن تنها در بافت آزادی صد در صد معنا دارد.

مصطفی ملکیان (استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه) در حاشیه بازدید از سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره تازه‌ترین کارها و آثار آماده انتشارش گفت: امسال کتابی که برای نخستین بار در نمایشگاه عرضه شده باشد ندارم اما سه تا چهار کتاب آماده انتشار دارم که امیدوارم بعد از نمایشگاه منتشر شوند.

او در این باره توضیح داد: کتابی تحت عنوان «منجیان خدا» یا مشق‌های معنوی نوشته کازانساکی متفکر و رمان نویس یونانی است که یک منظومه اخلاقی و معنوی است. کتاب دیگری تحت عنوان «واژه‌های پلاستیکی» که نوشته یک زبان شناس آلمانی و درباره ابهام بسیاری از مفاهیم رایج در فرهنگ کنونی ماست نیز در دست چاپ است. «خوشی و بهروزی» نوشته الیزابت هلفر درباره دو معنا و مفهوم متفاوت از سعادت نیز اثر دیگری است که آماده انتشار دارم. همچنین کتابی تحت عنوان «روح اسپینوزا» آماده انتشار است که درباره روش درمان گری‌ است که از آثار فلسفی اسپینوزا قابل استخراج است. سه کتاب از سوی نشر نو و یک کتاب دیگر هم از سوی انتشارات دوستان زیر چاپ می رود.
 
این پژوهشگر فلسفه همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ترویج اخلاق و امر اخلاقی به واسطه یک سیستم حقوقی و قضایی امکان پذیر است یا امر اخلاقی امری درونی است که رعایت آن نباید مستلزم یک سیستم اعمال قانون باشد، بیان کرد: به هیچ وجه ترویج اخلاق، توسعه اخلاق و تعمیق اخلاق با حقوق و وضع قوانین امکان پذیر نیست. مهمترین دلیلش این است که حقوق و قانون در زمینه و بافت اجبار و با وجود یک قوه قهریه یعنی پلیس و قوه قضاییه معنا می‌یابد. منتها اخلاقی زیستن تنها در بافت آزادی صد در صد معنا دارد.

 ملکیان درباره تعریف اخلاق گفت: فقط عملی اخلاقی است که من نوعی اگر آن را انجام می‌دادم یا نمی‌دادم هیچ کیفری نمی‌دیدم و با این همه آن مسئله را رعایت کردم. از این منظر من معتقدم حقوق و قانون از سویی به لحاظ هدف و کارکرد و از سوی دیگر منظر شیوه و حوزه کاری شان کاملا با همدیگر متفاوت هستند. البته نه اخلاق هرگز می‌تواند در جامعه‌ای جانشین حقوق شود و نه حقوق جانشین اخلاق است. یعنی نه چنان است که اگر همه شهروندان خوبی باشند و طبق مر قانون عمل کنند ما از اخلاقی زیستن بی‌نیاز می‌شویم و نه چنان است که اگر به فرض همه جامعه اخلاقی زندگی می‌کردند ما از وجود قانون بی نیاز می‌شدیم. این‌ها کاملا مستقل از همدیگر هستند.
 
او سپس در پاسخ به طرح این مسئله که خلط این مبحث و منفک نکردن امر اخلاقی از سیستم‌های اخلاقی و حقوقی آیا به نوعی دور زدن اخلاق در سیستم حقوقی و قضایی متاثر از مناسبات سیاسی و قدرت و صرفا سازوکاری برای تنبیه بزه کاران کوچک نیست، متذکر شد: کاملا با این نگاه موافقم و متاسفانه داستان حتی از این هم هم پیچیده‌تر است و هم ژرف تر. من فکر می‌کنم باید بخش‌هایی از مباحث فلسفه اخلاق را و بخش‌هایی از مباحث فلسفه حقوق را به چنان زبان ساده، نظام مند و روشنی بیان کنیم و احتیاج هم نیست که وارد حیطه اصطلاحات و تریلوژی فنی و علمی شویم.

ملکیان گفت: برای این کار مباحث خاصی از فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق را نیاز داریم که حتی می‌توان در قالب یک کتاب 200 تا 300 صفحه ای به زبانی ساده و همه کس فهم بیان کرد تا هرکسی با تمام وجودش دربابد که این مقوله نمی توانند با همدیگر تداخل داشته باشند و جانشین همدیگر نیز نمی توانند بشوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها