گفتوگو با محمد بقایی ماکان درباره نوروز در گستره ایران فرهنگی
اعتقاد به نحسی سیزده یک فرهنگ وارداتی است
بقایی ماکان گفت: سیزده بهدر از آیینهای پسینی نوروز است. این که میگویند سیزدهم را باید از خانه خارج شوند تا نحسی سیزده آنها را نگیرد، بسیار اشتباه است چون ایرانیان، عدد سیزده را مبارک و میمون میدانستند.
با محمد بقایی ماکان، نویسنده و پژوهشگر، گفت و گویی درباره آداب نوروز و شباهتها و تفارق آن در جغرافیاهای متفاوت گستره ایران فرهنگی داشتهایم که در پی میآید:
در ابتدا بفرمایید که در دیگر کشورهای فارسی زبان، عید نوروز به همین شیوهای که در ایران برگزار میشود و اصلیترین جشن سالانه ما به شمار میرود، برگزار میشود یا خیر؟
جشن نوروز در ایران بسیار باشکوه و گسترده برگزار میشود. اما در سرزمینهای فارسی زبان دیگر که به نوعی شامل امپراطوری ایران قدیم است، در شهرهایی مانند بلخ و بخارا کمابیش جشن نوروز با آیینی شبیه به ما، در آغاز بهار برگزار میشود. در برخی از این سرزمینها گرچه مراسم نوروز به وسعت ایران نیست، اما به هر حال، این مراسم برگزار میشود. تاجیکستان و جمهوری آذربایجان از آن جمله هستند. در سرزمینهایی مثل ترکیه، افغانستان و پاکستان، گرچه مدت این جشن به درازای مراسم ایران نیست. اما به هر حال از جمله عیدهایی است که برای آنها هم گرامی است.
حتی در کشمیر به مناسبت نوروز، چهار روز تعطیل رسمی دارند. این نکته را هم در نظر داشته باشید که بخشی از کشمیر در پاکستان است و بخشی در هند. و این جشن در تمام جغرافیای کشمیر برگزار میشود. کشمیر از گذشتههای خیلی دور، تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بوده است. حتی به گفته شادروان مینویی، در شاهنامه هم اشاراتی به این منطقه شده است. اما آنچه که کشمیر را بیشتر ایرانی کرد، مهاجرتی است که در هنگام حمله مغولها اتفاق میافتد. در این زمان فردی به نام سید علی همدانی همراه با هفتصد نفر به کشمیر مهاجرت میکند. در این دوره، تعداد ایرانی ها در آنجا آن قدر زیاد بود که کشمیریها خودشان را موظف به دانستن زبان فارسی کردند. بنابراین آیینها و آداب و رسوم ایرانیها هم در آنجا گسترش پیدا میکند و نوروز هم در جشنی چهار روزه و با آدابی تقریبا شبیه به ایرانیان برگزار میشود.
در آثار مکتوب نویسندگان و شاعران پارسیزبان کشورهای دیگر به نوروز هم اشاراتی شده است؟
حتما هست. مثلا در بخارای نرشخی حتی درمورد چهارشنبه سوری هم توضیحاتی آمده است. در آثار شاعران پاکستان هم اشاراتی به نوروز شده است. در آثار شاعران افغانی هم به همین ترتیب.
در توضیحات قبلیتان هم اشاره کردید، آداب و رسوم نوروز در کشورهای دیگر هم نزدیکیهایی با آداب ما دارد. اگر امکان دارد به وجوه تشابه و تفارق آیین نوروز در جغرافیاهای مختلف بپردازید.
نوروز یک هسته مرکزی دارد که همان سفره هفت سین است و دید و بازدیدی که در طول دوازده روز برگزار میشود. اما نوروز یک سری آیین وابسته به خودش هم دارد که به دو گروه آیینهای پیشینی و پسنینی تقسیم میشود. آیینهای پیشینی تا همین هفتاد، هشتاد سال پیش خیلی گسترده برگزار میشد. کوسهبرنشین، میر نوروزی و حاجیفیروز و غول بیابانی از آن جمله هستند. مراسم شبیه به اینها در کشورهای اطراف ایران وجود دارد. در جمهوری آذربایجان «بازی با تخممرغ» دارند. در کودکی ما هم این بازی خیلی بین بچهها رواج داشت. آیینهایی از این دست، پیش از نوروز خیلی فراوان بود. اما امروز، آنچه که پیش از همه در حذف این آیینها موثر بوده، پدید آمدن تلویزیون بود. و البته در این روزها، موبایل و فضای مجازی باعث شده، حتی بهترین کتابها هم تیراژی حدود پانصد نسخه داشته باشند. اما آئینهای پیش از نوروز همه پیامآور شور و نشاطی هستند که درباره نوروز به مردم ابلاغ میشود همین حاجیفیروز با آداب و رفتار خاص خودش به مردم این پیام را ابلاغ میکند که جشن بزرگی در راه است. هم لباس سرخش نشانه شادی است هم صورت سیاهش مبین این است که هر زمستان رفتنی است و سیاهی برای کسانی باقی میماند که نمیخواهند به برآمدن سپیده صبح و نور نوروز اعتقاد داشته باشند و آن را باور کنند. یا مراسم غولبیابانی که یک شخص خیلی بلندبالا و تنومند را انتخاب میکردند و پوست گوسفند بر آن میپوشاندند و به صورت غولی در میآوردند که بچهها در کوچه بهدنبالش میدویدند و او میخواند: «من غول بیابانم / سرگشته و حیرانم».
اما آیینی مثل سیزده بهدر از آیینهای پسینی نوروز است که بیجهت آن را روز طبیعت نامیدهاند. طبیعت فقط شامل گل و سبزه نیست. بلکه کوه و سنگ هم شامل طبیعت میشود. از سوی دیگر این که میگویند سیزدهم را باید از خانه خارج شوند تا نحسی سیزده آنها را نگیرد، بسیار اشتباه است چون ایرانیان، عدد سیزده را مبارک و میمون میدانستند. چرا که در سیزدهمین روز تیرماه، آرش تیرش را از بلندای دماوند رها میکند و مرز ایران و توران مشخص میشود. اعتقاد به نحسی سیزده، یک فرهنگ وارداتی است که بعد از ورود اعراب به ایران شایع شد. در مسیحیت هم این نگاه وجود دارد. سیزدهمین حواری مسیح، یهودا است که به او خیانت میکند و موجب مرگش میشود. به همین دلیل عدد سیزده، برای مسیحیان و یهودیان نحس است. یا روایاتی وجود دارد که سیزده صفر نحس است. اما چنین چیزی در فرهنگ کهن ما وجود ندارد. و سیزدهبه در یعنی رفتن به در و دشت.
آیا آیینهای پیشینی و پسینی نوروز که شما اشاره کردید هم به همین شیوه در کشورهای دیگر نظیر پاکستان و افغانستان و آذربایجان و... هم اجرا میشود؟
نه به این شدت. اما در تاجیکستان و جمهوری آذربایجان، تقریبا به همین شکل، اجرا میشد.
در شاهنامه به عنوان تاریخ منظوم ایران باستان چه اشاراتی به نوروز شده است؟
در شاهنامه نه تنها به نوروز اشاره شده بلکه شرح داده شده است. در شاهنامه چگونگی پدید آمدن نوروز هم آمده است. در شاهنامه، 33 بار از نوروز و چند بار نیز «سرسال نو» و «ماه فروردین» که مراد همان نوروز است، نام برده میشود. فلسفه پدید آمدن این جشن در شاهنامه با برتخت نشینی جمشید توضیح داده شده است ؛ چو خورشید تابان میان هوا /
نشسته بر او شاه فرمان روا /جهان انجمن شد بر آن تخت او/شگفتی فرومانده از بخت او/به جمشید بر گوهر افشاندند/ مرآن روز را روز نو خواندند/سر سال نو هرمز فروردین/
برآسوده از رنج روی زمین/بزرگان به شاهی بیاراستند/می و رود ورامشگران خواستند/
چنین جشن فرخ از آن روزگار/به ما ماند از آن خسروان یادگار
نظر شما