بن اوکری، نویسنده نیجریهای من بوکر سال 1991 و دارنده چند دکترای افتخاری از دانشگاههای انگلیس در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
از زمانی که نخستين رمانش تحت عنوان «گلها و سایهها» را منتشر کرد مورد استقبال جامعه بینالمللی قرار گرفت. بهترین آثارش تحت عنوان «جاده گرسنگی» در سال 1991 برنده جایزه منبوکر شد. علاوه بر این چند دکترای افتخاری از دانشگاههای آکسفورد، ساسکس، و بدفوردشایر دریافت کرده است.
از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده نیجریهای خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
جلد سوم کتاب «زندگی پیکاسو» نوشته جان ریچاردسون. این جلد از کتاب نشان میدهد که نقاش معروف گاهی خیلی خاکی و گاهی سلطنتی رفتار میکرد و اعتماد زیادی به حس ششم خود داشت. بهترین کتابهای زندگینامهای دنیا از روی آثار یک هنرمند زندگیاش را تفسیر نمیکنند اما از حقایق موازی اثری هنری با واقعیت پرده برمیدارند و «زندگی پیکاسو» چنین کرده است.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
«دن کیشوت» نوشته سروانتس. اولین بار در دهه سوم زندگیام خواندمش. قبل خواندن این کتاب انسانی دیگر بودم و پس از آن به انسانی دیگر تبدیل شدم.
کتابی که نظرم را تغییر داد:
«پدرو پارامو» نوشته خوآن رالفو. 15 سال پیش خواندمش و اصلاً دربارهاش فکر نکردم اما اخیراً دو بار پشت سر هم خواندمش. رمانی معمایی و جذاب.
کتابی که ای کاش من نوشته بودمش:
«اودیسه» نوشته هومر. همیشه این کتاب را بازخوانی میکنم، داستانی بیبدیل از مشکلات دنیا. به نظر من «اودیسه» یک کتاب نیست و تمدن است. همزمان داستانی از یک مرد، خانواده، و ماجراجویی است.
کتابی که بر سبک نگارش خودتان تأثیر گذاشت:
فکر میکنم روایت معمایی مادرم از قصههای مختلف بیشترین تأثیر را روی من گذاشت. داستانهایش به نظر هیچ نکته خاصی نداشتند اما چنان استعاری و جذاب بودند که هنوز و بعد از 40 سال به معنای آنهای فکر میکنم.
کتابی که اشکم را درآورد:
زندگینامه اسکات فیتزجرالد نوشته آندره لو ووت بسیار تأثیرگذار است و نشان از زندگی پربار فیتزجرالد دارد.
کتابی که به دیگران هدیه میدهم:
«شازده کوچولو» نوشته سنت اگزوپری. این کتاب به همه دوستی را آموزش میدهد.
نظر شما