فاطمه سلیمانیازندریانی در گفتوگو با ایبنا درباره داستان کتاب «طلوع روز چهارم» گفت: اصل داستان درباره چهار بانوی آسمانی یعنی هاجر، یوکابد، آسیه و مریم است. برای اینکه این حضرات وارد یک رمان بشوند، نیاز داشتند که در یک فضای مشترک قرار بگیرند؛ این فضای مشترک هم میتوانست زمان تولد حضرت فاطمه سلامالله علیها یا حضرت علیعلیهالسلام باشد؛ که درباره تولد حضرت فاطمه (س) و آن فضا قبلا کتابی نوشته شده بود و چون هیچ داستان خوبی درباره تولد حضرت علی(ع) و اتفاقی که در آن لحظه افتاده؛ نداشتیم، تصمیم گرفتم همه اینها را وارد این فضا و روایت کنم.
او ادامه داد: داستان از جایی شروع میشود که فاطمه بنتاسد دور خانه کعبه میچرخد، بعد دیوار کعبه شکاف میخورد و وارد کعبه میشود و این چهار زن یعنی هاجر، یوکابد، آسیه و مریم به استقبال او میآیند و بعد در تمام فصلها داستان اینطور پیش میرود که اتفاقاتی در درون کعبه حادث میشود، حرفهایی بین این خانمها رد و بدل میشود و هر کدام از این گفتوگوها باعث میشود که یکی از این خانمها بخشی از زندگی خود را تعریف کنند که سرانجام این تکههای پازل کنار هم جمع میشود و یک پازل کامل را از زندگی هر کدام از این چهار زن را تشکیل میدهد.
نویسنده کتاب «به سپیدی یک رویا» ضمن بیان اینکه «طلوع روز چهارم» در مجموع بیستوسه فصل است و به جز دو فصل ابتدا و انتها که ورود و خروج فاطمه بنت اسد از کعبه است، شاید هر کدام از این بانوان چهار یا پنج قصه دارند؛ درباره مستند بودن داستانهای کتاب اظهار کرد: اصل قصهها و ماجراهایی که در این کتاب روایت میشود، قطعا ماجراهای تاریخی است، یعنی هیچ قصهای در این کتاب درباره این چند نفر نیست که من از تخیل خودم نوشته باشم؛ ولی به هر حال در بعضی دیالوگها، گفتوگوها، حالات درونی افراد و شاید یک سری نکات جزئی از تخیل استفاده کردهام و به نوعی به آن واقعیت موجود، بال و پر دادهام.
سلیمانیازندریانی درباره سختیهای نوشتن از شخصیتهای مذهبی گفت: نگارش این کتاب خیلی کار سختی بود و نزدیک به سه سال وقت من را گرفت؛ ولی من پیشینه این کار را داشتم و قبل از این دو کتاب مذهبی دیگر، یکی درباره حضرت معصومه سلامالله علیه و یکی هم درباره حضرت امام جواد علیهالسلام نوشته بودم که آنها هم رمان بودند. در کتاب «طلوع روز چهارم» چون با معصومین سروکار نداشتم، کار من را از لحاظ پرداختن به افراد راحتتر میکرد و خط قرمزهای آن کمرنگتر بود؛ ولی از یک جهت دیگر سختتر بود، چون باید پنج داستان مختلف را با همدیگر چفت میکردم که این کار من را خیلی سخت کرده بود. ولی در عین حال همین سختی هم برای من شیرینی خاصی دارد.
وی درباره نقش شخصیتهای خیالی در کتاب «طلوع روز چهارم» اظهار کرد: در کتابهای قبلیام شخصیتهایی خارج از داستان تاریخی وارد کردم، ولی در این کتاب خیلی لازم نبود که شخصیت خیالی وارد داستان کنم؛ چون هم داستان خودش به اندازه کافی جذابیت و کشش داشت و هم اینکه شخصیتهای اصلی آنقدر فعال بودند و کنش داشتند، که خیلی نیاز نبود شخصیت فرعی زیادی وارد ماجرا کنم و شاید شخصیت خیالی فقط در حد مردم کوچه و خیابان در داستان وارد کردهام.
نویسنده کتاب «یک خوشه انگور سرخ» درباره علت نگارش کتاب «طلوع روز چهارم» عنوان کرد: به طور کلی من به تاریخ، مخصوصا تاریخ اسلام، تاریخ ادیان و... خیلی علاقه دارم. همان طور که بالا هم اشاره کردم، قبلا هم دو کار تاریخی داشتهام. وقتی کتاب «به سپیدی یک رویا» که درباره حضرت معصومه (س) را نوشتم، از طرف انتشارات نیستان این کتاب به من پیشنهاد شد؛ یعنی به من پیشنهاد شد که داستان این چهار بانو را بنویسم؛ ولی صحبتی که مطرح بود، این بود که داستانها به صورت مجزا نوشته شود و چهار داستان کوتاه باشد که هر کدام در حد سی یا چهل صفحه به این بانوان بپردازد؛ ولی در نهایت طی تحقیقاتی که کردم و طرحهایی که نوشتم، تصمیم گرفتم کار را به صورت رمان در بیاورم.
سلیمانی در پایان گفت: امیدوارم کتاب «طلوع روز چهارم» خوانده شود و نظرات مخاطبهای کتاب را بدانم که چقدر این کتاب را دوست داشتهاند. خود من خیلی این کتاب را دوست دارم، چون کتاب یک کتاب مادرانه است. هر زنی در وجودش یک مادر دارد و دوست دارم بدانم مادرانههای این کتاب چقدر برای مخاطب جذابیت دارد.
لازم به ذکر است از فاطمه سلیمانیازندریانی پیش از این یک مجموعه داستان با عنوان «خاکستری یک کابوس» و دو رمان با نامهای «به سپیدی یک رویا» و «یک خوشه انگور سرخ» منتشر شده است. سلیمانی همچنین به خاطر نگارش رمان «به سپیدی یک رویا» به عنوان نامزدی جایزه ادبی پروین اعتصامی نیز دست پیدا کرده است.
رمان «طلوع روز چهارم» نوشته فاطمه سلیمانیازندریانی در 316 صفحه، با شمارگان 1200 نسخه و بهای 45000 تومان از طرف انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است
نظر شما