قدرت داستانگویی: پیروزی بر قلبها، تغییر ذهنها و گرفتن نتیجه کتاب جدیدی است که راب بیزنباچ درباره همین تاثیرگذاری نوشته است.
بیزنباچ سابق بر این در شرکتهای بزرگ در شغل روابط عمومی کار کرده است و دو کتاب نیز در کارنامه اقتصادی خود دارد ولی بیشتر شهرت او به خاطر این کتاب آخرش است که در آن داستان را یکی از اساسیترین روشهای ارتباط با دیگران عنوان میکند.
وی در این کتاب مینویسد: آن بیرون همه جا پر از داستان است. تنها باید بگردید و داستانهای مختلف را پیدا کنید. به آنها شکل دهید و با دیگران به اشتراک بگذارید. من خودم با قدرت داستان گویی در شغل خودم موفق بودم چون در هر شغلی حتی اقتصاد مردم نیاز به شنیدن داستان دارند.
بر اساس مطالب این کتاب شش نکته کلیدی در بالا بردن قدرت داستان گویی برای هر نویسنده یا شخص عادی لازم است که شامل مراحل زیر است: قبل از هر چیز سعی کنید واکنشهای احساسی مخاطب را نشانه بگیرید، روی یک موضوع انگشت بگذارید، سعی کنید مخاطب را بیشتر با موضوع مذکور درگیر کنید، دلبستگی مخاطب را به موضوع افزایش دهید، سهم سخنرانی خودتان را افزایش دهید، و اینکه بیشتر از یک داستان موضوع مورد نظر را به مخاطب نشان دهید. وقتی داستان دارای شخصیت، هدف و چالش لازم باشد، مخاطب درگیر آن خواهد شد و با شما همراه میشود. هیچ وقت سعی نکنید شخصیتهای داستان را غیرواقعی انتخاب کنید چون اگر شخصیتها واقعی نباشد برای خواننده باورپذیر نخواهد بود.
در ادامه راب بیزنباچ به ساختارهای اساسی در پرورش و ارتقای کیفیت یک داستان قوی و جذاب میپردازد و اعتقاد دارد بیشتر از هر چیز داستان به مخاطب نیاز دارد. نویسنده قبل از نوشتن داستان خودش باید بتواند ذهن خواننده خود را بخواند. پس اگر میخواهید نویسنده خوبی شوید باید بتوانید احساس و ذهن خواننده را پیش بینی کنید. برای این کار بهتر است به دیگر داستانهای روایت شده در قبل مراجعه کنید. برای گفتن داستان خودتان باید شبکه ای از داستانها، حوادث، مصاحبهها و تمام چیزهایی که در جامعه اتفاق میافتند را جمع آوری کنید و در آن موقع است که برای نوشتن یک داستان آمادگی دارید.
نظر شما